آیه نور

نسخهٔ تاریخ ‏۲۶ دسامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۳:۰۳ توسط Mnazarzadeh (بحث | مشارکت‌ها) (بارگزاری اولیه)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
سؤال

درباره ی آيه ی نور در سوره ی نور و ارتباط اين آيه با ائمه معصومين(ع) و تعداد حروف ابجد و چله نشيني، به طور مبسوط توضيح دهيد.؟

در جواب این سؤال باید گفت: آیه ای که معروف به آیه ی نور می باشد، آیه ی کریمه ی ۳۵ سوره ی نور است که خداوند تبارک و تعالی می فرماید: ﴿اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ کمِشْکاه فِيها مِصْباحٌ الْمِصْباحُ فِي زُجاجَه الزُّجاجَه کأَنَّها کوْکبٌ دُرِّيٌّ يُوقَدُ مِنْ شَجَرَه مُبارَکه زَيْتُون لا شَرْقِيَّه وَ لا غَرْبِيَّه يَکادُ زَيْتُها يُضِي ءُ وَ لَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نارٌ نُورٌ عَلي نُورٍ يَهْدِي اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ يَشاءُ وَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثالَ لِلنَّاسِ وَ اللَّهُ بِکلِّ شَيْ ءٍ عَلِيم[۱].

در تفسير این آیه، سخن بسيار گفته شده است و مفسران و فلاسفه و عرفاي اسلامي هر کدام بحث هاي فراواني در این خصوص دارند در قرآن مجيد و روايات اسلامي از چند چيز به عنوان نور ياد شده است: قرآن، ايمان، هدايت الهي، علم، شخص پيامبر(ص) و امامان و پيشوايان معصوم. چنان که در زيارت جامعه آمده «خلقکم اللَّه انواراّ فجعلکم بعرشه محدقين.» خداوند شما را از نورهايي آفريد که گرد عرش او حلقه زده بوديد و نيز در همان زيارتنامه آمده است: «و انتم نور الاخيار و هداه الأبرار.» شما نور خوبان و هدايت کننده ی نيکوکاران هستيد.[۲]

هر موجودي به هر نسبت که با خدای عزّوجلّ ارتباط دارد، به همان اندازه نورانيت و روشنايي کسب مي کند: قرآن کریم، نور است چون کلام اوست. آئين اسلام نور است چون آئين او است. ايمان نور است چون رمز پيوند با او است. علم نور است چون سبب آشنايي با او است. پيامبران نورند چون فرستادگان اويند. امامان معصوم انوار الهي هستند چون حافظان آئين او بعد از پيامبرانند.[۳]

در تفسیر این آیه ی کریمه در دو قسمت بحث شده است: یک قسمت در اطلاق نور بر ذات مقدس الهی که فرمود: خداوند نور آسمان ها و زمين است و قسمت دوم، درباره ی تمثیلی که آیه ی کریمه ذکر فرموده است. در واقع در این مثل خداوند به یکی از ابزارهای قدیمی برای نور در خانه مثال می آورد که در آنجا چراغدانی است که خود این چراغ در داخل یک جسم شفاف مانند قندیل یا شیشه قرار گرفته باشد و این چراغ از روغن زیتون که بهترین روغن برای احتراق بوده است و آن هم بهترین زیتون، زیتونی که خودش آن چنان آماده برای احتراق است که گویی قبل از آنکه آتشی با آن تماس بگیرد خودش می خواهد شعله ور شود و نور بدهد.

بعد خداوند می فرماید: ما مثلی ذکر می کنیم و تدبرش را بر عهده مردم می گذاریم با این مثل هدفی که قرآن کریم در نظر داشته (تفکر و تدبر)، در واقع عملی شده، یعنی: نه تنها مفسرین وادار شده اند که درباره ی این مثل بیندیشند، بلکه غیر مفسرین هم درباره ی این مثل قرآن کریم به فکر فرو رفته اند که منظور قرآن کریم از این مثل چیست.[۴]

در بعضی روایات این مثل را برای انسان دانسته است. البته نه برای هر انسان مؤمن، بلکه برای کانون هدایت انسان ها یعنی دستگاه نبوت به دلیل این که در آخر آیه ی می فرماید: ﴿يَهْدِي اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ يَشاءُ خدا با نورش مردم را هدایت می کند. در روایتی که خواهد آمد آن چراغدان (مشکات)، سینه و کالبد وجود مقدس خاتم الانبیاء است و آن چراغ (مصباح) نور ایمان و نور وحی است که در قلب مقدس اوست و بعد این که دارد «الْمِصْباحُ فِي زُجاجَه.» چون چراغ را به یک قندیل منتقل می کنند، نظر به جنبه انتقالش دارد و مقصود انتقال نور ایمان و ولایت و اقتباس این نور از پیامبر اکرم(ص) نسبت به امیر المومنین علی(ع) است.[۵]

اما احادیثی که در کتب تفسیری و روایی آمده است که مراد از آیه چه کسانی هستند، برای نمونه به چند مورد اشاره می شود:

۱. در کتاب روضه ی کافي از امام صادق(ع) مي خوانيم که در تفسير آيه ی نور فرمود: «ان المشکاه قلب محمد(ص) ، و المصباح النور الذي فيه العلم، و الزجاجه قلب علي(ع) او نفسه» مشکات قلب محمد(ص) است و مصباح همان نور علم و هدايت و زجاجه، اشاره به علي(ع) يا قلب او است که بعد از رحلت پيامبر اين مصباح در آن قرار گرفت.[۶]

۲. در حديث ديگري که در توحيد صدوق آمده است، چنين مي خوانيم: امام باقر(ع) فرمود: «ان المشکاه نور العلم في صدر النبي(ص) و الزجاجه صدر علي(ع) ... و نُورٌ عَلي(ع) نُورٍ امام مؤيد بنور العلم و الحکمه في اثر الامام من آل محمد(ع) ، و ذلک من لدن آدم الي ان تقوم الساعه، فهؤلاء الاوصياء الذين جعلهم اللَّه عز و جل خلفاء في ارضه و حججه علي خلقه، لا تخلو الارض في کل عصر من واحد منهم» مشکات نور علم در سينه پيامبر(ص) است و زجاجه سينه علي(ع) است، و نور علي(ع) نور اماماني از آل محمد(ع) هستند که يکي بعد از ديگري مي آيند و با نور علم و حکمت مؤيدند و اين رشته از آغاز خلقت آدم تا پايان جهان ادامه داشته و دارد، اين ها همان اوصيايي هستند که خداوند آنان را خلفاي در زمين قرار داده و حجت خويش بر بندگانش و در هيچ عصر و زماني صفحه روي زمين از آن ها خالي نبوده است و نخواهد بود.[۷]

۳. در حديث ديگري از امام صادق(ع) مشکات به حضرت فاطمه ـ سلام الله عليه ـ و مصباح به امام حسن(ع) و زجاجه به امام حسين(ع) تفسير شده است.[۸]

۴. جابر بن عبد اللّه انصاري گفت: وارد شدم به مسجد کوفه، ديدم امير المؤمنين(ع) با انگشت مبارک کتابت مي کند و تبسم مي فرمايد. عرض کردم: اي مولاي من چه چيزي باعث تبسم شما شده؟ فرمود: عجب دارم از کسي که تلاوت مي کند اين آيه را و معرفت به حق آن ندارد. گفتم کدام آيه، اي سيد من؟ فرمود: آيه ﴿اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ کمِشْکاه را. سپس فرمود: مشکوه محمد(ص) است «فِيها مِصْباحٌ» خودم مصباح هستم «الْمِصْباحُ فِي زُجاجَه الزُّجاجَه» حسن و حسين(ع) «کأَنَّها کوْکبٌ دُرِّيٌّ» علي بن الحسين(ع) «يُوقَدُ مِنْ شَجَرَه مُبارَکه» محمد بن علي(ع) «زيتونه» جعفر بن محمد(ع) «لا شَرْقِيَّه» موسي بن جعفر(ع) «وَ لا غَرْبِيَّه» علي بن موسي(ع) «يَکادُ زَيْتُها يُضِيءُ» محمد بن علي(ع) «وَ لَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نارٌ» علي بن محمد(ع) «نُورٌ عَلي نُورٍ» حسن بن علي(ع) «يَهْدِي اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ يَشاءُ» حضرت قائم(عج) مي باشد.»[۹]

نتیجه این که: آيه مفهوم وسيعي دارد که هر يک از روايات فوق بيان مصداق روشني از آن است در واقع تمام مصاديقی که براي نور معنوي در قرآن کریم و روايات اسلامي آمده، در اينجا به عنوان تفسير ذکر شده است و روح همه ی آن ها در واقع يک چيز است و آن همان نور هدايت است که از قرآن کریم و وحي و وجود پيامبران و ائمه(ع) سرچشمه مي گيرد و با دلائل توحيد آبياري مي شود و نتيجه آن تسليم در برابر فرمان خدا و تقوا است بي آن که از عموميت آيه صرف نظر شود و به اين ترتيب هيچ گونه تضادي در روايات نيست.[۱۰]

علامه طباطبائی در تفسیرالمیزان می فرماید: مضمون رواياتي که مفردات آيه نور را به رسول خدا و اهل بيت(ع) تطبيق مي کنند صرفا، تطبيق است نه تفسير، اين روايات از قبيل اشاره به بعضي مصاديق است و آن افضل مصاديق است که رسول خدا(ص) و طاهرين از اهل بيت(ع) آن جنابند و گرنه آيه ی شريفه به ظاهرش شامل غير ايشان نيز مي شود و انبياء و اوصياء و اولياء همه را شامل مي گردد. دليل اين که تطبيق است نه تفسير، اختلاف اين روايات است.[۱۱]

اما جواب به قسمت بعدی سؤال: آيه ی نور به حساب ابجد کبير ۲۵۶ است.[۱۲] و در مورد چله نشینی با توجه به اين که روايات معتبري در اين مورد وجود ندارد، لذا نمي توان به ادعاهاي افراد در اين باره اطمينان حاصل کرد. در عرصه عرفان و خداشناسی، باید از معصومین(ع) پیروی کرد و از درویش بازی، خرافات و انحرافات به طور جدّی باید پرهیز کرد و زیباترین دستور العمل چله نشینی، اقامه ی نماز و تلاوت قرآن کریم است که در شب عاشورا نیز برنامه این گونه بوده است.


معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:

۱ـ الميزان في تفسير القرآن، علامه طباطبايي، قم، دفتر انتشارات اسلامي جامعه مدرسين حوزه علميه قم، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ق.

۲ـ تفسير نمونه، مکارم شيرازي ناصر، تهران، دار الکتب الإسلاميه، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.

۳ـ آشنائی با قرآن، مطهری مرتضی، قم، انتشارات صدرا، چاپ اول، ۱۳۶۹ش.


منابع

  1. نور / ۳۵؛ ترجمه: خداوند نور آسمان ها و زمين است، مثل نور خداوند همانند چراغداني است که در آن چراغي (پر فروغ) باشد، آن چراغ در حبابي قرار گيرد، حبابي شفاف و درخشنده همچون يک ستاره فروزان، اين چراغ با روغني افروخته ميشود که از درخت پر برکت زيتوني گرفته شده که نه شرقي است و نه غربي (آن چنان روغنش صاف و خالص است که) نزديک است بدون تماس با آتش شعله ور شود، نوري است بر فراز نور، و خدا هر کس را بخواهد به نور خود هدايت مي کند و خداوند به هر چيزي آگاه است.
  2. مکارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، تهران، دار الکتب الإسلاميه، چاپ اول، ۱۳۷۴ش، ج۱۴، ص۴۷۱.
  3. همان، ج۱۴، ص۴۷۴.
  4. مطهری، مرتضی، آشنائی با قرآن، قم، انتشارات صدرا، چاپ اول، ۱۳۶۹ش، ج۴، ص۱۰۵ و ۱۱۱.
  5. همان، ص۱۰۹.
  6. عروسي، حويزي عبد علي بن جمعه، تفسير نور الثقلين، قم، انتشارات اسماعيليان، چاپ چهارم، ۱۴۱۵ق، ج۳، ص۶۰۲.
  7. همان، ص۶۰۳.
  8. همان.
  9. بروجردي، سيد محمد ابراهيم، تفسير جامع، تهران، انتشارات صدر، چاپ ششم، ۱۳۶۶ش، ج۴، ص۴۹۹.
  10. تفسير نمونه، همان، ج۱۴، ص۴۷۱.
  11. طباطبايي، سيد محمد حسين، الميزان في تفسير القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامي جامعه مدرسين حوزه علميه، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ق، ج۱۵، ص۱۴۸.
  12. شکوری، مقاله خواص آيه نور، سایت تبیان.