اثبات وحی از راه عقل: تفاوت میان نسخه‌ها

(ابرابزار)
 
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه ویرایش پیشرفتهٔ همراه
 
(۱۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{شاخه
 
| شاخه اصلی =
{{سوال}}آیا وحی از نظر عقلی ممکن است؟{{پایان سوال}}
|شاخه فرعی۱ =
|شاخه فرعی۲ =
|شاخه فرعی۳ =
}}
{{سوال}}
وحی را چگونه می‌توانیم از راه عقل اثبات کنیم؟ اگر ممکن نیست، پس از چه راهی می‌توان آن را اثبات کرد؟
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
بدون شک ما نمی‌توانیم از حقیقت رابطه نبوت و حقیقت وحی اطلاع زیادی پیدا کنیم، چرا که این یک نوع ادراکی است خارج از حدود ادراکات ما و ارتباطی است خارج از ارتباطهای شناخته شده ما. عالم وحی برای ما عالمی است ناشناخته و فوق ادراکات ما؛<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، نشر دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۷۹ ش، ج۲۰، ص۴۹۶.</ref> بنابراین سخن‌هایی که احیاناً در تبیین چیستی وحی مطرح و بیشتر از سوی فرد گرایان غربی عنوان می‌گردد، هرگز نمی‌تواند ترسیم روشنی از مسئله ارائه کند و آنان حتی گاه به بیراهه کشانده شده‌اند.<ref>همان، ص۴۹۱، دانش نامه امام علی(ع)، تهران، نشر پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، ۱۳۸۰ ش، ج۳، ص۲۸، (نبوت و امامت).</ref> پس پدیده وحی چون از قلمرو حس و تجربه افراد بشر بیرون است شناخت کامل از آن میسر نیست؛ ولی این پدیده را همانند بسیاری از پدیده‌های دیگر از طریق آثار آن تا اندازه ای می‌توان شناخت.<ref>مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، نشر صدرا، ۱۳۶۹ ش، ج۲، ص۱۵۷.</ref> به همین جهت در تعریف آن گفته‌اند: اصل وحی چنان‌که راغب در مفردات می‌گوید اشاره سریع است خواه با کلام رمزی باشد، یا صدای خالی از ترکیب کلامی یا اشاره یا نوشتن. از این تعبیرات به خوبی استفاده می‌شود که در وحی اشاره از یک سو و سرعت از سوی دیگر نهفته است. به همین دلیل برای ارتباط مرموز و سریع انبیا با عالم غیب این کلمه استخدام شده است.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، نشر پیشین، ج۲۰، ص۴۸۹.</ref>
تحقق وحی از نظر عقل ممکن است. زیرا هیچ مانعی وجود ندارد افراد برگزیده‌ای که ویژگی‌های خاصی دارند، به [[عالم غیب]] از طریق وحی متصل شوند. هرچند بشر عادی نمی‌تواند تجربه‌ای از [[وحی]] بدست آورد. زیرا این ارتباط خاصی است که بین پیامبران و ماورای طبیعت وجود داشته و سبب دست‌یافتن ایشان به حقایق عالم می‌شود.  
 
یکی از نویسندگان در این باره چنین می‌نویسد:


«واقعیت این است که حقیقت وحی برای ما نا شناخته است؛ زیرا این نوع ادراک و شناخت از مختصات انسان‌های برگزیده است و بشر عادی راهی به آن ندارد و نمی‌تواند تجربه ای از آن به دست آورد … با توجه به تصویری که اجمالاً از وحی به دست می‌آوریم، روشن می‌شود که وحی نوعی ارتباط خاص بین انسان موجود در عالم طبیعت با ماورای طبیعت است، ارتباطی که از رهگذر آن حقایقی از عوالم بالا به پیامبر منتقل می‌گردد و در نتیجه او بر این حقایق آگاهی می‌یابد.»<ref>سعیدی مهر، محمد، آموزش کلام اسلامی، قم، نشر مؤسسه فرهنگی طه، ۱۳۷۸ ش، ج۲، ص۶۲.</ref>
== معنای وحی ==
وحی در لغت به معنای اشاره سریع است؛ خواه با کلام رمزی باشد، یا صدای خالی از ترکیب کلامی یا اشاره یا نوشتن. بنا بر این برای بیان ارتباط انبیا با عالم غیب از این کلمه استفاده شده است.<ref name=":0">مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، نشر پیشین، ج۲۰، ص۴۸۹.</ref>


اما اینکه چگونه می‌توان وحی را از راه عقل اثبات کرد؟ و امکان تحقق آن را عقلاً باور داشت؟
همچنین وحی در اصطلاح فلاسفه ی مسلمان عبارت است از اتصال فوق‌العاده نفس پیامبر با عالم غیب. روح پیامبر به علت قوت و قدرتی که دارد، رابطه و اتصال زیادی با عقل فعال (جبرئیل) دارد. به همین دلیل قادر است معلومات را به صورت کلی از عقل فعال گرفته و به آن صورت محسوس بدهد.<ref name=":1">حسن‌زاده آملی، حسن، نصوص الحکم بر فصوص الحکم (فصوص فارابی)، تهران، نشر مرکز فرهنگی رجاء، ۱۳۶۵ ش، ص۱۹۸.</ref>
== حقیقت وحی ==
از آنجا که وحی یک نوع ادراک خارج از حدود ادراکات عادی بشری است، نمی‌توان نسبت به فهم حقیقت و جزئیات آن ادعایی کرد.<ref name=":2">مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، نشر دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۷۹ ش، ج۲۰، ص۴۹۶.</ref>


بایسته است این مسئله را در سه مقام بر رسی کرد: اول اینکه آیا عقلا وحی امکان دارد یا خیر؟ اصل امکان وحی و چیزی به نام ارتباط وحیانی امری انکار ناپذیر است، هیچ دلیل عقلی که امکان چنین امری را نفی کند وجود ندارد؛ بلکه به عکس ارتباط‌های مرموزی را در جهان می‌بینیم که از تفسیر آن عاجزیم، و این ارتباط نشان می‌دهد که مافوق حواس و ارتباط‌های انسان نیز درک و دیده‌های دیگری وجود دارد، به نظر می‌رسد که با ذکر این امثال مطلب تا حدودی روشن‌تر خواهد شد:
آقای مکارم شیرازی در این باره می‌گوید:


فرض کنید در میان شهر نابینایان (البته کوران مادر زاد) با دو چشم بینا زندگی می‌کنیم، تمام اهل شهر چهار حسی هستند (بنابراین که مجموع حواس ظاهری انسان را پنج حس بدانیم) تنها ما هستیم که آدم «پنج حسی» می‌باشیم، پیوسته با چشم خود حوادث زیادی را در آن شهر می‌بینیم، به اهل شهر خبر می‌دهیم؛ اما آنها همه تعجب می‌کنند که این حس مرموز پنجم چیست که دایره فعالیتش این گونه وسیع و گسترده است؟ و هر قدر هم بخواهیم درباره حس بینایی و عمل کرد آن برای آنها بحث کنیم بی فایده است. جز شبح مبهمی در ذهن آنها چیزی نمی‌آید، از یک سو نمی‌توانند منکر آن شوند، چون آثار گوناگونشان را می‌یابند و حس می‌کنند، و از سوی دیگر نمی‌توانند حقیقت بینایی را دریابند، چون در تمام عمر حتی یک لحظه بینا نبوده‌اند. پس یک نوع درک و ارتباط با عالم غیب و ذات الهی وجود دارد که چون ما فاقد آن هستیم حقیقت آن را درک نمی‌کنیم؛ ولی از طریق آثار به وجود آن ایمان داریم؛<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، نشر پیشین، ج۲۰، ص۴۹۷.</ref>
فرض کنید در میان شهر نابینایان (کوران مادرزاد) با دو چشم بینا زندگی می‌کنیم، تمام اهل شهر چهار حسی هستند (بنابراین که مجموع حواس ظاهری انسان را پنج حس بدانیم) تنها ما هستیم که آدم «پنج حسی» می‌باشیم، پیوسته با چشم خود حوادث زیادی را در آن شهر می‌بینیم، به اهل شهر خبر می‌دهیم؛ اما آنها همه تعجب می‌کنند که این حس مرموز پنجم چیست که دایره فعالیتش این گونه وسیع و گسترده است؟ و هر قدر هم بخواهیم درباره حس بینایی و عمل کرد آن برای آنها بحث کنیم بی‌فایده است. جز شبح مبهمی در ذهن آنها چیزی نمی‌آید، از یک سو نمی‌توانند منکر آن شوند، چون آثار گوناگونشان را می‌یابند و حس می‌کنند، و از سوی دیگر نمی‌توانند حقیقت بینایی را دریابند، چون در تمام عمر حتی یک لحظه بینا نبوده‌اند. پس یک نوع درک و ارتباط با عالم غیب و ذات الهی وجود دارد که چون ما فاقد آن هستیم حقیقت آن را درک نمی‌کنیم؛ ولی از طریق آثار به وجود آن ایمان داریم؛<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، نشر پیشین، ج۲۰، ص۴۹۷.</ref>


== دوم: آیا تبیین عقلانی از پدیده وحی می‌توان ارائه داد؟ ==
== راه عقلی برای اثبات وحی ==
فلاسفه اسلامی در مقام تبیین امکان عقلی وحی و نحوه اثبات وحی از طریق بیان عقلی با طرح مقدماتی به‌طور خلاصه بر این نکته اصرار کرده‌اند که: وحی عبارت است از اتصال فوق‌العاده نفس پیامبر با عالم غیب، روح پیامبر چون فوق‌العاده قوی است رابطه و اتصالش با عقل فعال بسیار زیاد است (عقل فعّال همان فرشته ای است که در متون دینی از آن جبرئیل یاد شده است) و به همین دلیل می‌تواند در اکثر اوقات معلومات را به صورت کلی از عقل بگیرد و از آن جا که قوه خیال پیامبران نیز بسیار قوی است و در عین حال تابع قوه عقلیه است، می‌تواند به آن صوّر کلیّه که از عقل فعّال (جبرئیل) دریافته است صورت‌های محسوسه مناسبی بدهد و در لباس‌های حسی در اُفق ذهن خود ببینید؛ مثلاً اگر آن حقایق کلی از قبیل معانی و احکام باشد به صورت الفاظی بسیار موزون و در نهایت فصاحت و بلاغت از زبان شخصی در نهایت کمال بشنود و چون قوه خیال او تسلط کامل بر حس مشترک دارد می‌تواند به این صور جنبه حسی دهد و پیامبر آن شخص را با چشم ببیند و الفاظش را با گوش بشنود.<ref>حسن‌زاده آملی، حسن، نصوص الحکم بر فصوص الحکم (فصوص فارابی)، تهران، نشر مرکز فرهنگی رجاء، ۱۳۶۵ ش، ص۱۹۸.</ref> پس از نظر عقلی کاملاً ممکن است که کسانی به نام انبیاء که افراد برگزیده اند صلاحیت داشته باشند که این نوع آگاهی که از آن به وحی یاد می‌شود از عالم غیب دریافت کنند؛ و هیچ محذور عقلی در این مسئله وجود ندارد.<ref>مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، نشر پیشین، ج۲، ص۱۵۶.</ref>
بهترین راه اثبات وحی، دیدن معجزات انبیا است. با دیدن معجزه می‌توان یقین کرد که شخص معجزه‌گر با عالم فراتر از جهان طبیعت و حس ارتباط مرموزی دارد و معارفی را از آن جا دریافت می‌کند. همچنین به واسطه‌ی همین ارتباط مرموز است که گذشته از آن معارف و دریافت وحی الهی، قدرت انجام کارهایی را دارد که همگان از انجام آن امور یا آوردن آن گونه معارف عاجز هستند.<ref>جوادی آملی، عبدالله، وحی و رهبری، تهران، نشر الزهرا، بی تا، ص۱۵–۲۱.</ref>


== سوم: راه عقلی برای شناخت وحی وجود دارد؟ ==
راه‌های بسیاری برای اثبات وحی وجود دارد که یکی از آن‌ها دیدن معجزات انبیا است؛ زیرا با دیدن معجزه انسان به‌طور کامل به یقین و باور ایمانی می‌رسد که شخص معجزه گر با عالم فراتر از جهان طبیعت و حس ارتباط مرموزی دارد و معارفی را از آن جا دریافت می‌کند و به دلیل همین ارتباط مرموز است که گذشته از آن معارف و دریافت وحی الهی، قدرت انجام کارهایی را دارد که همگان از انجام آن امور یا آوردن آن گونه معارف عاجز هستند.<ref>جوادی آملی، عبدالله، وحی و رهبری، تهران، نشر الزهرا، بی تا، ص۱۵–۲۱.</ref>
از مجموع آنچه بیان شد به خوبی به دست آمد که گر چه افراد عادی به‌طور کامل نمی‌توانند ماهیت وحی را درک کنند؛ اما راه‌های متعددی وجود دارد که انسان عقلاً باور کند که پدیده ای به نام وحی ممکن است و وجود آن هیچ محذور عقلی ندارد؛ بلکه دلایل متعدد عقلی بر ضرورت و صحت آن وجود دارد. بدین ترتیب امکان اثبات وحی از طریق عقلی و امثال آن کاملاً میسور و امکان‌پذیر است. اگرچه جزئیات مسایل وحی را عقل نمی‌تواند درک و اثبات کند؛ اما امور کلی نظیر ضرورت وحی و معجزه را به خوبی درک می‌کند و از این طریق اثبات وحی از نظر عقلی میسور است.
{{پایان پاسخ}}
{{مطالعه بیشتر}}
{{مطالعه بیشتر}}


== مطالعه بیشتر ==
== مطالعه بیشتر ==
۱. جوادی آملی، وحی و رهبری، (مقاله ۵)، ص۳۷۳ تا ص۲۸۸، نشر الزهرا، تهران بی تا.
* جوادی آملی، ''وحی و رهبری''، (مقاله ۵)، ص۳۷۳ تا ص۲۸۸، نشر الزهرا، تهران بی تا.
 
* ناصر مکارم، ''تفسیر نمونه''، جلد ۱۳، ص۱۷۳، جلد ۴، ص۲۱۵، ج۱۶ ص۷۵، نشر دارالکتب الاسلامیه، تهران ۱۳۷۹ش.
۲. ناصر مکارم، تفسیر نمونه، جلد ۱۳، ص۱۷۳، جلد ۴، ص۲۱۵، ج۱۶ ص۷۵، نشر دارالکتب الاسلامیه، تهران ۱۳۷۹ ش.
* علامه طباطبائی، ''المیزان''، ج۲، ص۱۶۳، ج۱۵ ص۳۴۷، ج۱۸ ص۶، نشر دارالکتب الاسلامیه تهران ۱۳۷۲ش.
 
* سبحانی، جعفر، ''الهیات''، ج۳، ص۱۲۸، نشر مؤسسه الامام الصادق(ع)، قم ۱۴۱۷ق.
۳. علامه طباطبائی، المیزان، ج۲، ص۱۶۳، ج۱۵ ص۳۴۷، ج۱۸ ص۶، نشر دارالکتب الاسلامیه تهران ۱۳۷۲ ش.
 
۴. سبحانی، جعفر، الهیات، ج۳، ص۱۲۸، نشر مؤسسه الامام الصادق(ع)، قم ۱۴۱۷ ق.
{{پایان مطالعه بیشتر}}


== منابع ==
== منابع ==
{{پانویس|۲}}
{{پانویس|۲}}
 
{{شاخه
| شاخه اصلی = کلام
| شاخه فرعی۱ = نبوت
| شاخه فرعی۲ = وحی
| شاخه فرعی۳ =
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
  | شناسه =
  | شناسه = شد
  | تیترها =
  | تیترها =شد
  | ویرایش =
  | ویرایش =
  | لینک‌دهی =
  | لینک‌دهی =
  | ناوبری =
  | ناوبری =
  | نمایه =
  | نمایه =
  | تغییر مسیر =
  | تغییر مسیر =شد
| ارجاعات =
| بازبینی نویسنده = 
  | بازبینی =
  | بازبینی =
  | تکمیل =
  | تکمیل =

نسخهٔ کنونی تا ‏۶ مهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۷:۰۰


سؤال
آیا وحی از نظر عقلی ممکن است؟

تحقق وحی از نظر عقل ممکن است. زیرا هیچ مانعی وجود ندارد افراد برگزیده‌ای که ویژگی‌های خاصی دارند، به عالم غیب از طریق وحی متصل شوند. هرچند بشر عادی نمی‌تواند تجربه‌ای از وحی بدست آورد. زیرا این ارتباط خاصی است که بین پیامبران و ماورای طبیعت وجود داشته و سبب دست‌یافتن ایشان به حقایق عالم می‌شود.

معنای وحی

وحی در لغت به معنای اشاره سریع است؛ خواه با کلام رمزی باشد، یا صدای خالی از ترکیب کلامی یا اشاره یا نوشتن. بنا بر این برای بیان ارتباط انبیا با عالم غیب از این کلمه استفاده شده است.[۱]

همچنین وحی در اصطلاح فلاسفه ی مسلمان عبارت است از اتصال فوق‌العاده نفس پیامبر با عالم غیب. روح پیامبر به علت قوت و قدرتی که دارد، رابطه و اتصال زیادی با عقل فعال (جبرئیل) دارد. به همین دلیل قادر است معلومات را به صورت کلی از عقل فعال گرفته و به آن صورت محسوس بدهد.[۲]

حقیقت وحی

از آنجا که وحی یک نوع ادراک خارج از حدود ادراکات عادی بشری است، نمی‌توان نسبت به فهم حقیقت و جزئیات آن ادعایی کرد.[۳]

آقای مکارم شیرازی در این باره می‌گوید:

فرض کنید در میان شهر نابینایان (کوران مادرزاد) با دو چشم بینا زندگی می‌کنیم، تمام اهل شهر چهار حسی هستند (بنابراین که مجموع حواس ظاهری انسان را پنج حس بدانیم) تنها ما هستیم که آدم «پنج حسی» می‌باشیم، پیوسته با چشم خود حوادث زیادی را در آن شهر می‌بینیم، به اهل شهر خبر می‌دهیم؛ اما آنها همه تعجب می‌کنند که این حس مرموز پنجم چیست که دایره فعالیتش این گونه وسیع و گسترده است؟ و هر قدر هم بخواهیم درباره حس بینایی و عمل کرد آن برای آنها بحث کنیم بی‌فایده است. جز شبح مبهمی در ذهن آنها چیزی نمی‌آید، از یک سو نمی‌توانند منکر آن شوند، چون آثار گوناگونشان را می‌یابند و حس می‌کنند، و از سوی دیگر نمی‌توانند حقیقت بینایی را دریابند، چون در تمام عمر حتی یک لحظه بینا نبوده‌اند. پس یک نوع درک و ارتباط با عالم غیب و ذات الهی وجود دارد که چون ما فاقد آن هستیم حقیقت آن را درک نمی‌کنیم؛ ولی از طریق آثار به وجود آن ایمان داریم؛[۴]

راه عقلی برای اثبات وحی

بهترین راه اثبات وحی، دیدن معجزات انبیا است. با دیدن معجزه می‌توان یقین کرد که شخص معجزه‌گر با عالم فراتر از جهان طبیعت و حس ارتباط مرموزی دارد و معارفی را از آن جا دریافت می‌کند. همچنین به واسطه‌ی همین ارتباط مرموز است که گذشته از آن معارف و دریافت وحی الهی، قدرت انجام کارهایی را دارد که همگان از انجام آن امور یا آوردن آن گونه معارف عاجز هستند.[۵]


مطالعه بیشتر

  • جوادی آملی، وحی و رهبری، (مقاله ۵)، ص۳۷۳ تا ص۲۸۸، نشر الزهرا، تهران بی تا.
  • ناصر مکارم، تفسیر نمونه، جلد ۱۳، ص۱۷۳، جلد ۴، ص۲۱۵، ج۱۶ ص۷۵، نشر دارالکتب الاسلامیه، تهران ۱۳۷۹ش.
  • علامه طباطبائی، المیزان، ج۲، ص۱۶۳، ج۱۵ ص۳۴۷، ج۱۸ ص۶، نشر دارالکتب الاسلامیه تهران ۱۳۷۲ش.
  • سبحانی، جعفر، الهیات، ج۳، ص۱۲۸، نشر مؤسسه الامام الصادق(ع)، قم ۱۴۱۷ق.

منابع

  1. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، نشر پیشین، ج۲۰، ص۴۸۹.
  2. حسن‌زاده آملی، حسن، نصوص الحکم بر فصوص الحکم (فصوص فارابی)، تهران، نشر مرکز فرهنگی رجاء، ۱۳۶۵ ش، ص۱۹۸.
  3. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، نشر دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۷۹ ش، ج۲۰، ص۴۹۶.
  4. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، نشر پیشین، ج۲۰، ص۴۹۷.
  5. جوادی آملی، عبدالله، وحی و رهبری، تهران، نشر الزهرا، بی تا، ص۱۵–۲۱.