استقلال مالی زنان در اسلام: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
(ابرابزار)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۲: خط ۱۲:
از دیگر مواردی که زن حق بهره‌مندی از مال و استقلال مالی دارد حق توارث است که بعنوان شاخه ای از حق مالکیت در اسلام مورد شناسایی قرار گرفته است و در شرایطی که نه تنها عرب جاهلی زمان ظهور اسلام، حتی جوامع متمدن نیز تا گذشته‌ای نه چندان دور، برای زن حق توارث قایل نبودند، اسلام و قرآن به صراحت این حق را برای آنان اعلام داشته و در آیه ۷ سوره نساء می‌فرماید: للرجال نصیب مما ترک الوالدان و الاقربون و للنساء نصیب مما ترک الوالدان و الاقربون یعنی مردان را از مالی که پدر و مادر یا خویشاوندان بعد از مردن خود باقی می‌گذارند بهره ای است و زنان را هم از آنچه پدر و مادر خویشاوندان از خود باقی می‌گذارند بهره ای است.
از دیگر مواردی که زن حق بهره‌مندی از مال و استقلال مالی دارد حق توارث است که بعنوان شاخه ای از حق مالکیت در اسلام مورد شناسایی قرار گرفته است و در شرایطی که نه تنها عرب جاهلی زمان ظهور اسلام، حتی جوامع متمدن نیز تا گذشته‌ای نه چندان دور، برای زن حق توارث قایل نبودند، اسلام و قرآن به صراحت این حق را برای آنان اعلام داشته و در آیه ۷ سوره نساء می‌فرماید: للرجال نصیب مما ترک الوالدان و الاقربون و للنساء نصیب مما ترک الوالدان و الاقربون یعنی مردان را از مالی که پدر و مادر یا خویشاوندان بعد از مردن خود باقی می‌گذارند بهره ای است و زنان را هم از آنچه پدر و مادر خویشاوندان از خود باقی می‌گذارند بهره ای است.
بنابر این زن همچون مرد چه از راه کسب و اشتغال و چه از راه انتقال ارث و از طریق توارث صاحب اموال می‌شود و در مالکیت آن‌ها استقلال دارد و مالکیت آن‌ها بدست خود اوست البته راه‌های دیگر از قبیل مهریه یا هبه‌های معوض و غیرمعوض نیز می‌تواند صاحب مال شود و در مالکیت آن‌ها استقلال دارد که جهت اختصار ذکر نکردیم. اما این که چرا اسلام استقلال مالی زن را به رسمیت شناخته است؟ به نظر ما اگر به رسمیت نمی‌شناخت جای سؤال بود نه این که به رسمیت شناختن اش جای سئوال باشد.
بنابر این زن همچون مرد چه از راه کسب و اشتغال و چه از راه انتقال ارث و از طریق توارث صاحب اموال می‌شود و در مالکیت آن‌ها استقلال دارد و مالکیت آن‌ها بدست خود اوست البته راه‌های دیگر از قبیل مهریه یا هبه‌های معوض و غیرمعوض نیز می‌تواند صاحب مال شود و در مالکیت آن‌ها استقلال دارد که جهت اختصار ذکر نکردیم. اما این که چرا اسلام استقلال مالی زن را به رسمیت شناخته است؟ به نظر ما اگر به رسمیت نمی‌شناخت جای سؤال بود نه این که به رسمیت شناختن اش جای سئوال باشد.
حقیقت این است که اسلام نخواسته به نفع زن و علیه مرد یا به نفع مرد و علیه زن قانونی وضع کند. از نظر اسلام زن قبل از آن که زن باشد یک انسان است و او چون یک انسان است غریزه و فطرت مال طلبی و استقلال طلبی نیز دارد، گذشته از این، انگیزه ای که سبب شد اسلام به زن استقلال اقتصادی بدهد جز جنبه‌های انسانی و عدالت دوستی و الهی اسلام نبوده، اسلام به زن استقلال مالی و اقتصادی داد اما بقول ویل دورانت خانه براندازی نکرد، اساس خانواده را متزلزل نکرد، زنان را علیه شوهران و دختران را علیه پدران به تمرد و عصیان وادار نکرد. اسلام با این دو آیه انقلاب عظیم اجتماعی بوجود آورد. اما آرام و بی‌ضرر و بی خطر بازبقول ویل دورانت دنیای غرب زن را از بندگی و جان کندن در خانه رهانید و گرفتار بندگی و جان کندن در مغازه و کارخانه کرد؛ یعنی اروپا غل و زنجیری از دست و پای زن باز کرد و غل و زنجیری که کمتر از اولی نبود به دست و پای او بست، اما اسلام زن را از بردگی و بردگی مرد در خانه و مزارع و غیره رهانید و با الزام مرد به تأمین بودجه اجتماعی خانوادگی، هر نوع اجبار و الزامی را از دوش زن برای تأمین مخارج خود و خانواده برداشت. زن از نظر اسلام در عین این که حق دارد طبق غریزه انسانی به تحصیل ثروت و حفظ و افزایش آن بپردازد، طوری نیست که جبر زندگی، او را تحت فشار قرار دهد و غرور و جمال و زیبایی را از او بگیرد. (۱) شهید مطهری درباره لزوم نفقه زن و احتیاج او به مال و ثروت بیشتر و این که باید در اختیار او باشد می‌فرماید: بالاتر این که احتیاج زن به پول و ثروت از احتیاج مرد افزون تر است، تجمل و زینت جزء زندگی زن و احتیاجات اصلی زن است، آنچه یک زن در زندگی معمولی خود خرج تجمل و زینت و خود آرایی می‌کند برابر است با مخارج چندین مرد. میل به تجمل به نوبت خود میل به تنوع و تفنن را در زن بوجود آورده است. برای یک مرد یک لباس تا وقتی پوشیدنی است که کهنه و مندرس نشده است اما برای یک زن تا وقتی قابل پوشیدن است که میوه تازه ای به شمار رود. توانایی کار و کوشش زن برای تحصیل مال و ثروت از مرد کمتر است، اما استهلاک ثروت زن به مراتب از مرد افزون تر است. (۲)
حقیقت این است که اسلام نخواسته به نفع زن و علیه مرد یا به نفع مرد و علیه زن قانونی وضع کند. از نظر اسلام زن قبل از آن که زن باشد یک انسان است و او چون یک انسان است غریزه و فطرت مال طلبی و استقلال طلبی نیز دارد، گذشته از این، انگیزه ای که سبب شد اسلام به زن استقلال اقتصادی بدهد جز جنبه‌های انسانی و عدالت دوستی و الهی اسلام نبوده، اسلام به زن استقلال مالی و اقتصادی داد اما بقول ویل دورانت خانه براندازی نکرد، اساس خانواده را متزلزل نکرد، زنان را علیه شوهران و دختران را علیه پدران به تمرد و عصیان وادار نکرد. اسلام با این دو آیه انقلاب عظیم اجتماعی بوجود آورد. اما آرام و بی‌ضرر و بی خطر بازبقول ویل دورانت دنیای غرب زن را از بندگی و جان کندن در خانه رهانید و گرفتار بندگی و جان کندن در مغازه و کارخانه کرد؛ یعنی اروپا غل و زنجیری از دست و پای زن باز کرد و غل و زنجیری که کمتر از اولی نبود به دست و پای او بست، اما اسلام زن را از بردگی و بردگی مرد در خانه و مزارع و غیره رهانید و با الزام مرد به تأمین بودجه اجتماعی خانوادگی، هر نوع اجبار و الزامی را از دوش زن برای تأمین مخارج خود و خانواده برداشت. زن از نظر اسلام در عین این که حق دارد طبق غریزه انسانی به تحصیل ثروت و حفظ و افزایش آن بپردازد، طوری نیست که جبر زندگی، او را تحت فشار قرار دهد و غرور و جمال و زیبایی را از او بگیرد.<ref>شهید مطهری، به نقل از نظام حقوق زن در اسلام، ص۲۰۳</ref> شهید مطهری درباره لزوم نفقه زن و احتیاج او به مال و ثروت بیشتر و این که باید در اختیار او باشد می‌فرماید: بالاتر این که احتیاج زن به پول و ثروت از احتیاج مرد افزون تر است، تجمل و زینت جزء زندگی زن و احتیاجات اصلی زن است، آنچه یک زن در زندگی معمولی خود خرج تجمل و زینت و خود آرایی می‌کند برابر است با مخارج چندین مرد. میل به تجمل به نوبت خود میل به تنوع و تفنن را در زن بوجود آورده است. برای یک مرد یک لباس تا وقتی پوشیدنی است که کهنه و مندرس نشده است اما برای یک زن تا وقتی قابل پوشیدن است که میوه تازه ای به شمار رود. توانایی کار و کوشش زن برای تحصیل مال و ثروت از مرد کمتر است، اما استهلاک ثروت زن به مراتب از مرد افزون تر است.<ref>شهید مطهری، نظام حقوق زن در اسلام، ص۲۰۹.</ref>
 
بنابراین از نظر قرآن و اسلام زن استقلال مالی و اقتصادی دارد و ربطی ندارد که جایگاهش مادر باشد یا زوجه یا دختر و غیره بلکه مطلق زن این حق و مالکیت را دارند و هیچ شرطی نیز در این مالکیت و استقلال مالی وجود ندارد. چون از نظر اسلام هر کس مالک کار و درآمد حاصله از کسب و کار خود می‌باشد.
بنابراین از نظر قرآن و اسلام زن استقلال مالی و اقتصادی دارد و ربطی ندارد که جایگاهش مادر باشد یا زوجه یا دختر و غیره بلکه مطلق زن این حق و مالکیت را دارند و هیچ شرطی نیز در این مالکیت و استقلال مالی وجود ندارد. چون از نظر اسلام هر کس مالک کار و درآمد حاصله از کسب و کار خود می‌باشد.


۱۵٬۱۴۷

ویرایش