اثبات وحی از راه عقل: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه ویرایش پیشرفتهٔ همراه
 
(یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۱۰: خط ۱۰:
همچنین وحی در اصطلاح فلاسفه ی مسلمان عبارت است از اتصال فوق‌العاده نفس پیامبر با عالم غیب. روح پیامبر به علت قوت و قدرتی که دارد، رابطه و اتصال زیادی با عقل فعال (جبرئیل) دارد. به همین دلیل قادر است معلومات را به صورت کلی از عقل فعال گرفته و به آن صورت محسوس بدهد.<ref name=":1">حسن‌زاده آملی، حسن، نصوص الحکم بر فصوص الحکم (فصوص فارابی)، تهران، نشر مرکز فرهنگی رجاء، ۱۳۶۵ ش، ص۱۹۸.</ref>
همچنین وحی در اصطلاح فلاسفه ی مسلمان عبارت است از اتصال فوق‌العاده نفس پیامبر با عالم غیب. روح پیامبر به علت قوت و قدرتی که دارد، رابطه و اتصال زیادی با عقل فعال (جبرئیل) دارد. به همین دلیل قادر است معلومات را به صورت کلی از عقل فعال گرفته و به آن صورت محسوس بدهد.<ref name=":1">حسن‌زاده آملی، حسن، نصوص الحکم بر فصوص الحکم (فصوص فارابی)، تهران، نشر مرکز فرهنگی رجاء، ۱۳۶۵ ش، ص۱۹۸.</ref>
== حقیقت وحی ==
== حقیقت وحی ==
از آنجا که وحی یک نوع ادراک خارج از حدود ادراکات عادی بشری است، نمی توان نسبت به فهم حقیقت و جزئیات آن ادعایی کرد.<ref name=":2">مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، نشر دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۷۹ ش، ج۲۰، ص۴۹۶.</ref>
از آنجا که وحی یک نوع ادراک خارج از حدود ادراکات عادی بشری است، نمی‌توان نسبت به فهم حقیقت و جزئیات آن ادعایی کرد.<ref name=":2">مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، نشر دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۷۹ ش، ج۲۰، ص۴۹۶.</ref>


آقای مکارم شیرازی در این باره می گوید:
آقای مکارم شیرازی در این باره می‌گوید:


فرض کنید در میان شهر نابینایان (کوران مادرزاد) با دو چشم بینا زندگی می‌کنیم، تمام اهل شهر چهار حسی هستند (بنابراین که مجموع حواس ظاهری انسان را پنج حس بدانیم) تنها ما هستیم که آدم «پنج حسی» می‌باشیم، پیوسته با چشم خود حوادث زیادی را در آن شهر می‌بینیم، به اهل شهر خبر می‌دهیم؛ اما آنها همه تعجب می‌کنند که این حس مرموز پنجم چیست که دایره فعالیتش این گونه وسیع و گسترده است؟ و هر قدر هم بخواهیم درباره حس بینایی و عمل کرد آن برای آنها بحث کنیم بی فایده است. جز شبح مبهمی در ذهن آنها چیزی نمی‌آید، از یک سو نمی‌توانند منکر آن شوند، چون آثار گوناگونشان را می‌یابند و حس می‌کنند، و از سوی دیگر نمی‌توانند حقیقت بینایی را دریابند، چون در تمام عمر حتی یک لحظه بینا نبوده‌اند. پس یک نوع درک و ارتباط با عالم غیب و ذات الهی وجود دارد که چون ما فاقد آن هستیم حقیقت آن را درک نمی‌کنیم؛ ولی از طریق آثار به وجود آن ایمان داریم؛<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، نشر پیشین، ج۲۰، ص۴۹۷.</ref>
فرض کنید در میان شهر نابینایان (کوران مادرزاد) با دو چشم بینا زندگی می‌کنیم، تمام اهل شهر چهار حسی هستند (بنابراین که مجموع حواس ظاهری انسان را پنج حس بدانیم) تنها ما هستیم که آدم «پنج حسی» می‌باشیم، پیوسته با چشم خود حوادث زیادی را در آن شهر می‌بینیم، به اهل شهر خبر می‌دهیم؛ اما آنها همه تعجب می‌کنند که این حس مرموز پنجم چیست که دایره فعالیتش این گونه وسیع و گسترده است؟ و هر قدر هم بخواهیم درباره حس بینایی و عمل کرد آن برای آنها بحث کنیم بی‌فایده است. جز شبح مبهمی در ذهن آنها چیزی نمی‌آید، از یک سو نمی‌توانند منکر آن شوند، چون آثار گوناگونشان را می‌یابند و حس می‌کنند، و از سوی دیگر نمی‌توانند حقیقت بینایی را دریابند، چون در تمام عمر حتی یک لحظه بینا نبوده‌اند. پس یک نوع درک و ارتباط با عالم غیب و ذات الهی وجود دارد که چون ما فاقد آن هستیم حقیقت آن را درک نمی‌کنیم؛ ولی از طریق آثار به وجود آن ایمان داریم؛<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، نشر پیشین، ج۲۰، ص۴۹۷.</ref>


== راه عقلی برای اثبات وحی ==
== راه عقلی برای اثبات وحی ==
بهترین راه اثبات وحی، دیدن معجزات انبیا است. انسان با دیدن معجزه یقین میکند که شخص معجزه‌گر با عالم فراتر از جهان طبیعت و حس ارتباط مرموزی دارد و معارفی را از آن جا دریافت می‌کند و به دلیل همین ارتباط مرموز است که گذشته از آن معارف و دریافت وحی الهی، قدرت انجام کارهایی را دارد که همگان از انجام آن امور یا آوردن آن گونه معارف عاجز هستند.<ref>جوادی آملی، عبدالله، وحی و رهبری، تهران، نشر الزهرا، بی تا، ص۱۵–۲۱.</ref>
بهترین راه اثبات وحی، دیدن معجزات انبیا است. با دیدن معجزه می‌توان یقین کرد که شخص معجزه‌گر با عالم فراتر از جهان طبیعت و حس ارتباط مرموزی دارد و معارفی را از آن جا دریافت می‌کند. همچنین به واسطه‌ی همین ارتباط مرموز است که گذشته از آن معارف و دریافت وحی الهی، قدرت انجام کارهایی را دارد که همگان از انجام آن امور یا آوردن آن گونه معارف عاجز هستند.<ref>جوادی آملی، عبدالله، وحی و رهبری، تهران، نشر الزهرا، بی تا، ص۱۵–۲۱.</ref>


{{مطالعه بیشتر}}
{{مطالعه بیشتر}}
۲۹

ویرایش