آرزوی مرگ از حضرت فاطمه(س)

نسخهٔ تاریخ ‏۸ نوامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۱:۱۱ توسط Mnazarzadeh (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «{{شروع متن}} {{شاخه | شاخه اصلی = کلام |شاخه فرعی۱ = امامت خاصه |شاخه فرعی۲ = حضرت...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
سؤال

آيا طلب مرگ كردن اهل بيت(ع) و از آن جمله حضرت صديقه طاهره(س) با دعوت به صبرآنها يا با اصل صبرمنافاتي ندارد؟

لازم است ابتدا اصل مدعاي طلب مرگ توست حضرت زهرا ـ سلام الله عليه ـ بررسي ‌گردد سپس نكاتي درباره صبر مورد توجه قرار گیرد.

تنها منبعی كه در آن به نقل از حضرت فاطمه(س) جمله «يا الهي عجل وفاتي سريعاً» وجود دارد كتاب بحارالانوار است كه مرحوم علامه مجلسي نيز قبل از ذكر خبر تأكيد مي‌كنند كه اين مطلب مدرك قابل اعتمادي ندارد و بر اساس همين روايت اين جمله يك مصرع از يك شعر است كه حضرت صديقه طاهره ـ سلام الله عليه ـ آن را در ضمن سخنان خويش به جمع زنان مدينه ايراد فرموده‌اند و مي‌دانيم كه شعر غالبا همراه مبالغه مي‌باشد و براي بيان شدت مصيبت حضرت است نه آنكه ايشان واقعا طلب مرگ كرده باشند.

از همه مهمتر اينكه اين اشعار در مصيبت حضرت رسول(ص) مي‌باشد و حضرت زهرا ـ سلام الله عليه ـ پس از آنكه مي‌فرمايند: اي پدر اگر منبرت را مي‌ديدي مشاهده مي‌كردي كه بر بالاي آن تيرگي و ظلمت جانشين نور شده است سپس اين بيت را ذكر مي‌كنند: «يا الهي عجل وفاتي سريعاً فلقد تنغّصٍت الحياه يا مولائي» اي خداي من مرگ مرا سريعتر برسان چرا كه اي مولاي من زندگي‌ام به تيرگي گراييده است.» و ناگفته پيداست كه حضرت فاطمه(س) با اين دو جمله هدفي بالاتر از ذكر مصيبت دارند و آن مبارزه با بنايي است كه در سقيفه پي‌ريزي شده بود.[۱]

مورد ديگري كه در آن طلب مرگ وجود دارد مربوط به اميرالمؤمنين علي(ع) مي‌باشدكه در شب ۲۱ ماه مبارك رمضان خطاب به امام حسن مجتبي(ع) بيان مي‌كنند كه: «در شبهاي قبل حضرت رسول(ص) را در خواب ديده و از آزارهاي امت به ايشان شكايت كرده‌اند و حضرت رسول(ص) فرموده‌اند كه آنها را نفرين كن و حضرت امير(ع) دعا مي‌كنند كه خدايا بجاي من فردي بدتر از من را بر ايشان مسلط كن و بهتر از اينها را روزي من گردان.»[۲] كه هرچند در آن طلب مرگ وجود دارد ولي نكته اصلي آن نفرين بر مردم و طلب ديدار محبوب در سراي ديگر مي‌باشد.

امام خميني مقامات ائمه و انبياء ـ صلوات الله عليهم ـ را بالاتر از صبر مي‌دانند و توصيه و توصيف به صبر را جزو مقامات انسانهاي متوسط بر مي‌شمرندو لذا مي‌فرمايند آنچه درباره ائمه(ع) آمده يا صبر بر آلام جسمانيه است كه به مقتضاي طبع بشري باعث تأثر مي‌شود و يا صبر بر فراق محبوب است كه از مقامات محبين مي‌باشد و سپس به نقل از عارف معروف كمال الدين عبد الرزاق كاشاني مي‌فرمايند: منظور از صبر خودداري از شكايت به مخلوق است و الا شكايت به حق تعالي و اظهار جزع در درگاه خداوند با صبر منافات ندارد چنانكه حضرت ايوب به خداوند شكايت كرده است كه: ﴿اني مسني الشيطان بنصب و عذاب ـ (ص/۴۱) كه خدايا شيطان مرا گرفتار تعب و الم كرده است و يا حضرت يعقوب كه مي‌گويند: ﴿انما اشكو بثّي و حزني الي الله (يوسف/۸۶) يعني من شكايت حزن و اندوه خود را فقط به خدا ميبرم و حتي به گفته حضرت امام ترك شكايت به خداوند مزموم هم مي‌باشد. واز سيره انبياء عظام و حضرات ائمه معصومين(ع) نيز چنين ظاهر مي‌شود كه با آنكه مقامات آنها بالاتر از صبر از رضاء و تسليم بوده است با اينحال از دعا و عجز و تضرع خودداري نمي‌كردند و اين مخالف مقامات روحانيه نيست.[۳]

علامه طباطبايي نيز ذكر كرده‌اند صبر در مصيبتهايي ممدوح است كه امر به دفاع و امتناع از تحمل مصيبتها نشده باشد مانند ظلمي كه در حق آبرو و جان انسانها بشود كه در اين موارد صبر جايز نيست و اذن در تحمل آنها هم داده نشده است و مقاومت در برابر اين امور لازم است پس آنچه كه برابر آن بايد صبر كرد مصيبتهاي طبيعي مثل مرگ و مرض و غيره مي‌باشد.[۴]

و بر اين اساس اگر دعاي حضرت زهرا ـ سلام الله عليه ـ صحت داشته باشد در چارچوب سياستي قابل تحليل است كه حضرت براي دفاع از ولايت در طول مدت كوتاه پس از رحلت پيامبر(ص) تا شهادت خودشان انجام داده‌اند.


منابع

  1. ر.ك: مجلسي، محمد تقي، بحارالانوار، بيروت، داراحياء التراث العربي، ۱۴۰۳ق، ج۴۳، ص۱۷۴، باب۷، ح۱۵.
  2. قمي، شيخ عباس، منتهي الآمال، تهران، مطبوعاتي حسيني، ۱۳۷۲، ج۱، ص۲۱۷.
  3. موسوي خميني، سيد روح الله، چهل حديث، تهران، مركز نشر فرهنگي رجاء، چاپ سوم، ۱۳۶۸، ص۲۲۲-۲۲۳، ح۱۶.
  4. طباطبايي، سيد محمد حسين، تفسير الميزان، قم، مطبوعاتي اسماعيليان، چاپ پنجم، ۱۳۷۱، ج۱۹، ص۳۰۴.