پیش نویس:ثواب قرائت قرآن

نسخهٔ تاریخ ‏۲ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۰:۴۱ توسط Shahroudi (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «سوال یا شبهه آيا حديث امام صادق(علیه السلام) كه می‏فرمايد هر كس 10 بار سوره قدر را بخواند هزار گناه(بجز حق الناس) از او بخشيده می‏شود معتبر و داراي سند است؟ و اگر هست می‏توان آنرا به نيابت از مرده اي خواند تا 1000گناه از او بخشيده شود؟ پاسخ سوال یا...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

سوال یا شبهه آيا حديث امام صادق(علیه السلام) كه می‏فرمايد هر كس 10 بار سوره قدر را بخواند هزار گناه(بجز حق الناس) از او بخشيده می‏شود معتبر و داراي سند است؟ و اگر هست می‏توان آنرا به نيابت از مرده اي خواند تا 1000گناه از او بخشيده شود؟ پاسخ سوال یا شبهه پاسخ اجمالي: هر چند اين روايت از نظر سندي ضعيف است، اما بر فرض پذيرش ناظر به گناهاني است كه نياز به جبران ندارد مانند نماز و روزه و خمس و زكات و غيره كه علاوه بر توبه بايد قضا و جبران هم بشوند و فقط خواندن سوره‌اي و يا انجام دادن عمل مستحبي آن را جبران نمی‏کند. روايات ناظر به همان مضموني است كه در متن آن آمده است؛ بنابراين اگر گفته گناهان خودت، قابل سرايت به ديگران نيست و نمي‌توان نيابتي انجام داد. پاسخ تفصيلي: مرحوم كليني در حديثي آورده است: مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ سَيْفِ بْنِ عَمِيرَةَ عَنْ رَجُلٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ قَالَ: «مَنْ قَرَأَ إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ يَجْهَرُ بِهَا صَوْتَهُ كَانَ كَالشَّاهِرِ سَيْفَهُ‏ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ مَنْ قَرَأَهَا سِرّاً كَانَ كَالْمُتَشَحِّطِ بِدَمِهِ فِي سَبِيلِ اللَّهِ‏ وَ مَنْ قَرَأَهَا عَشْرَ مَرَّاتٍ غُفِرَتْ لَهُ عَلَى نَحْوِ أَلْفِ‏ ذَنْبٍ مِنْ ذُنُوبِهِ‏»[1] حضرت باقر (صلوات الله عليهم) فرمود: «هر كس سوره‏ إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ را بخواند و آوازش را (هنگام خواندن آن) بلند كند مانند كسى است كه شمشير در راه خدا كشيده، و هر كس آن را آهسته بخواند مانند كسى است كه در راه خدا در خون خود بغلطد، و هر كس ده بار آن را بخواند به اندازه هزار گناه از گناهانش آمرزيده شود». همين روايت را شيخ صدوق در كتاب ثواب الاعمال هم نقل كرده است: «أَبِي ره عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ سَيْفِ بْنِ عَمِيرَةَ عَنْ رَجُلٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ قَالَ: مَنْ قَرَأَ إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ مُجْهِراً بِهَا صَوْتَهُ كَانَ كَالشَّاهِرِ سَيْفَهُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ مَنْ قَرَأَهَا سِرّاً كَانَ كَمُتَشَحِّطٍ بِدَمِهِ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ مَنْ قَرَأَهَا عَشْرَ مَرَّاتٍ مَحَا اللَّهُ عَنْهُ أَلْفَ‏ ذَنْبٍ‏ مِنْ ذُنُوبِهِ».[2] سند روايت در هر دو سند راويان اول آن ثقه هستند يعني مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى؛ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ؛ حَسَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ در سند كافي و پدر شيخ صدوق؛ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ؛ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ؛ حَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ در سند شيخ صدوق.[3] سَيْفِ بْنِ عَمِيرَةَ: برخي گفته‌اند وي واقفي مذهب بوده است، اما در مقابل عده‌اي وي را امامی‏مذهب و ثقه مي‌دانند. نجاشي و شيخ طوسي وي را اهل كوفه و ثقه و داراي كتاب مي‌داند كه از امام صادق و امام كاظم (صلوات الله عليهما) روايت نقل كرده است.[4] علامه حلي وي را راوي از امام صادق و امام كاظم (صلوات الله عليهما) مي‌داند و اشاره‌اي به ثقه بونش نكرده است.[5] ابن شهر آشوب وي را ثقه، اصحاب امام كاظم (صلوات الله عليهم) واقفي مذهب دانسته است.‏[6] به هر حال از نظر رجالي وي ثقه مي‌باشد چه واقفي مذهب بودنش درست باشد يا نه. عَنْ رَجُلٍ: يعني از مردي: مشكل اصلي اين حديث اين است كه اين مرد معلوم نيست چه كسي بوده و آيا ثقه بود يا نه و چرا نامش نيامده است كه در اصطلاح به اينگونه سند، مرسل گفته می‏شود و از نگاه رجالي روايت مرسل قابل استناد نمي‌باشد. دلالت حديث در بخشش گناهان بايد به اين نكته توجه شود كه گناهان سه دسته‌اند: 1. حق الله و قابل جبران هستند مانند نماز، روزه، زكات، خمس، حج و غيره: در اين گناهان، هم بايد توبه كرد و هم در حد امكان جبران نمود با قضا كردن نماز، گرفتن روزه، پرداخت زكات و خمس و غيره. 2. حق الله و جبرانش فقط توبه واقعي كردن است يعني همينكه كه فرد پشيمان شده و قصد برگشت ندارد، كافي است مانند، نگاه به نامحرم، شراب خواري، بدبين شدن به فردي و غيره. 3. حق الناس: كه جبرانش در رضايت گرفتن از صاحب حق و دادن خساراتي است كه بر وي وارد شده است و صد البته بايد توبه بكند كه حق مردم را پايمال كرده است. با اين نگاه، رواياتي كه می‏گوید اگر فلان عمل مستحبي را انجام دهيد خداوند گناهانتان را مي‌بخشد، اگر از نظر سندي قابل قبول باشد، ناظر به قسم دوم و توبه از هر سه مي‌باشد يعني در هر سه قسم انسان گناه كرده است منتهي با توبه و عمل مستحبي، خدا گناه را از نامه عملش پاك می‏کند، اما در قسمت اول و سوم بايد جبران هم بشود. دليل اين نگرش رواياتي است كه می‏گوید در صورت ترك برخي از واجبات بايد آن را قضا كرد مثل نماز و روزه و غيره. اين نكته نيز قابل ذكر است كه روايات ناظر به همان مضموني است كه در متن روايت آمده است بنابراين اگر روايت می‏گوید خدا با اين عمل گناهت را مي‌بخشد ناظر به گناه خود مي‌باشد و قابل سرايت به ديگران نمي‌باشد. امام باقر (صلوات الله عليه) فرمود: خداوند عزّ و جلّ مى‏فرمايد:

قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ عِزَّتِي وَ جَلَالِي وَ عَظَمَتِي وَ بَهَائِي وَ عُلُوِّ ارْتِفَاعِي لَا يُؤْثِرُ عَبْدٌ مُؤْمِنٌ هَوَايَ عَلَى هَوَاهُ فِي شَيْ‏ءٍ مِنْ أَمْرِ الدُّنْيَا إِلَّا جَعَلْتُ غِنَاهُ فِي نَفْسِهِ وَ هِمَّتَهُ فِي آخِرَتِهِ وَ ضَمَّنْتُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ رِزْقَهُ وَ كُنْتُ لَهُ مِنْ وَرَاءِ تِجَارَةِ كُلِّ تَاجِرٍ[7]

سوگند به عزّت و شكوه و بزرگى و خوبى و نيكويى‏ام و بلندى مرتبه‏ام كه هيچ بنده مؤمنى خواسته مرا در هيچ يك از امور دنيايى بر خواهش نفسانى‏اش مقدّم نمى‏دارد مگر اينكه: بى‏نيازى را در نفس او قرار مى‏دهم. و همّتش را متوجّه آخرتش مى‏كنم. و آسمان‏ها و زمين را ضامن روزى‏اش مى‏گردانم. و ما فوق تجارت هر تاجرى به نفع او خواهم بود.

پي‌نوشت‌ها: [1]. كلينى، محمد، الكافي، تهران، دار الكتب الاسلاميه، چاپ چهارم، 1407ق، ج2، ص621، بَابُ فَضْلِ الْقُرْآن، حديث6. [2]. ابن بابويه، محمد، ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، قم، دار الشريف الرضي للنشر، چاپ دوم، 1406 ق. [3]. نرم افزار درايه النور. [4]. نجاشى، احمد، رجال النجاشي، قم، مؤسسة النشر الإسلامي، چاپ ششم، 1365ش، ص189. طوسى، محمد، فهرست كتب الشيعة و أصولهم و أسماء المصنفين و أصحاب الأصول، قم، مكتبة المحقق الطباطبائي، چاپ اول، 1420ق، ص224. ورك: رجال الطوسي. [5]. حلى، حسن بن يوسف، رجال العلامة الحلي، قم، الشريف الرضي، چاپ دوم، 1402ق، ص82. [6]. ابن‏شهرآشوب، محمد بن على، معالم العلماء في فهرست كتب الشيعة و أسماء المصنفين منهم قديما و حديثا (تتمة كتاب الفهرست للشيخ أبي جعفر الطوسي)، نجف، المطبعة الحيدرية، چاپ اول، 1380ق، ص56. [7]. حر عاملى، محمد، تفصيل وسائل الشيعة إلى تحصيل مسائل الشريعة، قم، مؤسسة آل البيت، چاپ اول، 1409ق، ج15، أَبْوَابُ جِهَادِ النَّفْسِ وَ مَا يُنَاسِبُه، حديث 20510.