آرزوی مرگ از حضرت فاطمه(س)

نسخهٔ تاریخ ‏۸ نوامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۲:۱۵ توسط Mnazarzadeh (بحث | مشارکت‌ها) (تکمیل و بارگزاری)
سؤال

آيا طلب مرگ توسط حضرت فاطمه(س)، با دعوت به صبر آن ها يا با اصل صبر منافاتي ندارد؟

حدیث طلب مرگ توسط حضرت زهرا، تنها در کتاب بحار الانوار نقل شده است و علامه مجلسی تأکید می کند که این روایت مدرک قابل اعتمادی ندارد. بر اساس همین حدیث، این مطلب در خلال شعر و در ضمن ملاقات حضرت فاطمه(س) با زنان مدینه، در سوگواری پدر و بیان تیرگی و ظلمت آن دوران بیان شده است.

برخی از بزرگان در بیان مقام صبر می فرمایند، صبر به معنای خودداری از شکایت به مخلوق است و بیان شکایت به خدای متعال و اظهار ضعف به خدا با صبر منافاتی ندارد چنانکه در قرآن، حضرت ایوب و یعقوب - علیهم السلام- این شکایت را به خداوند عرضه داشته اند. علاوه بر این صبر در مواردی که امر به دفاع و عدم تحمل مصیبت شده است، مانند ظلمی که از طرف کسی بر انسان وارد شده است، جایز نیست و صبر و انفعال مذموم و قبیح می باشد. بر این اساس اگر دعای حضرت فاطمه(س)، صحیح باشد، اولا ایشان شکایت خویش را به خدای متعال عرضه داشته است و ثانیا برای دفاع از ولایت، بوده است.

سند حدیث طلب مرگ توسط فاطمه زهرا(س)

تنها منبعی كه در آن به نقل از حضرت فاطمه(س) جمله «يا الهي عجل وفاتي سريعاً» وجود دارد، كتاب بحارالانوار است كه مرحوم علامه مجلسي نيز قبل از ذكر خبر تأكيد مي‌كنند كه اين روایت، مدرك قابل اعتمادي ندارد.

طلب مرگ در شعر

بر اساس همين روايت اين جمله، يك مصرع از يك شعر است كه حضرت صديقه طاهره ـ سلام الله عليها ـ آن را در ضمن سخنان خويش در جمع زنان مدينه ايراد فرموده‌اند و شعر غالبا همراه با مبالغه و براي بيان شدت مصيبت حضرت می باشد.

نکته مهم تر این است که این اشعار در مصيبت حضرت رسول(ص) مي‌باشد و حضرت زهرا ـ سلام الله عليه ـ پس از آنكه مي‌فرمايند: اي پدر اگر منبرت را مي‌ديدي مشاهده مي‌كردي كه بر بالاي آن تيرگي و ظلمت جانشين نور شده است، سپس اين بيت را ذكر مي‌كنند: «يا الهي عجل وفاتي سريعاً فلقد تنغّصٍت الحياه يا مولائي» اي خداي من مرگ مرا سريعتر برسان چرا كه اي مولاي من زندگي‌ام به تيرگي گراييده است.» حضرت فاطمه(س) با اين دو جمله هدفي بالاتر از ذكر مصيبت دارند و آن مبارزه با بنايي است كه در سقيفه پي‌ريزي شده بود.[۱]

صبر در دیدگاه بزرگان

امام خميني مقامات ائمه(ع) و انبياء را بالاتر از صبر مي‌داند و توصيه و توصيف به صبر را جزو مقامات بشر می داند، ایشان می فرماید: آنچه درباره ائمه(ع) آمده است، يا صبر بر آلام جسماني است كه به مقتضاي طبع بشري باعث تأثر مي‌شود و يا صبر بر فراق محبوب است كه از مقامات محبين مي‌باشد و سپس به نقل از عبد الرزاق كاشاني مي‌فرمايد: منظور از صبر خودداري از شكايت به مخلوق است و الّا شكايت به حق تعالي و اظهار جزع در درگاه خداوند با صبر منافاتی ندارد، چنانكه حضرت ايوب به خداوند شكايت كرده است كه: ﴿اني مسني الشيطان بنصب و عذاب ـ (ص/۴۱) كه خدايا شيطان مرا گرفتار سختی و درد كرده است، يا حضرت يعقوب كه مي‌گويند: ﴿انما اشكو بثّي و حزني الي الله (يوسف/۸۶) يعني من شكايت حزن و اندوه خود را فقط به خدا ميبرم. از سيره انبياء عظام و ائمه معصومين(ع) نيز چنين ظاهر مي‌شود كه با آنكه مقامات آن ها بالاتر از صبر از رضاء و تسليم بوده است با اينحال از دعا و عجز و تضرع خودداري نمي‌كردند و اين مخالف مقامات روحانيه نيست.[۲]

علامه طباطبايي فرموده است، صبر در مصيبت هايي خوب و حسن است كه امر به دفاع و امتناع از تحمل مصيبت ها نشده باشد، مانند ظلمي كه در حق آبرو و جان انسان ها بشود كه در اين موارد صبر جايز نيست و مقاومت در برابر اين امور لازم است پس آنچه كه برابر آن بايد صبر كرد مصيبتهاي طبيعي مثل مرگ و مرض و غيره مي‌باشد.[۳]


منابع

  1. ر.ك: مجلسي، محمد تقي، بحارالانوار، بيروت، داراحياء التراث العربي، ۱۴۰۳ق، ج۴۳، ص۱۷۴، باب۷، ح۱۵.
  2. موسوي خميني، سيد روح الله، چهل حديث، تهران، مركز نشر فرهنگي رجاء، چاپ سوم، ۱۳۶۸، ص۲۲۲-۲۲۳، ح۱۶.
  3. طباطبايي، سيد محمد حسين، تفسير الميزان، قم، مطبوعاتي اسماعيليان، چاپ پنجم، ۱۳۷۱، ج۱۹، ص۳۰۴.