«سجین» و «علیین» در سوره مطففین: تفاوت میان نسخه‌ها

ابرابزار
(ابرابزار)
خط ۲: خط ۲:
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}
{{سوال}}
قرآن کریم سجده نکردن شیطان را به دو علت ذکر می‌کند: تکبر، یا این که شیطان خود را از عالین حساب کرده بود، منظور از عالین چیست؟
در سورهٔ مبارکهٔ مطففین، منظور آیهٔ شریفهٔ ۷ و ۸ که در آن واژهٔ از سجین استفاده شد، چیست؟ و در آیهٔ ۱۹ نیز منظور از علیین چیست؟ آیا این دو کتاب با قرآن کریم متفاوت است؟ در آن‌ها از چه سخن گفته شده است؟
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
شیطان‌شناسی از منظر قرآن کریم، بسیار مورد اهتمام است. تا انسان دشمن قسم خوردهٔ خویش را نشناسد، نمی‌تواند در میدان مبارزه به پیروزی دست یابد. علامه طباطبائی در تفسیر المیزان<ref>طباطبائی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، ترجمه موسوی، محمد باقر، قم، انتشارات اسلامی، ۱۳۶۳ش، ج۱۷، ص۳۴۴.</ref> در خصوص این قسمت از سؤال می‌فرماید: و جملهٔ «استکبرت ام کنت من العالین» استفهامی است توبیخی، معنایش این است که: آیا سجده نکردنت از این باب است که عارت می‌شد و خود را از این کار بزرگ‌تر می‌دانستی؟ یا این که به راستی شأن تو اجل از این عمل بود. تو از کسانی بودی که قدر و منزلت تو بالاتر از آن است که مأمور به سجده بر آدم شوی.
معنای اصلی کتاب همان صحیفه ای است که پاره ای مطالب در قالب خطوط دستی یا چاپی در آن گنجانیده شده است؛ ولی در قرآن کریم، این معنی توسعه یافته و در اشباه و نظایر نوشته هم به کار رفته است تا آن جا که کتاب محفوظ را که نه صفحه ای دارد و نه با قلم چیزی در آن نوشته شده است، کتاب گفته است؛ بنابراین، در قرآن کریم، کلمهٔ کتاب فراتر از معنای لغوی است و در سه قسم استفاده شده است:


در ادامه علامه به ذکر دیگر اقوال پرداخته و می‌فرماید: از همین‌جا بعضی از مفسرین استفاده کرده‌اند که: معلوم می‌شود خدای تبارک و تعالی مخلوقاتی عالی دارد که مقام شان اجل از آن است که برای آدم سجده کنند، بندگانی هستند مستغرق در توجه به سوی پروردگارشان و هیچ چیزی را به جز او درک نمی‌کنند.
اول: کتاب‌هایی که مشتمل بر شرایع دین بوده و از سوی خداوند متعال به انبیای الهی نازل گشته. مانند کتابی که بر حضرت نوح(ع) نازل شده که آیه {{قرآن|و انزل معهم الکتاب بالحق}}<ref>بقره / ۲۱۳.</ref> به آن اشاره دارد و کتابی که بر حضرت ابراهیم و موسی ـ علیهما السلام ـ نازل شده: {{قرآن|صحف ابراهیم و موسی}}<ref>اعلی / ۱۹.</ref> و کتابی که بر حضرت عیسی(ع) نازل شده است: {{قرآن|و آتیناه الانجیل فیه هدی و نور}}<ref>مائده / ۴۶.</ref> و کتاب قرآن کریم که بر حضرت محمد(ص) نازل شده است. مانند: {{قرآن|تلک آیات الکتاب و قرآن مبین}}<ref>حجر / ۱.</ref> یا {{قرآن|نزل به الروح الامین علی قلبک لتکون من المنذرین بلسان عربی مبین}}<ref>شعراء / ۱۹۵–۱۹۲.</ref> و آیات دیگری که مراد از کتاب در آن آیات قرآن کریم می‌باشد.}}<ref>طباطبائی، سیّد محمد حسین، المیزان، ترجمه، موسوی همدانی، محمد باقر، قم، دفتر انتشارات اسلامی، پنجم، ۱۳۷۴ش، ج۷، ص۳۴۹.</ref>


بعضی دیگر گفته‌اند: مراد از «علو»، همان استکبار است، هم چنان‌که در آیهٔ {{قرآن|وَإِنَّ فِرْعَوْنَ لَعَالٍ فِی الأَرْضِ وَإِنَّهُ لَمِنَ الْمُسْرِفِینَ}}<ref>یونس / ۸۳؛ به درستی فرعون در زمین استکبار و بلند پروازی کرد.</ref> به همین معنا است و اگر بگوئی معنا ندارد که بگوییم «آیا تو استکبار کردی یا از مستکبرین بودی» می‌گوییم: هیچ عیبی ندارد، چون اولی راجع به زمان سجده است و دومی راجع به ما قبل آن و معنایش این است که: «آیا از این که امر به سجده ات کردیم دچار استکبار شدی یا آن که از قبل مستکبر بودی..» لیکن این وجه صحیح نیست؛ چون با مقتضای مقام نمی‌سازد، مقتضای مقام این است که کسی ابلیس را دارای استکبار معرفی کند، نه این که زمان استکبار او را معین کند که قدیمی است یا تازه.
دوم: کتابی که جزئیات نظام عالم و حوادث واقعه در آن ضبط می‌شود، از برخی آیات استفاده می‌شود که این کتاب‌ها چند قسم اند: یکی آن کتابی که مطالب نوشته شده در آن به هیچ وجه تغییر نمی‌کند. مانند کتاب در آیه {{قرآن|و ما یعزب عن ربک من مثقال ذره فی الارض و لا فی السماء و لا اصغر من ذلک و لا اکبر الا فی کتاب مبین.<ref>یونس / ۶۱: و هیچ چیز در زمین و آسمان از پروردگار تو مخفی نمی‌ماند حتی به اندازه سنگینی ذره ای و نه کوچکتر از آن و نه بزرگ‌تر مگر اینکه در کتاب آشکار ثبت است.</ref>


بعضی دیگر گفته‌اند: مراد از کلمهٔ «عالین» ملائکه آسمان است؛ چون آن ملائکه که مأمور به سجده برای آدم شدند، ملائکه زمین بودند. این هم صحیح نیست، برای این که آیه عمومیت دارد. در تفسیر نمونه نیز معنای دیگری برای عالین آمده که: «آیا استکبار کردی یا از برترین‌ها بودی؟» یعنی برتر از این که فرمان سجود به تو داده شود. بدون شک احدی نمی‌تواند ادعا کند که قدر و منزلتش ما فوق این است که برای خدا و به فرمان خدا سجده کند.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه «برگزیده»، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۸۰ش، ج۴، ص۱۹۹.</ref>
و آیهٔ {{قرآن|و عندنا کتاب حفیظ}}<ref>ق / ۴: و نزد ما کتابی است که همه چیز در آن محفوظ است.</ref> و… که این کتاب گاهی برای همه موجودات و حوادث است و گاهی به جزئیات پرداخته می‌شود. مانند: {{قرآن|و ما کان لنفس ان تموت الا باذن الله کتاباً موجّلاً}}<ref>آل عمران / ۱۴۵: هیچ‌کس جز به فرمان خدا نمی‌میرد، سر نوشتی است تعیین شده.</ref> که این نوع کتاب برای هر فردی جداگانه می‌باشد.


اما در آخر این که آیا شیطان استکبار کرد یا از عالین بود خود قرآن کریم در آیهٔ بعد جواب می‌دهد که: {{قرآن|قال انا خیر منه خلقتنی من نار و خلقته من طین}}.<ref>ص / ۷۶.</ref>
قسم دیگر کتابی است که گاهی تغییر می‌پذیرد هم چنان‌که در آیه: ی {{قرآن|یمحوالله ما یشاء و یثبت و عنده ام الکتاب}}<ref>رعد / ۳۹: خداوند هر چه را بخواهد محو و هر چه را بخواهد اثبات می‌کند و ام الکتاب (لوح محفوظ) نزد اوست.</ref> که خداوند برخی چیزها را بعد از نوشتن محو کرده و برخی را ثابت نگه می‌دارد.}}<ref>المیزان، ج۷، ص۳۵۲.</ref>


علامه می‌فرماید: این‌جا است که ابلیس از پرسش خدا جواب داده و علت سجده نکردن خود را بیان می‌کند، و آن این است که: من شرافت ذاتی دارم؛ چون مرا از آتش خلق کرده‌ای و آدم مخلوقی از گل است. در این پاسخ اشاره ای است به این که از نظر ابلیس، اوامر الهی وقتی لازم الاطاعه است که حق باشد، نه این که ذات اوامر او لازم الاطاعه باشد. چون امرش به سجده کردن حق نبوده، اطاعتش واجب نیست.<ref>تفسیر المیزان، ج۱۷، ص۳۴۵.</ref>
سوم: سومین نوع کتابی که در قرآن کریم به آن اشاره شده است و سئوال مورد نظر نیز مربوط به آن است، کتابی است که اعمال بندگان را از خوب و بد در آن می‌نویسند و آیات راجع به این قسم خود بر چند نوع است:


و نیز در تفسیر نمونه آمده است: اما ابلیس با نهایت تعجب شق دوم را انتخاب کرده و معتقد بود برتر از آن است که چنین دستوری به او داده شود؛ لذا با کمال جسارت به مقام استدلال در مخالفتش با فرمان خدا برآمد و گفت: من از او (آدم) بهترم، مرا از آتش آفریده‌ای و او را از گل.<ref>تفسیر نمونه، ج۴، ص۱۹۹.</ref> این بود خلاصه ای از تفسیر عالین از دیگاه قرآن کریم.
۱. کتاب مختص هر فرد: خداوند متعال در این باره می‌فرماید: {{قرآن|و کلّ انسان الزمناه طائره فی عنقه و نخرج له یوم القیامه کتابا یلقاه منشورا<ref>اسراء / ۱۳: و هر انسانی اعمالش را بر گردنش آویخته‌ایم و روز قیامت، کتابی برای او بیرون می‌آوریم که آن را در برابر خود گشوده می‌بیند.</ref> و آیه {{قرآن|یوم تجد کل نفس ما عملت من خیر محضرا و ما عملت من سوء}}<ref>آل عمران / ۳۰: روزی که هر کس آنچه را از کار نیک و بدانجام داده حاضر می‌بیند.</ref> و آیات دیگر…
 
۲. کتاب مختص امت‌ها: گاهی کتاب مخصوص یک امت است؛ یعنی کتاب‌های هر فرد در یک امت را در یک کتاب (و به اصطلاح امروزه در یک قفسه جداگانه) قرار داده‌اند. مانند آیهٔ {{قرآن|و تری کلّ امّه جاثیه کل امّه تدعی الی کتابها}}.<ref>در آن روز هر امتی را می‌بینی که بر زانو نشسته، هر امتی به سوی کتابش خوانده می‌شود.</ref>
 
۳. کتاب مشترک همهٔ مردم: سومین کتابی که اعمال مردم در آن ضبط می‌شود، کتاب همگانی است. مانند آیه ی: {{قرآن|هذا کتابنا ینطق علیکم بالحق انا کنا نستنسخ ما کنتم تعلمون}}<ref>جاثیه / ۲۹: این کتاب ماست که بحق با شما سخن می‌گوید، ما آنچه را انجام می‌دادید می نوشتیم.</ref>
 
خود این کتاب که اعمال همهٔ مردم در آن نوشته شده است، به دو قسم تقسیم می‌شود:
 
یک: نیکوکاران دو: زشت کاران.
 
خداوند در سورهٔ مصففین در آیات ۷ تا ۱۹ به این نوع کتاب اشاره دارد که می‌فرماید: {{قرآن|کلا ان کتاب الفجار لفی سجین…}} تا آنجا که می‌فرماید: {{قرآن|کلا ان کتاب الابرار لفی علیین…}}<ref>المیزان، ج۷، ص۳۵۱.</ref> بنابراین، در قرآن کریم، سه نوع کتاب کلی داریم که عبارتند از: ۱. کتاب وحی، ۲. کتاب مربوط به حوادث عالم، ۳. کتابی که نامه عمل بندگان خداست.
 
و هر کدام از این کتاب‌ها انواع مختلفی دارند و کتاب مورد نظر سؤال از قسم سوم کتاب است؛ یعنی کتابی که نامهٔ اعمال بندگان در آن ثبت می‌شود و هیچ ارتباطی با قرآن کریم ندارد و تنها اعمال خوب یا بد انسان‌ها در آن نوشته شده است و سخن دیگری ندارد.
 
اما این که مراد از «سجین» و «علیین» چیست؟، علامه طباطبائی در این باره می‌نویسد، با دقت در آیات ۷ به بعد سورهٔ مطففین و مقایسهٔ آن‌ها با آیات ۱۹ بعد، به دست می‌آید که مراد از کلمهٔ «سجین» چیزی است که مقابل و مخالف «علیین» باشد و چون معنای «علیین» علو روی علو و به عبارتی علو و والا بودن دو چندان است، معلوم می‌شود که منظور از سجین هم سفلی روی سفلی یا به عبارتی پستی دو چندان و گرفتاری در چنان پستی است هم چنان‌که آیهٔ {{قرآن|ثم رددناه اسفل‌السافلین}}<ref>تین / ۵: سپس او را به پایین‌ترین مرحله بازگرداندیم.</ref> بدان اشاره دارد، پس از هر معنا نزدیک تر این است که، سجین از سجن یعنی زندان باشد و معنای آیه این می‌شود: این است کتاب فجار در حبس و زندانی است که هر کس در آن بیفتد، بیرون شدن برایش نیست. و منظور از کتاب فجار، هم یعنی سرنوشتی که خداوند برای آنان مقدر کرده است و آن حتمی خواهد شد.<ref>المیزان، ج۷، ص۳۸۱.</ref>
{{پایان پاسخ}}
{{پایان پاسخ}}
{{مطالعه بیشتر}}
{{مطالعه بیشتر}}


== مطالعه بیشتر ==
== معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر ==
۱ـ تفسیر مجمع البیان، طبرسی. با ترجمه گروهی از مترجمان، ج۲۱، ص۱۳۲.
۱ـ تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی، ج۲۶، ص۲۵۳ و ص۲۷۰.


۲ـ تفسیر نورالثقلین، عبد علی عروسی حویزی، ج۴، ص۴۷۱.
۲ـ تفسیر احسن الحدیث، ناصر مکارم شیرازی، ج۲، ص۱۳۲.


۳ـ نهج البلاغه، خطبه ۲۳۴، فیض الاسلام.
۳ـ پرتوی از قرآن، محمود طالقانی، ج۳، ص۳۴۱.
{{پایان مطالعه بیشتر}}
{{پایان مطالعه بیشتر}}


۱۵٬۱۶۱

ویرایش