«ید الله مع الجماعة»: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۶: خط ۲۶:
بر اساس خطبه ۱۲۷ نهج البلاغه، امام علی(ع) خوارج را بدترین مردم دانسته و آنها را سفارش به همراهی با جمعیت‌های بزرگ کرده است، با این استدلال که دست خدا با جماعت است (یدالله مع الجماعة). او پیش از این، افراد را نسبت به خود به سه گروه دوستان تندرو، دشمنان تندرو و افراد میانه‌رو تقسیم کرده و به خوارج توصیه کرده از بین این سه دسته، از میانه‌روها پیروی کنند.   
بر اساس خطبه ۱۲۷ نهج البلاغه، امام علی(ع) خوارج را بدترین مردم دانسته و آنها را سفارش به همراهی با جمعیت‌های بزرگ کرده است، با این استدلال که دست خدا با جماعت است (یدالله مع الجماعة). او پیش از این، افراد را نسبت به خود به سه گروه دوستان تندرو، دشمنان تندرو و افراد میانه‌رو تقسیم کرده و به خوارج توصیه کرده از بین این سه دسته، از میانه‌روها پیروی کنند.   


برخی محققان با توجه به عبارات پیش از یدالله مع الجماعة، معیار مورد نظر امام علی(ع) در همراهی با جماعت مسلمین را همراهی با حق دانسته‌اند. به گفته آنها امام علی(ع)، خوارج را توصیه به همراهی با جماعتی می‌کنند که اهل افراط و تفریط نیستند و بر مدار حق حرکت می‌کنند؛ بنابراین جماعت مسلمین را به صرف اینکه جماعت هستند، نمی‌توان حق دانست و نمی‌توان شیعیان را به دلیل همراهی نکردن با اکثریت که بر مدار حق نیستند، متهم به ایجاد تفرقه کرد.
آیت‌الله مکارم شیرازی با توجه به عبارات پیش از یدالله مع الجماعة، معیار مورد نظر امام علی(ع) در همراهی با جماعت مسلمین را همراهی با حق دانسته‌ است. به گفته وی امام علی(ع)، خوارج را توصیه به همراهی با جماعتی می‌کنند که اهل افراط و تفریط نیستند و بر مدار حق حرکت می‌کنند؛ بنابراین جماعت مسلمین را به صرف اینکه جماعت هستند، نمی‌توان حق دانست و نمی‌توان [[شیعه|شیعیان]] را به دلیل همراهی نکردن با اکثریت که بر مدار حق نیستند، متهم به ایجاد تفرقه کرد.<ref>ر. ک. پیام امام امیرالمؤمنین، پیشین، ج۵، ص۳۳۱.</ref>
 
 
 
امیرالمؤمنین «ع» در بخش نخست این خطبه با استدلال‌های ساده و همه فهم، باورها و رفتارهای آنان را غیر منطقی و خشن معرفی نموده و سپس با استناد به سیره عملی رسول اکرم (صلی الله علیه و آله)، این باور را، که مرتکب گناه کبیره، کافر و خارج از اسلام است، مردود می‌داند. سپس حضرت آنان را مورد سرزنش و ملامت قرار می‌دهد و در ادامه به نکته بسیار مهمی اشاره می‌فرماید: «به زودی دو گروه درباره من هلاک (و گمراه) می‌شوند: دوست افراطی که محبّتش، او را به غیر حق می‌کشاند و دشمن افراطی که از سر دشمنی قدم در غیر طریق حق می‌نهد»؛ سپس امام «ع» برای تأکید در حفظ اعتدال، می‌فرماید: «بهترین مردم در مورد من گروه میانه‌رو هستند، از آنها جدا نشوید» به دنبال آن می‌فرماید: «والْزَمُوا السَّوَادَ الأَعْظَم فَإنَّ یَدَ اللهِ مَعَ الْجَمَاعَه»؛ «همیشه همراه جمعیّت‌های بزرگ باشید که دست خدا با جمعیّت است» و برای تأکید بیشتر درباره این موضوع می‌فرماید: «از جدایی بپرهیزید؛ زیرا افراد تنها و جدا، نصیب شیطانند، همان گونه که گوسفند تک رو، طعمه گرگ است».<ref>ر. ک. پیام امام امیرالمؤمنین، پیشین، ج۵، ص۳۳۱.</ref>
 
اگر به این عبارات دقت شود، به خوبی روشن می‌شود که معیار و ملاک صحیح در همراهی با جمعیت‌های بزرگ و جماعت مسلمین، همان همراهی با حق است. در واقع حضرت خوارج را توصیه به همراهی با جماعتی می‌کنند که اهل افراط و تفریط نیستند و بر مدار حق حرکت می‌کنند، نه اینکه حضرت بخواهد دنباله روی از جمعیت را به صرف جمعیت و اکثریت بودن حق بداند و با این سخن معیار کلی بدهند.
 
توضیح اینکه هر زمان که مسلمانان متفق و متحد بوده‌اند، دارای قدرت، عظمت و شوکت بوده‌اند؛ جدا شدن از جمعیّتی که برمدار حق هستند و به تعبیر دیگر انزوای اجتماعی، یکی از انحرافات فکری، و اعتقادی است، افراد منزوی به زودی گرفتار تخیلات خود برتربینی می‌شوند و چنین می‌پندارند که موجودی برترند و مردم باید در برابر آنها تعظیم کنند و چون چنین رفتاری از مردم نمی‌بینند، آتش بدبینی، کینه و عداوت در دل آنها روشن می‌شود.<ref>ر. ک. پیام امام امیرالمؤمنین، پیشین، ج۵، ص۳۳۴.</ref>
 
بنابراین، با ترسیم فضای خطبه روشن شد که از عبارت حضرت نمی‌توان چنین نتیجه گرفت که حضرت هرگونه همراهی با جماعت را مدنظر داشته‌اند و معیار و ملاکی را به دست نداده‌اند؛ به عبارت دیگر امیر مؤمنان «ع» در صدد ترسیم یک معیار کلی برای دنباله‌روی از جماعت به صرف جماعت بودن نیست، بلکه منظور حضرت جماعتی است که حق را دیده و پیرو آن شده‌اند و در اعتقادات شان راسخ هستند.
 
== پیروی از اکثریت ==
== پیروی از اکثریت ==
همراهی نکردن مطلق و بی‌قید و شرط با اکثریت را می‌توان در کلام دیگری از خود حضرت، به خوبی مشاهده کرد که فرمود: «لاَ تَسْتَوْحِشُوا فِی طَرِیْقِ الْهُدی لِقِلّه أَهْلِه»<ref>شریف رضی، محمد، نهج البلاغه (صبحی صالح)، قم، هجرت، چاپ اول، ۱۴۱۴ ه‍. ق، خطبه ۲۰۱، ص۳۱۹.</ref>؛ «هرگز در مسیر هدایت از کمی همراهان وحشت نکنید». بنابر این سخن، باید مسیر هدایت را پیمود، حتی اگر کم باشیم. همچنین در روایتی مشهور از امام کاظم «ع» خطاب به هشام آمده است حضرت می‌فرماید خدای متعال در قرآن اکثریت را مذمت و اقلیت را مدح کرده است و در ادامه، حضرت آیات متعددی از قرآن کریم را به عنوان شاهد ذکر می‌کند: «یَا هِشَامُ ثُمَّ ذَمَ اللَّهُ الْکَثْرَه… یَا هِشَامُ ثُمَّ مَدَحَ الْقِلَّه…». ‏<ref>کلینی، محمد، الکافی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ ق، ج‏۱، ص۱۵، حدیث۱۲.</ref>
همراهی نکردن مطلق و بی‌قید و شرط با اکثریت را می‌توان در کلام دیگری از خود حضرت، به خوبی مشاهده کرد که فرمود: «لاَ تَسْتَوْحِشُوا فِی طَرِیْقِ الْهُدی لِقِلّه أَهْلِه»<ref>شریف رضی، محمد، نهج البلاغه (صبحی صالح)، قم، هجرت، چاپ اول، ۱۴۱۴ ه‍. ق، خطبه ۲۰۱، ص۳۱۹.</ref>؛ «هرگز در مسیر هدایت از کمی همراهان وحشت نکنید». بنابر این سخن، باید مسیر هدایت را پیمود، حتی اگر کم باشیم. همچنین در روایتی مشهور از امام کاظم «ع» خطاب به هشام آمده است حضرت می‌فرماید خدای متعال در قرآن اکثریت را مذمت و اقلیت را مدح کرده است و در ادامه، حضرت آیات متعددی از قرآن کریم را به عنوان شاهد ذکر می‌کند: «یَا هِشَامُ ثُمَّ ذَمَ اللَّهُ الْکَثْرَه… یَا هِشَامُ ثُمَّ مَدَحَ الْقِلَّه…». ‏<ref>کلینی، محمد، الکافی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ ق، ج‏۱، ص۱۵، حدیث۱۲.</ref>
automoderated
۶٬۳۴۱

ویرایش