ارتباط آیه «الیوم اکملت لکم دینکم» با حکم انواع گوشت یا مسئله غدیر

نسخهٔ تاریخ ‏۱۶ ژانویهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۲:۳۱ توسط Rezvani (بحث | مشارکت‌ها)
سؤال

اگر پیامبر منظورش از کلمه مولا در روز غدیر حکومت و امامت بود چرا از کلمه ای استفاده نمودند که چندین معنی داشته باشد؟ چرا به وضوح این مسآله به این مهمی را بیان نکردند؟ که این همه اختلاف پیش نیاید؟


با سلام و احترام خدمت شما پرسشگر گرامی. از اینکه با مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم مکاتبه نموده‌اید صمیمانه تشکر می‌کنیم.

در پاسخ به پرسش فوق باید گفت: این شواهد و قرائن است که می‌گویند: تفسیری که شیعه از حدیث غدیر ارائه می‌دهند حق و درست است، و صحابه هم همان معنای شیعه را از حدیث فهمیده بودند. اگر قرار باشد چیزی با این همه شواهد و قرائن که بیان شد پذیرفته نشود، باز هم نمی‌پذیرند. از هر لفظی هم استفاده شود پذیرفته نمی‌شود خواه از لفظ مولی استفاده شود یا لفظ دیگر.

برای روشن شدن پاسخ پرسش فوق، دقت و توجه به شواهد و قرائن متصل و منفصل زنده و گویایی که در حدیث غدیر وجود دارد و دلالت می‌کند بر این که مولا به معنای امامت و اولی به تصرف است، لازم است و به عنوان نمونه به تعدادی از آنها اشاره می‌شود:

۱. در حدیث حذیفه بن اسید، به سند صحیح نقل شده است که … پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: ای مردم، خدا، مولای من، و من مولای مومنانم. و من اولی به مؤمنان از خود آنهایم. پس هر که من مولای اویم علی مولای اوست.[۱] قرار گرفتن ولایت در سیاق شهادت به توحید و رسالت و در ردیف مولویت خدا و رسول، دلیل بر آن است که ولایت در حدیث، به معنای (امامت) و (اولی به تصرف) است؛ زیرا هیچ دلیلی وجود ندارد که بگوید معنای مولا در مورد رسول خدا (صلی الله علیه و آله) غیر از معنای آن در مورد علی (علیه السلام) است.

۲. ابن عساکر به سند صحیح از ابی سعید خدری نقل می‌کند که آیه شریفه ۶۷ سوره مائده در روز غدیر خم، بر رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در شأن علی (علیه السلام) نازل شده است.[۲]

حبری به سند صحیح از ابن عباس نقل می‌کند که این آیه در شأن علی (علیه السلام) نازل شده است. رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) به تبلیغ ولایت امر شد، سپس دست علی را گرفت و فرمود: هر که من مولای اویم این علی مولای اوست.[۳]

روی این حساب هیچ معنا و محملی صحیح و متناسب با شأن قرآن و مطابق با عقل و نقل وجود ندارد جز این که بگوییم مولا به معنای امامت و اولی به تصرف است.

۳. ابو اسحاق ثعلبی، می‌گوید: از سفیان بن عیینه سؤال شد: آیه (سأل سائل…) در حق چه کسی نازل شده است او در جواب گفت: از من سئوالی کردی که هیچ‌کس قبل از تو نپرسیده بود پدرم حدیثی از جعفر بن محمد از پدرانش برای من نقل کرد: … وقتی خبر نصب امام علی «ع» به حارث بن نعمان رسید، نزد رسول خدا آمد از شتر خود پیاده شد، و به رسول خدا (صلی الله علیه و آله) گفت: ای محمد! ما را به شهادت دادن به توحید و رسالت امر نمودی، قبول کردیم. ما را به نماز پنج‌گانه، زکات، روزه و حج امر نمودی، همه را پذیرفتیم و قبول کردیم، به این امور اکتفا نکردی و دست پسر عموی خود را بلند کردی و او را بر ما تفضیل دادی و گفتی: هر که من مولای اویم این علی مولای اوست. آیا این عمل از جانب توست یا از جانب خدا؟ پیامبر فرمود: قسم به کسی که به جز او خدایی نیست، این عمل از جانب خداوند بوده است! در این هنگام حارث بن نعمان برگشت در حالی که این‌گونه زمزمه می‌کرد: خدایا اگر آنچه محمد می‌گوید حق است، از آسمان بر ما سنگی ببار یا ما را به عذابی دردناک مبتلا گردان. هنوز به شتر خود نرسیده بود که سنگی از آسمان بر زمین فرود آمد و بر فرق او رسید و از پایین او بیرون آمد، و او را به جهنم واصل کرد.[۴]

حارث بن نعمان از حدیث غدیر، ولایت و سرپرستی را فهمیده، و لذا به جهت عنادی که داشته تقاضای مرگ کرده است.

۴. روشن‌ترین دلیل بر این که مولا به معنای امامت است فهم خود عمر است، زیرا اگر او از حدیث غدیر امامت و خلافت علی را نفهمیده بود از کجا فهمید که وقتی رسول خدا قلم و کاغذ خواست تا برای نجات امت از ضلالت چیزی بنویسد، عمر به ابن عباس گفت: من فهمیدم که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) می‌خواهند خلافت را به علی واگذار کند ولی من نگذاشتم.[۵]

مطالعه بیشتر

  • شیعه‌شناسی و پاسخ به شبهات، علی اصغر رضوانی.
  • خلاصه ابقات الانوار، ج۸.

منابع

  1. طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الکبیر، بیروت، داراحیاءالتراث العربی، ۱۴۰۴ق، ج۳، ص۱۸۰.
  2. رضوانی، علی اصغر، شیعه‌شناسی و پاسخ به شبهات، نشر مشعر، ۱۳۸۴، ج۱، ص۶۴۷، به نقل از تفسیر حبری، ص۲۶۲.
  3. همان، به نقل از ترجمه الامام علی(ع)، ج۲، ص۸۶، ابن عساکر.
  4. رضوانی، علی اصغر، شیعه‌شناسی و پاسخ به شبهات، ج۱، ص۶۵۱؛ همان، به نقل از الکشف و البیان، ص۲۳۴.
  5. ابن ابی الحدید، قم، مؤسسه اسماعیلیان للطباعه و النشر و التوزیع، ج۱۲، ص۷۸.