automoderated، ناظمان (CommentStreams)
۱۵٬۱۶۱
ویرایش
A.rezapour (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
A.rezapour (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
{{پاسخ}} | {{پاسخ}} | ||
== | == معنای ارتداد == | ||
ارتداد در لغت به معنای بازگشت و رجوع است. | ارتداد در لغت به معنای بازگشت و رجوع است.<ref>لویس معلوف، المنجد فی اللغه، تهران، انتشارات اسماعیلیان، بیتا، ص۱۵۴.</ref>راغب میگوید: «ارتداد و رده رجوع و بازگشت به راهی است که شخص آن را پیموده است منتها رده تنها در مورد کفر به کار میرود و ارتداد در مورد کفر و غیر آن.»<ref>الراغب الاصفهانی، معجم المفردات الفاظ قرآن، بیروت، دارالفکر، بیتا، ص۱۹۸.</ref> اما در فقه و کلام اسلامی ارتداد به معنای بازگشت از دین اسلام است و منظور از «مرتد» کسی است که اسلام را بپذیرد و سپس از آن بازگشت نماید و اعلام جدایی کند و در اسلام حد شدیدی برای آنها ذکر شده است. | ||
مرحوم محقق در تعریف مرتد میگوید: «او کسی است که پس از اسلام کافر شده باشد.»<ref>حلی، جعفر بن الحسن، شرایع الاسلام، نجف اشرف، چاپ الآداب، ۱۳۸۹ ق، ج۴، ص۱۷۳.</ref> امام خمینی (قدس سره) نیز شبیه این تعریف را دارد و بیان میدارد که «مرتد کسی است که از اسلام خارج شده و کفر را اختیار نماید». | مرحوم محقق در تعریف مرتد میگوید: «او کسی است که پس از اسلام کافر شده باشد.»<ref>حلی، جعفر بن الحسن، شرایع الاسلام، نجف اشرف، چاپ الآداب، ۱۳۸۹ ق، ج۴، ص۱۷۳.</ref> امام خمینی (قدس سره) نیز شبیه این تعریف را دارد و بیان میدارد که «مرتد کسی است که از اسلام خارج شده و کفر را اختیار نماید». | ||
خط ۱۷: | خط ۱۷: | ||
{{قرآن|و من یرتدّ منکم عن دینه فّیمُت و هو کافر فأولئک حبطت اعمالهم فی الدنیا و الاخره و اولئک اصحاب النار هم فیها خالدون…<ref>بقره/ ۲۱۷.</ref> هر کس از شما از دین خود برگردد و در حالی بمیرد که کافر است اعمال وی در دنیا و آخرت تباه میشود و آنان اهل دوزخند و همیشه در آن خواهند بود. | {{قرآن|و من یرتدّ منکم عن دینه فّیمُت و هو کافر فأولئک حبطت اعمالهم فی الدنیا و الاخره و اولئک اصحاب النار هم فیها خالدون…<ref>بقره/ ۲۱۷.</ref> هر کس از شما از دین خود برگردد و در حالی بمیرد که کافر است اعمال وی در دنیا و آخرت تباه میشود و آنان اهل دوزخند و همیشه در آن خواهند بود. | ||
== | == مصداق مرتد == | ||
در خصوص مصداق مرتد گفتهاند: مرتد به کسی گفته میشود که فعل یا قولی از او صادر شود که نشان انکار اصل دین یا اصلی از اصول دین چون توحید یا نبوت یا معاد باشد، یا شخصی یکی از ضروریات دین را منکر شود که انکار او به تکذیب توحید یا رسالت پیامبر اکرم- صلی الله علیه و سلم- منتهی گردد. در این صورت ارتداد حاصل خواهد شد.<ref>موسوی خمینی، سید روح الله، تحریر الوسیله، ج۱، ص۱۱۸.</ref> | در خصوص مصداق مرتد گفتهاند: مرتد به کسی گفته میشود که فعل یا قولی از او صادر شود که نشان انکار اصل دین یا اصلی از اصول دین چون توحید یا نبوت یا معاد باشد، یا شخصی یکی از ضروریات دین را منکر شود که انکار او به تکذیب توحید یا رسالت پیامبر اکرم- صلی الله علیه و سلم- منتهی گردد. در این صورت ارتداد حاصل خواهد شد.<ref>موسوی خمینی، سید روح الله، تحریر الوسیله، ج۱، ص۱۱۸.</ref> | ||
خط ۲۴: | خط ۲۴: | ||
بعضی از فقها در کتاب حدود در فقه اسلامی آن را بهطور جداگانه بحث کردهاند و در روایات خاصی نیز درباره مباح بودن خون چنین کسی در منابع اسلامی دیده میشود.<ref>حر عاملی، محمد بن حسن، وسایل الشیعه، ج۱۸، ص۴۵۸، کتاب الحدود، باب ۲۵، حدیث ۱–۴، و باب ۲۷، حدیث ۱.</ref> در اینجا به دلیل اختصار ورود در این بحث بهطور جداگانه نیازی نیست. البته انکار ضروری آنگاه موجب ارتداد میشود که شخص منکر، به پیامد انکارش آگاه باشد،<ref>موسوی اردبیلی، عبد الکریم، فقه الحدود و التعزیرات، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۴۱۳ ق، ص۸۴۰.</ref> یعنی بداند که انکار ضروری او به تکذیب توحید یا رسالت پیامبر اکرم- صلی الله علیه و سلم-منتهی میگردد. | بعضی از فقها در کتاب حدود در فقه اسلامی آن را بهطور جداگانه بحث کردهاند و در روایات خاصی نیز درباره مباح بودن خون چنین کسی در منابع اسلامی دیده میشود.<ref>حر عاملی، محمد بن حسن، وسایل الشیعه، ج۱۸، ص۴۵۸، کتاب الحدود، باب ۲۵، حدیث ۱–۴، و باب ۲۷، حدیث ۱.</ref> در اینجا به دلیل اختصار ورود در این بحث بهطور جداگانه نیازی نیست. البته انکار ضروری آنگاه موجب ارتداد میشود که شخص منکر، به پیامد انکارش آگاه باشد،<ref>موسوی اردبیلی، عبد الکریم، فقه الحدود و التعزیرات، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۴۱۳ ق، ص۸۴۰.</ref> یعنی بداند که انکار ضروری او به تکذیب توحید یا رسالت پیامبر اکرم- صلی الله علیه و سلم-منتهی میگردد. | ||
== ارتداد در آیات و روایات == | |||
{{نوشتار اصلی|آیات و روایات درباره حکم ارتداد}} | |||
== اعدام مرتد == | |||
اما کسانی که در حال تحقیق باشند مشمول حکم ارتداد نیستند، حتی اگر نتیجه تحقیق آنها بازگشت از اسلام و گرایش به آیین دیگری باشد مشروط بر این که سخنی برخلاف اسلام نگویند کسی با آنها کاری ندارد و از این مجازاتها معافند.<ref>همان، رک، مکارم شیرازی، ناصر، همان، ص۲۰۷.</ref> | اما کسانی که در حال تحقیق باشند مشمول حکم ارتداد نیستند، حتی اگر نتیجه تحقیق آنها بازگشت از اسلام و گرایش به آیین دیگری باشد مشروط بر این که سخنی برخلاف اسلام نگویند کسی با آنها کاری ندارد و از این مجازاتها معافند.<ref>همان، رک، مکارم شیرازی، ناصر، همان، ص۲۰۷.</ref> | ||
خط ۳۹: | خط ۴۳: | ||
حکم اعدام برای مرتد استبعاد عقلی هم ندارد و هر عقلی سلیمی نیز اقتضای آن را میکند و بر آن مهر صحت مینهد، زیرا که جامعه حق دارد برای جلوگیری از اشاعه فساد و حفظ امنیت اجتماعی از طریق اعدام عضو فاسد و مخرب خود را حفظ کند. به گفته گاروفالو: همانطوری که در بدن انسان اعضای ضعیف و فاسدی که قابل بقا نیستند با عمل جراحی مصنوعی دفع میشوند بعضی از افراد که توانایی زندگی قانونی و همگانی با جامعه را ندارند به وسیله اعدام که یک نوع عمل جراحی مصنوعی برای حفظ و سلامتی دیگران است طرد میشوند.<ref>ولیدی، محمد صالح، حقوق جزای عمومی، تهران، نشر داد، ۱۳۷۴، ج۴، ص۱۶.</ref> لذا مجازات اعدام یک وسیله مؤثر و بازدارنده است و در مقابل خطر دشمنان اسلام و کسانی که امنیت اعتقادی و فکری جامعه را خدشهدار میسازند لازم و ضروری است. | حکم اعدام برای مرتد استبعاد عقلی هم ندارد و هر عقلی سلیمی نیز اقتضای آن را میکند و بر آن مهر صحت مینهد، زیرا که جامعه حق دارد برای جلوگیری از اشاعه فساد و حفظ امنیت اجتماعی از طریق اعدام عضو فاسد و مخرب خود را حفظ کند. به گفته گاروفالو: همانطوری که در بدن انسان اعضای ضعیف و فاسدی که قابل بقا نیستند با عمل جراحی مصنوعی دفع میشوند بعضی از افراد که توانایی زندگی قانونی و همگانی با جامعه را ندارند به وسیله اعدام که یک نوع عمل جراحی مصنوعی برای حفظ و سلامتی دیگران است طرد میشوند.<ref>ولیدی، محمد صالح، حقوق جزای عمومی، تهران، نشر داد، ۱۳۷۴، ج۴، ص۱۶.</ref> لذا مجازات اعدام یک وسیله مؤثر و بازدارنده است و در مقابل خطر دشمنان اسلام و کسانی که امنیت اعتقادی و فکری جامعه را خدشهدار میسازند لازم و ضروری است. | ||
<span></span> | |||
{{مطالعه بیشتر}} | {{مطالعه بیشتر}} | ||
خط ۵۸: | خط ۶۴: | ||
۸. مجله حوزه، سال ۱۳۶۹، شماره ۴۱، مقاله آزادی بیان. | ۸. مجله حوزه، سال ۱۳۶۹، شماره ۴۱، مقاله آزادی بیان. | ||
<span></span> | |||
== منابع == | == منابع == |