ادعای خرد آدمی خدای واقعی در ایران باستان: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{شروع متن}} {{سوال}} واژه خدا در فرهنگ ایرانی به معنای به خود آمدن یا تكیه بر خرد است. پس بر مبنای فرهنگ ایرانی، خویش‌كاری یا همان آدمی گری یا به خود آمدن بدان معناست كه هریك از ما چه مرد و چه زن به نوبه خود به درجه ای از فهم و درك برسیم ، كه به ژرفی...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۳: خط ۱۳:
پس‌ازآنکه آریایی‌های ایرانی از دوره مهاجرت آسوده شدند و شهرنشین گردیدند، به‌تدریج به یک عده عوامل خوب و بد و، خیر و شر و زشت و زیبای طبیعت معتقد شدند. مهم‌ترین خدایان و ارباب انواعی که آریاهای عصر ودائی می‌پرستیدند ازاین‌قرارند:
پس‌ازآنکه آریایی‌های ایرانی از دوره مهاجرت آسوده شدند و شهرنشین گردیدند، به‌تدریج به یک عده عوامل خوب و بد و، خیر و شر و زشت و زیبای طبیعت معتقد شدند. مهم‌ترین خدایان و ارباب انواعی که آریاهای عصر ودائی می‌پرستیدند ازاین‌قرارند:


ایندرا، رب‌النوع رعد و جنگ، وارونا، رب‌النوع آسمان پرستاره که عنوان رب الارباب به خود گرفته بود، آگنی، رب‌النوع آتش، سوما یا هئوما عبارت از مشروبی بود که به‌واسطۀ نیرو و حرارتی که در بدن تولید می‌نمود در شمار خدایان محسوب می‌گشت.<ref> عباس قدیانی، تاریخ ادیان و مذاهب در ایران، ص25، تهران، فرهنگ مکتوب، چ3، 1387ش. <ref>  
ایندرا، رب‌النوع رعد و جنگ، وارونا، رب‌النوع آسمان پرستاره که عنوان رب الارباب به خود گرفته بود، آگنی، رب‌النوع آتش، سوما یا هئوما عبارت از مشروبی بود که به‌واسطۀ نیرو و حرارتی که در بدن تولید می‌نمود در شمار خدایان محسوب می‌گشت.<ref>عباس قدیانی، تاریخ ادیان و مذاهب در ایران، ص25، تهران، فرهنگ مکتوب، چ3، 1387ش.<ref>  


ازجمله خدایان دوره پیش از زردشت خدایی است به نام «وَرَثر غنه» که رب‌النوع رعد بوده است. کلمه ورثرغنه به‌تدریج تبدیل به بهرام شده است. خدای دیگر این دوره به نام «مثیره» که کلمه «مهر» تبدیل از آن است خدای آفتاب بوده است. .<ref> عباس قدیانی، تاریخ ادیان و مذاهب در ایران، ص25، تهران، فرهنگ مکتوب، چ3، 1387ش.<ref>   
ازجمله خدایان دوره پیش از زردشت خدایی است به نام «وَرَثر غنه» که رب‌النوع رعد بوده است. کلمه ورثرغنه به‌تدریج تبدیل به بهرام شده است. خدای دیگر این دوره به نام «مثیره» که کلمه «مهر» تبدیل از آن است خدای آفتاب بوده است. .<ref> عباس قدیانی، تاریخ ادیان و مذاهب در ایران، ص25، تهران، فرهنگ مکتوب، چ3، 1387ش.<ref>   
۴۹۱

ویرایش