automoderated، ناظمان (CommentStreams)
۱۵٬۱۶۱
ویرایش
A.rezapour (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
A.rezapour (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۵ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{شروع متن}} | {{شروع متن}} | ||
{{سوال}} | {{سوال}} | ||
درباره اخلاقی بودن یا غیراخلاقی بودن حکومت دینی توضیح بفرمایید{{پایان سوال}} | درباره اخلاقی بودن یا غیراخلاقی بودن حکومت دینی توضیح بفرمایید.{{پایان سوال}} | ||
{{پاسخ}} | {{پاسخ}} | ||
{{درگاه|حکومت دینی}}استبداد، غلبه و زور بر مردم، فریب و نیرنگ و... از ویژگیهای یک حکومت غیر اخلاقی است که حکومت دینی از این رذایل اخلاقی به طور کلی دور است. حکومت دینی رسالت و هویت خود را در پاسداشت و اعمال اخلاق حسنه میداند و اعمال و کارکرد خود را با اخلاق دینی میسنجد و اگر از دایره اخلاق خارج شود مشروعیت خود را از دست میدهد. صداقت، عدالت، آزادی، حق مشارکت مردم، مدارا با مردم، قانون گرایی، پاسخگو بودن حاکمیت و... از اصول اخلاقیای است که حاکمیت دینی میکوشد بدان متصف باشد تا هم کارکردی خلاف فلسفه وجودی خود نداشته باشد و در راستای احکام دینی حرکت کند و هم مردم از ثمره حکومت دینی | {{درگاه|حکومت دینی}}استبداد، غلبه و زور بر مردم، فریب و نیرنگ و... از ویژگیهای یک حکومت غیر اخلاقی است که حکومت دینی از این رذایل اخلاقی به طور کلی دور است. حکومت دینی رسالت و هویت خود را در پاسداشت و اعمال اخلاق حسنه میداند و اعمال و کارکرد خود را با اخلاق دینی میسنجد و اگر از دایره اخلاق خارج شود مشروعیت خود را از دست میدهد. صداقت، عدالت، آزادی، حق مشارکت مردم، مدارا با مردم، قانون گرایی، پاسخگو بودن حاکمیت و... از اصول اخلاقیای است که حاکمیت دینی میکوشد بدان متصف باشد تا هم کارکردی خلاف فلسفه وجودی خود نداشته باشد و در راستای احکام دینی حرکت کند و هم مردم از ثمره حکومت دینی برخوردار باشند. | ||
== تعریف اخلاق == | == تعریف اخلاق == | ||
خط ۱۳: | خط ۱۲: | ||
مهمترین ویژگیهای غیراخلاقی که حکومتی میتواند داشته باشد به این شرح است: | مهمترین ویژگیهای غیراخلاقی که حکومتی میتواند داشته باشد به این شرح است: | ||
'''دیکتاتوری''': از مهمترین ویژگیهای حکومتهای غیراخلاقی، دیکتاتوری بودن و استبداد است. استبداد، در لغت به معنای خودرأیی است، و مستبد یعنی کسی که فقط رأی خود را بپسندد و به رأی دیگران احترام قائل نباشد.<ref>«یقال: استبَدَّ بالأَمر یستبدُّ به استبداداً إِذا انفرد به دون غیره. و استبدَّ برأْیه: انفرد به». لسان العرب، ج۳، ص۸۱</ref> در اصطلاح نیز، استبداد عبارت است از حکومت مطلقه فردی یا جمعی که در اثر آن اکثریت مردم به دلیل نداشتن نماینده، حق رأی و… هیچ گونه سهمی در تصمیمگیریهای کلان، در سرنوشت و اداره کشور خود نقشی نداشته باشند. در این نوع نظامها، قدرت و اختیارات نامحدود بدون مشارکت مردم، در دست فرد یا جمع مستبدی قرار دارد و اعمال حق حاکمیّت نیز تنها در دست حاکم تمرکز یافته است. این گونه نظامهای سیاسی را حکومت استبدادی یا دیکتاتوری میگویند.<ref>علی آقا بخشی با همکاری مینو افشاری راد، فرهنگ علوم سیاسی، تهران، ۱۳۸۳ش، ذیل واژه، ذیل واژه استبداد.</ref> | * '''دیکتاتوری''': از مهمترین ویژگیهای حکومتهای غیراخلاقی، دیکتاتوری بودن و استبداد است. استبداد، در لغت به معنای خودرأیی است، و مستبد یعنی کسی که فقط رأی خود را بپسندد و به رأی دیگران احترام قائل نباشد.<ref>«یقال: استبَدَّ بالأَمر یستبدُّ به استبداداً إِذا انفرد به دون غیره. و استبدَّ برأْیه: انفرد به». لسان العرب، ج۳، ص۸۱</ref> در اصطلاح نیز، استبداد عبارت است از حکومت مطلقه فردی یا جمعی که در اثر آن اکثریت مردم به دلیل نداشتن نماینده، حق رأی و… هیچ گونه سهمی در تصمیمگیریهای کلان، در سرنوشت و اداره کشور خود نقشی نداشته باشند. در این نوع نظامها، قدرت و اختیارات نامحدود بدون مشارکت مردم، در دست فرد یا جمع مستبدی قرار دارد و اعمال حق حاکمیّت نیز تنها در دست حاکم تمرکز یافته است. این گونه نظامهای سیاسی را حکومت استبدادی یا دیکتاتوری میگویند.<ref>علی آقا بخشی با همکاری مینو افشاری راد، فرهنگ علوم سیاسی، تهران، ۱۳۸۳ش، ذیل واژه، ذیل واژه استبداد.</ref> بنابراین، عدم پاسخگویی حاکم در برابر مردم، کسب قدرت از طریق غیرقانونی، اختیارات نامحدود حاکم، اعمال قدرت از طریق زور و وحشت و فرمانبرداری مردم از حکومت از روی ترس را میتوان از ویژگیهای حکومت استبدادی نام برد.<ref>همان، ذیل واژه دیکتاتور.</ref> | ||
* '''زور و غلبه''': یکی از ویژگیهای حکومتهای غیراخلاقی، کسب قدرت از راه زور و غلبه است. به این بیان که فرد یا گروهی با قهر و غلبه و از طریق شیوههای استبدادی یا نظامی قدرت را در جامعه اسلامی در دست گیرد و بر مسلمین سیادت و حاکمیت پیدا کند. | |||
* '''فریبکاری''': از ویژگیهای حکومتهای غیراخلاقی، سیاست فریب و نیرنگ است. چنین سیاستی، نشأت گرفته از اندیشه سیاسی ماکیاولیستی است؛ چنانچه ماکیاول شهریار را صراحتاً به فریب و نیرنگ ترغیب میکند: «حاکم برای رسیدن به قدرت، حفظ و گسترش آن، گاهی لباس حیوانیت را پوشیده و از صفات او استفاده نماید. در جایی که لازم باشد و مانعی برای رسیدن به مقصود احساس شود، باید مانند شیر حمله کرد و دست به کشتار، ظلم و جنایت زد و از هرگونه بی رحمی پروایی نداشت و لو این امر به قیمت از دست دادن جان هزاران نفر و… شود. در جایی که لازم باشد، برای فریب مردم، باید از خصال روباه استفاده کرد».<ref>ماکیاول، شهریار، ترجمه محمود محمود، تهران، چاپ خودکار ایران، ۱۳۲۷ش، ص۹۴.</ref> سیاست ماکیاولی، مبنای سیاست حکومتهای استکباری جهان معاصراست که در قالب الفاظ فریبنده مانند دموکراسی، دفاع از حقوق بشر و… به دنبال منافع غیر مشروع خود میباشند. | |||
'''فریبکاری''': از ویژگیهای حکومتهای غیراخلاقی، سیاست فریب و نیرنگ است. چنین سیاستی، نشأت گرفته از اندیشه سیاسی ماکیاولیستی است؛ چنانچه ماکیاول شهریار را صراحتاً به فریب و نیرنگ ترغیب میکند: «حاکم برای رسیدن به قدرت، حفظ و گسترش آن، گاهی لباس حیوانیت را پوشیده و از صفات او استفاده نماید. در جایی که لازم باشد و مانعی برای رسیدن به مقصود احساس شود، باید مانند شیر حمله کرد و دست به کشتار، ظلم و جنایت زد و از هرگونه بی رحمی پروایی نداشت و لو این امر به قیمت از دست دادن جان هزاران نفر و… شود. در جایی که لازم باشد، برای فریب مردم، باید از خصال روباه استفاده کرد».<ref>ماکیاول، شهریار، ترجمه محمود محمود، تهران، چاپ خودکار ایران، ۱۳۲۷ش، ص۹۴.</ref> | |||
سیاست ماکیاولی، مبنای سیاست حکومتهای استکباری جهان معاصراست که در قالب الفاظ فریبنده مانند دموکراسی، دفاع از حقوق بشر و… به دنبال منافع غیر مشروع خود میباشند. | |||
== اخلاق در حکومت فقیه == | == اخلاق در حکومت فقیه == | ||
خط ۳۲: | خط ۲۷: | ||
بنابراین عدالت، زیربنای اخلاق سیاسی و یکی از مهمترین اهداف انبیای الهی بوده است. خدای کریم در قرآن میفرماید: {{قرآن|لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکتابَ وَ الْمیزانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ|ترجمه=به راستی ما پیامبران خود را با دلایل آشکار روانه کردیم و با آنها کتاب و ترازو را فرود آوردیم تا مردم به انصاف برخیزند.|سوره=حدید|آیه=۲۵}} | بنابراین عدالت، زیربنای اخلاق سیاسی و یکی از مهمترین اهداف انبیای الهی بوده است. خدای کریم در قرآن میفرماید: {{قرآن|لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکتابَ وَ الْمیزانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ|ترجمه=به راستی ما پیامبران خود را با دلایل آشکار روانه کردیم و با آنها کتاب و ترازو را فرود آوردیم تا مردم به انصاف برخیزند.|سوره=حدید|آیه=۲۵}} | ||
امام علی(ع) راجع به اخلاق سیاسی میفرماید: | [[امام علی(ع)]] راجع به اخلاق سیاسی میفرماید: «عدالت معیار سیاست است».<ref>عبدالواحد تمیمی آمدی، غررالحکم و درر الکلم، تهران، انتشارات دانشگاه، ۱۳۶۶ش، ج۶، ص۳۱۵.</ref> | ||
'''حق مشارکت سیاسی مردم:''' یکی از حقوق مردم بر حکومت فقیه، مشارکت در امور سیاسی است. مشارکت سیاسی بدین معنا است که مردم در امور کلّی جامعه، حضور فعّال داشته باشند. امام خمینی به عنوان یک فقیه جامعالشرایط و سیاست مدار، در این باره چنین میفرماید: «حرف ما این است که نه روحانی تنها، همه قشرها باید در سیاست دخالت بکنند. سیاست یک ارثی نیست که مال دولت باشد، یا مال مجلس باشد، یا مال افراد خاصی باشد. سیاست معنایش همین وضع آن چیزهاییست که در یک کشوری میگذرد از حیث اداره آن کشور. همه اهالی این کشور در این معنا حق دارند. خانمها حق دارند در سیاست دخالت بکنند؛ تکلیف شان است. روحانیون هم حق دارند در سیاست دخالت بکنند، تکلیف آنهاست. دین اسلام یک دین سیاسی است. یک دینی است که همه چیزش سیاست است، حتی عبادتش».<ref>صحیفه امام، ج۱۰، ص۱۵ و ج۲۱، ص۴۲۲–۳۹۳.</ref> | '''حق مشارکت سیاسی مردم:''' یکی از حقوق مردم بر حکومت فقیه، مشارکت در امور سیاسی است. مشارکت سیاسی بدین معنا است که مردم در امور کلّی جامعه، حضور فعّال داشته باشند. امام خمینی به عنوان یک فقیه جامعالشرایط و سیاست مدار، در این باره چنین میفرماید: «حرف ما این است که نه روحانی تنها، همه قشرها باید در سیاست دخالت بکنند. سیاست یک ارثی نیست که مال دولت باشد، یا مال مجلس باشد، یا مال افراد خاصی باشد. سیاست معنایش همین وضع آن چیزهاییست که در یک کشوری میگذرد از حیث اداره آن کشور. همه اهالی این کشور در این معنا حق دارند. خانمها حق دارند در سیاست دخالت بکنند؛ تکلیف شان است. روحانیون هم حق دارند در سیاست دخالت بکنند، تکلیف آنهاست. دین اسلام یک دین سیاسی است. یک دینی است که همه چیزش سیاست است، حتی عبادتش».<ref>صحیفه امام، ج۱۰، ص۱۵ و ج۲۱، ص۴۲۲–۳۹۳.</ref> | ||
خط ۴۲: | خط ۳۷: | ||
در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز، نظارت همگانی و امر به معروف و نهی از منکر به عنوان یک اصل درج گردیده است.<ref>اصل هشتم قانون اساسی.</ref> | در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز، نظارت همگانی و امر به معروف و نهی از منکر به عنوان یک اصل درج گردیده است.<ref>اصل هشتم قانون اساسی.</ref> | ||
'''قانونگرایی در حکومت فقیه:''' یکی از ویژگیهای حکومتهای دیکتاتوری این بود که فرمانروایان خود را مقید به قانون احساس نمیکنند و امور کشور را بدون دخالت مردم و بصورت خودسرانه اداره میکنند. ولی حکومت فقیه یک حکومت قانونگرای است. رئیس و مرئوس، زن و مرد همه در برابر قانون مساوی هستند. امام خمینی | '''قانونگرایی در حکومت فقیه:''' یکی از ویژگیهای حکومتهای دیکتاتوری این بود که فرمانروایان خود را مقید به قانون احساس نمیکنند و امور کشور را بدون دخالت مردم و بصورت خودسرانه اداره میکنند. ولی حکومت فقیه یک حکومت قانونگرای است. رئیس و مرئوس، زن و مرد همه در برابر قانون مساوی هستند. [[امام خمینی]] به عنوان یک فقیه جامعالشرایط، در این زمینه میفرماید: «در اسلام همه کس حتی پیامبر عظیم الشأن(ص) در مقابل قانون، بی امتیاز در یک صف هستند و احکام قرآن و اسلام بر همه جاری است، و شرف و ارزش انسانها در تبعیت از قانون است… در اسلام یک چیز حکم میکند و آن قانون است. زمان پیغمبر هم قانون حکم میکرد. پیغمبر مجری بود. زمان امیر المؤمنین هم قانون حکم میکرد. امیر المؤمنین مجری بود… در اسلام قانون حکومت میکند. پیغمبر اکرم هم تابع قانون بود، تابعِ قانون الهی، نمیتوانست تخلف بکند. خدای تبارک و تعالی میفرماید که اگر چنانچه یک چیزی بر خلاف آن چیزی که من میگویم تو بگویی، من تو را اخذ میکنم و رگ تو را قطع میکنم».<ref>برای اطلاع بیشتر ر.ک. صحیفه امام، ج۱۴، ص۲۲۱ و ج۱۱، ص۵۲۲ و ج۱۰، ص۳۱۱ و ج۱۰، ص۳۵۳ و ج۱۱، ص۲۳.</ref> | ||
'''پاسخگو بودن مسئولین در برابر مردم:''' از ویژگیهای نظام استبدادی پاسخگو نبودن مسئولین در برابر مردم است ولی در حکومت فقیه، چنین نیست؛<ref>صحیفه امام، ج۵، ص۴۰۹.</ref> در نظام جمهوری اسلامی ایران بارها نمایندگان منتخب مردم، مسئولین قوای اجرائیه را مورد استیضاح قرار داده و در صورت عدم اقناع، آنها از مقام خود برکنار شدهاند. | '''پاسخگو بودن مسئولین در برابر مردم:''' از ویژگیهای نظام استبدادی پاسخگو نبودن مسئولین در برابر مردم است ولی در حکومت فقیه، چنین نیست؛<ref>صحیفه امام، ج۵، ص۴۰۹.</ref> در نظام جمهوری اسلامی ایران بارها نمایندگان منتخب مردم، مسئولین قوای اجرائیه را مورد استیضاح قرار داده و در صورت عدم اقناع، آنها از مقام خود برکنار شدهاند. | ||
'''جایگاه مردم در حکومت فقیه:''' جای هیچ تردید و اختلافی نیست که مردم در حکومت فقیه، نقش اساسی دارند، همانگونه که مردم در استقرار حاکمیت و حکومت معصومین(ع) نقش اساسی داشتهاند. امامان و | '''جایگاه مردم در حکومت فقیه:''' جای هیچ تردید و اختلافی نیست که مردم در حکومت فقیه، نقش اساسی دارند، همانگونه که مردم در استقرار حاکمیت و حکومت معصومین(ع) نقش اساسی داشتهاند. امامان و همچنین فقیه برای رسیدن به حقّ مشروع و قانونی خود به زور و جبر متوسّل نمیشوند بلکه اگر خود مردم آمدند و پذیرفتند، آنان تصّدی امر حکومت را عهدهدار میشوند؛ یعنی پیامبر اکرم(ص) حکومتش را با استفاده از نیروی قاهره بر مردم تحمیل نکرد بلکه عامل اصلی خود مردم بودند که ایمان آوردند و با رضا و رغبت، حکومت آن حضرت را که از طرف خداوند تشریع و حق حاکمیتی را که خداوند به آن حضرت داده بود پذیرفتند. درباره أئمه(ع) نیز، امر چنین است. در زمان غیبت، مشروعیت حکومت فقیه از طرف خداست ولی تحقّق عینی و استقرار آن با پذیرش مردمی و اقبال جامعه به آن است.<ref>نگاهی گذرا به نظریه ولایت فقیه، برگرفته از مباحث استاد محمدتقی مصباح یزدی، به قلم محمد مهدی نادری قمی، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)، ۱۳۸۲ش، ص۵۷–۶۲.</ref> نظام جمهوری اسلامی ایران که بر مبانی ولایت فقیه استوار است، با رفراندوم که به دستور امام خمینی (ره) صادر شد، توسط مردم تحقق عینی پیدا کرد. همچنین در انتخاب ریاست جمهوری و نمایندگان مجلس شورای اسلامی، مجلس خبرگان و شوراهای شهر و روستا، جایگاه مردم و نقش آنان صد درصد است. | ||
در احادیث نیز بر امر انتقاد و | '''انتقادپذیری در حکومت فقیه:''' در حکومت فقیه، انتقادپذیری مسئولین نظام به عنوان یک اصل مسلم پذیرفته شده است. امام خمینی میفرماید: انتقاد بجا و سازنده باعث رشد جامعه میشود. انتقاد اگر به حق باشد، موجب هدایت میشود. هیچکس نباید خود را مطلق و مبرّای از انتقاد ببیند.<ref>صحیفه امام، ج۲۱، ص۱۷۹.</ref> اگر انتقادپذیری مسئولین نظام نباشد در واقع همان نظام استبدادی است که نفس ولایت فقیه از آن مبری است. انتقاد سالم و راهنمایی دولت در همه کارهایی که میخواهد انجام بدهد، اینها از اموری است که لازم است.<ref>همان، ج۱۹، ص۳۹۸.</ref> در احادیث نیز بر امر انتقاد و انتقادپذیری تأکید فراوان شده است. امام علی(ع) میفرماید: «شما از گفتن حق و دادن مشورت عادلانه دریغ نکنید و از این راه به من کمک کنید؛ زیرا من خود را از اشتباه مصون نمیدانم.»<ref>نهج البلاغه، خطبه ۲۱۶.</ref> [[امام صادق(ع)]] میفرماید: «محبوبترین برادرانم کسی است که عیوب و اشکالاتم را به من هدیه دهد.»<ref>بحارالانوار، ج۷۸، ص۲۴۹، باب ۲۳.</ref> | ||
== خطاپذیری حکومت فقیه == | == خطاپذیری حکومت فقیه == | ||
با توجه به اینکه نفس ولایت فقیه، استمرار ولایت رسول اکرم(ص) و ائمه معصومین(ع) است و با اعتقاد به عدم مصونیت «نفس» ولایت فقیه از اشتباه؛ این نکته قابل توجه است که در زمان غیبت، قائل به خطا پذیری فقیه هستیم، زیرا آن در انسان غیر معصوم وجود دارد. در زمان غیبت معصوم، فقیه جامعالشرایط رهبری و مدیریت جامعه اسلامی را به عهده دارد. اما به دلیل چند ویژگی درونی، مانند فقاهت، عدالت، سیاست و مدیریت، از استبداد | با توجه به اینکه نفس ولایت فقیه، استمرار ولایت رسول اکرم(ص) و ائمه معصومین(ع) است و با اعتقاد به عدم مصونیت «نفس» ولایت فقیه از اشتباه؛ این نکته قابل توجه است که در زمان غیبت، قائل به خطا پذیری فقیه هستیم، زیرا آن در انسان غیر معصوم وجود دارد. در زمان غیبت معصوم، فقیه جامعالشرایط رهبری و مدیریت جامعه اسلامی را به عهده دارد. اما به دلیل چند ویژگی درونی، مانند فقاهت، عدالت، سیاست و مدیریت، از استبداد به دور است. عدالت فقیه باعث میشود که شخص فقیه، خواستههای نفسانی خود را در اداره نظام اسلامی دخالت ندهد و در پی جاه طلبی و دنیا گرایی نباشد. او کارشناس دین است و هر چه را که از مکتب وحی میفهمد، به جامعه اسلامی دستور میدهد و خود نیز به آن عمل میکند. با این حال، این به معنای خطا ناپذیری فقیه نیست و هر گاه حاکم اسلامی خلاف شریعت رفتار کند، از ولایت ساقط میشود.<ref>جواد آملی، ولایت فقیه ـ ولایت و عدالت، قم، نشر اسراء، ۱۳۸۳ش، ص۴۸۱.</ref> | ||
در نتیجه: | |||
# در حکومتهای دیکتاتوری و ضد اخلاقی، فریب، وحشت، زور، غلبه، قانون ستیزی، سلب آزادی و… از معیارها و شاخصهای آن محسوب میشود. | # در حکومتهای دیکتاتوری و ضد اخلاقی، فریب، وحشت، زور، غلبه، قانون ستیزی، سلب آزادی و… از معیارها و شاخصهای آن محسوب میشود. | ||
خط ۶۶: | خط ۵۹: | ||
{{پانویس|۲}} | {{پانویس|۲}} | ||
{{شاخه | {{شاخه | ||
| شاخه اصلی = | | شاخه اصلی = سیاست | ||
| شاخه فرعی۱ = | | شاخه فرعی۱ =اندیشه سیاسی اسلام | ||
| شاخه فرعی۲ = | | شاخه فرعی۲ = | ||
| شاخه فرعی۳ = | | شاخه فرعی۳ = | ||
}} | }} | ||
{{تکمیل مقاله | {{تکمیل مقاله | ||
| شناسه = | | شناسه =شد | ||
| تیترها = | | تیترها =شد | ||
| ویرایش = | | ویرایش =شد | ||
| لینکدهی = | | لینکدهی =شد | ||
| ناوبری = | | ناوبری = | ||
| نمایه = | | نمایه = | ||
خط ۸۲: | خط ۷۵: | ||
| بازبینی = | | بازبینی = | ||
| تکمیل = | | تکمیل = | ||
| اولویت = | | اولویت =ج | ||
| کیفیت = | | کیفیت =ج | ||
}} | }} | ||
{{پایان متن}} | {{پایان متن}} |