ریا

نسخهٔ تاریخ ‏۲۲ دسامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۲:۳۴ توسط A.ahmadi (بحث | مشارکت‌ها) (←‏درجات و مراتب ریاء[8]: تقویت با درج پاورقی.)
سؤال

ریا در اعمال چیست؟ آیا به واسطه آن‌که انسان یک لحظه فکر ریا به ذهنش می‌آید و سریع از آن ناراحت می‌شود و برمی‌گردد، ریا محسوب می‌شود و عبادتش باطل می‌شود؟


مفهوم‌شناسی

اصل «ريا» از كلمة رويت (ديدن) است.[۱]  و در اصطلاح، به معناي طلب مقام و منزلت در قلوب مردم به كار مي‌رود كه به وسيلة نشان دادن اعمال خوب و تظاهر به آن در حضور ديگران حاصل مي‌شود.

هنگامي كه انسان اعمال نيك خود را (مانند نماز، روزه، حج، صدقه و...) براي جلب توجه ديگران و خوب جلوه دادن خود نزد مردم انجام دهد، به اين اعمال، اعمال ريايي گفته مي‌شود. به هر حال، اگر خواسته دروني كسي اين باشد كه به وسيله انجام دادن عبادتي از واجبات و مستحبات نزد مردم آبرومند شود و اعتبار پيدا كند و مردم او را شخص دينداري بشناسند، اين خواسته و ميل قلبي ريا است.[۲]

مقدمه

﴿إنَّ السمع و البَصَرَ و الفواد و کل اولئک کان عنه مسؤولاً (اسراء/۳۶)

به‌طور کلی گناهان به دو دسته تقسیم می‌شوند:

  1. گناهان عضوی که انسان به‌وسیله اعضا و جوارح آنها را مرتکب می‌شود. مانند: دزدی، غیبت، دروغ و …
  2. گناهان قلبی، گناهانی که در ارتکاب آنها اعضاء و جوارح نقش ندارند؛ بلکه گناهانی هستند که مربوط به قلب و دل انسان می‌شوند. همان‌طور که انسان از گناهان عضوی نهی‌شده است، از گناهان قلبی نیز برحذر شده است. کما این‌که آیه مذکور دلالت بر این معنا دارد. «همانا گوش، چشم و دل انسان همگی مورد سئوال قرار خواهند گرفت.»

آیاتی وجود دارد که به‌طور خاص انسان را از گناهان قلبی نهی می‌کند مثلاً در آیه شریفه ۲۲۵ از سوره بقره می‌فرماید: «ولکن یواخذکم بما کسبت قلوبکم» ولکن شما را به آنچه در دل دارید مؤاخذه خواهد کرد.[۳]

و یا در آیه ۲۸۴ همان سوره می‌فرماید: «إن تبدوا ما فی انفسکم أو تخفوه یحاسبکم به الله» آنچه در دلهایتان هست (از کفر و نفاق …) چه آنها را آشکار سازید و چه پوشیده دارید خداوند شما را به آنها محاسبه خواهد کرد.[۴]

حقیقت ریا

«اگر خواسته درونی کسی این باشد که به وسیله انجام دادن عبادتی از واجبات و مستحبات نزد مردم آبرومند شود و اعتبار پیدا کند و مردم او را شخص دینداری بشناسند، این خواسته و میل قلبی ریا است.»[۵] اصل عبادت را باطل می‌کند زیرا که اعمال به نیات است و قصد ریا کار در عبادت فرمان بردن و امتثال از خداوند نیست بلکه قصد و نیّت او رسیدن به مقاصد دنیوی است.

اقسام

1. ريا در اصل ايمان: يعني در ظاهر مسلمان. ولي در دل مشرك هستند.

2. ريا در عبادات با قبول اصل دين: دين را قبول دارد امّا در انجام عبادات دچار ريا مي گردد.

3. ريا در مستحبات: يعني اعمال مستحبي را به قصد ريا انجام مي دهد.[۶]

در احاديث معصومین (علیهم‌السلام) ريا برابر با شرك معرفي شده است. در حديثي از امام صادق نقل شده است كه فرمود: «كُلُّ رِيَاءٍ شِرْكٌ إِنَّهُ مَنْ عَمِلَ لِلنَّاسِ كَانَ ثَوَابُهُ عَلَى النَّاسِ وَ مَنْ عَمِلَ لِلَّهِ كَانَ ثَوَابُهُ عَلَى اللَّه»؛[۷] «هر ريائي شرك است، جز اين نيست كه هر كه براي مردم كار كند ثوابش به عهده مردم است و هر كه براي خداوند كار كند ثوابش بر خدا.»

درجات و مراتب ریاء[۸]

  1. به کلی از قصد قربت و ثواب خالی است.
  2. قصد قربت لحاظ شده اما به اندازه ای ضعیف است که اگر قصد ریا نبود شخص، عمل را انجام نمی‌داد.
  3. قصد قربت بر قصد ریاء غالب است به طوری که اگر انگیزه ریایی نباشد شخص عمل را انجام می‌دهد.[۹]

آیا ریاء در همه مراتب و درجات حرام و موجب بطلان عبادت می‌گردد؟

ریا به‌طور مطلق حرام می‌باشد. اگر شخص در عبادت واجبی مانند نماز ریا کرده اعاده آن لازم است؛ خواه این ریا تمام انگیزه فرد باشد؛ مثلاً عمل را از همان اول به قصد ریا و تقرب به مردم انجام دهد؛ یا این‌که ریاء جزء انگیزه باشد یعنی هم قصد خداوند کند و هم قصد تقرب به مردم یا این‌که در اثنای عبادت، شخصی رسید و عبادت کننده برای نمایش و اظهار تقوی برای آن شخص؛ عمل را به پایان رسانید. در همه این حالات ریا موجب بطلان عبادت می‌گردد.[۱۰]

در تمام كارهاي عبادي بايد نيّت وجود داشته باشد و نيّت هم خالص و قصد انجام كارها تنها براي رضاي خدا باشد و اگر در اعمال انسان ريا و خودنمائي وجود داشته باشد، آن اعمال ثمره واقعي را در بر نخواهد داشت و مقبول درگاه الهي نمي‎گردد.

علائم فرد رياكار

براي تشخيص ريا راه‌هايي وجود دارد كه از جمله در حديث شريفي از اميرمؤمنان براي افراد رياكار چند علامت و نشانه معين شده است.

حضرت علي(ع) مي‌فرمايد: «لِلْمُرائِيِ اَرْبَعُ عَلاماتٍ: يَكْسِلُ اِذا كانَ وَحْدَهُ وَ يَنْشُطُ اِذا كانَ في النّاسِ و يَزيدُ في العَمَلِ اِذا اُثْنِيَ عليهِ وَ‌ يَنْقُصُ مِنْهُ اِذا لَمْ يُثْني عَلَيهِ» رياكار چهار علامت دارد: اگر تنها باشد اعمال خود را با كسالت انجام مي‌دهد، و اگر در ميان مردم باشد با نشاط انجام مي‌دهد، هرگاه او را مدح و ثنا گويند بر عملش مي‌افزايد، و هرگاه ثنا نگويند از آن مي‌كاهد.[۱۱]

انسان بايد مواظب اعمال و كردار خود باشد و آن را به ريا و خودنمائي نابود نسازد. امّا گاهي انسان دچار وسوسه ريا مي‌شود و تصورات واهي از ريا به سراغش مي‌آيد و جلوي اعمال عبادي را سد مي‌كند به عبارت ديگر با اين‌كه در مسئله اخلاص در عبادت و دوري از ريا بايد كمال مراقبت را مبذول داشت؛ امّا گاهي اوقات اين مراقبت از حدّ عادي بيرون مي‌رود و به صورت وسوسه در مي‌آيد و بخصوص آنها كه در آغاز راه هستند بيشتر دچار اين‌گونه وسوسه‌ها مي‌شوند. در اين‌جا وظيفه آن است كه به وسوسه اعتنا نكنيم و همين كه از خطور اين‌گونه تصورات و اوهام ناراحت هستيم دليل بر آن است كه ريايي در كار نيست و اين شيطان است كه مي‌خواهد ما را از راه باز دارد. آري! گاهي نيز شيطان به بهانه اين كه اين كار رياست مانع انجام كار نيك مي شود.

شخصي خدمت حضرت پيامبر(ص) عرض كرد: «اي رسول خدا! بعضي از ما در حال روزه يا مشغول نماز است و شيطان او را وسوسه مي‌كند و مي‌گويد تو رياكاري.» حضرت فرمود: «هرگاه چنين شد بگوييد: خدايا! به تو پناه مي‌برم و تو از حال من آگاه‌تري و به وسوسه شيطان اعتماد نكند و كارش را دنبال كند.»[۱۲]

اخلاص ضد ریا

اخلاص ضد ريا است[۱۳]

مطالعه بیشتر

  1. کتاب چهل حدیث امام خمینی ـ رحمه الله علیه ـ، حدیث دوّم.
  2. کتاب گناهان کبیره، شهید دستغیب.
  3. کتاب قلب سلیم، شهید دستغیب.
  4. کتاب حکمت عبادات، آیت الله جوادی آملی.
  5. معراج السعاده، ملا احمد نراقی، قم، هجرت.

منابع

  1. ابن منظور، لسان العرب، بی‌تا، ج۵، ص ۸۸.
  2. دستغيب، سيد عبدالحسين، قلب سليم، انتشارات دارالكتب، ۱۳۵۱ش، ص۳۶۳.
  3. ترجمه: مهدی الهی قمشه ای.
  4. ترجمه دستغیب در کتاب قلب سلیم.
  5. دستغیب؛ سید عبدالحسین، قلب سلیم، انتشارات دارالکتب، ۱۳۵۱، ص۳۶۳.
  6. نراقي، مهدي، جامع السعادات، علم اخلاق اسلامي، ترجمه دكتر سيد جلال الدين مجتبوي، انتشارات حكمت، چاپ دوّم، ۱۳۶۶ش، ص۵۰۳ـ ۵۰۵.
  7. 1.    حر عاملى، محمد بن حسن‏، وسائل الشيعه، ج۱، ص۷۱، قم‏، مؤسسة آل البيت(ع)، ۱۴۰۹ق.
  8. همان.
  9. نراقي، مهدي، جامع السعادات، علم اخلاق اسلامي، ترجمه دكتر سيد جلال الدين مجتبوي، انتشارات حكمت، چاپ دوّم، ۱۳۶۶ش، ص۵۰۳ـ۵۰۵.
  10. دستغیب، سید عبدالحسین، همان، ص۳۸۲.
  11. محمدي ري شهري، ميزان الحكمه، جلد ۲، ص۱۰۲۰، چاپ جديد.
  12. مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، ج۶۹، ص۲۹۵.
  13. قمي، عباس، خلاصه معراج السعاده، موسسه در راه حق، ص۱۶۵.