تقرب الهی

نسخهٔ تاریخ ‏۱۵ دسامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۵:۰۵ توسط Shahroudi (بحث | مشارکت‌ها) (Shahroudi صفحهٔ نزدیکی خدا به بنده را به تقرب الهی منتقل کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
سؤال

نزدیکی بنده به خدا به چه معنی است؟ آیا نزدیکیِ حقیقی و خارجی و واقعی است؟ نزدیک شدن بنده به خدا به چه چیزی حاصل می‌شود؟ در مقابل معنای نزدیک بودن خدا به بنده چیست؟

درگاه‌ها
واژه-ها.png
درگاه قرآن.png


تقرب بنده به خدا همانند نزدیک شدن شخصی به یک جایگاه یا نزدیک شدن او به یک شخص دیگری که دارای مقام خاصی باشد، نیست. این امر در میان مردم نزدیک شدن اطلاق می‌شود اما این اطلاق مجازی و قراردادی است. منظور از نزدیک شدن و تقرّب بنده به خدا نزدیک شدنی واقعی و حقیقی است. در مقابل، مقصود از نزدیک بودن خدا به بنده که در قرآن کریم و منابع آمده است احاطه و اشراف کامل حقیقی خدا بر بندگان می‌باشد.

قُرب حقیقی و قُرب مجازی

قرب و بُعد به دو نوع تقسیم می‌شود: حقیقی و اعتباری. قرب و بُعد حقیقی، به مفهوم فاصله فیزیکی در جهان واقعی است. برای نمونه، حرکت فردی از شهر قم به سوی تهران منجر به نزدیک‌تر شدن حقیقی او به تهران می‌شود. در این حالت، نزدیکی به شکل واقعی و قابل اندازه‌گیری تحقق می‌یابد. در مقابل، قرب و بُعد اعتباری یا قراردادی، بر اساس توافقات اجتماعی و مفاهیم غیرمادی تعریف می‌شود. برای مثال، اگر گفته شود که "علی به مدیر سازمان نزدیک‌تر از سایر کارکنان است"، این نزدیکی به معنای نزدیکی فیزیکی نیست. بلکه بیانگر موقعیت، اعتبار، یا ارتباط قوی‌تر علی با مدیر است. این نوع قرب، مفهومی نمادین و مجازی است که در حوزه روابط انسانی و اجتماعی کاربرد دارد.[۱][۲]

نزدیکی بنده به خدا

نزدیک شدن بنده به خدا از نوع نزدیک شدن واقعی و حقیقی است. وقتی گفته می‌شود بنده به خدا تقرّب و نزدیکی پیدا می‌کند به معنای این نیست که خداوند یک جایگاه اعتباری و قراردادی همانند رئیس یک مجموعه دارد و بنده نزد او عزیزتر می‌شود و اعتماد بیشتری را از سوی رئیس جلب می‌کند؛ بلکه به معنای این است که وجود بنده به وجود بی نهایت خداوند نزدیک تر شده است؛ بنابراین نزدیک شدن فرضی و قراردادی نیست و کاملاً نزدیک شدنی حقیقی و خارجی و واقعی است.[۳][۴]

عامل نزدیک شدن بنده به خدا عمل کردن به دستورات شریعت و دین الهی است؛ یعنی آن چه باعث اتصال واقعی به وجود بی نهایت خدا می‌شود دستوراتی است که خداوند ابلاغ کرده است.[۵]

نزدیکی خدا به بنده

نزدیکی خداوند به بندگان از نوع قرب حقیقی و واقعی است، اما این نزدیکی، مادی و جسمانی نیست، زیرا خداوند ذاتاً مادی نمی‌باشد. مفهوم این نزدیکی در احاطه کامل الهی به مخلوقات و تسلط مطلق او بر وجود آن‌ها معنا می‌شود. به این ترتیب، خداوند از هر نظر به بندگانش نزدیک‌تر از خودشان به خودشان است. این نوع قرب، بیانگر اشراف مطلق خداوند به وجود، افعال، و نیات مخلوقات است. به عبارت دیگر، خداوند به همه امور آگاه و محیط است، به گونه‌ای که هیچ چیزی از دایره علم و اراده او خارج نیست. در قرآن کریم، آیاتی به این مضمون اشاره دارند که از جمله آن‌ها می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

  1. ﴿وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ؛ ما از رگ گردن به او (انسان) نزدیک‌تریم(ق:۱۶). مسئله قرب خداوند به بندگان مسئله ای عمیق و عجیب است. اما خداوند با این تعبیر قصد دارد شدت قرب خود به انسان را به صورت ساده بیان کند.[۶]
  2. ﴿وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْکُمْ وَلٰکِنْ لَا تُبْصِرُونَ؛ و ما به او از شما نزدیک‌تریم، ولی نمی‌بینید(واقعه:۸۵). این آیه نیز مضمونی شبیه به آیه قبل دارد. البته در این آیه تشبیه وجود ندارد و تنها نزدیک بودن خدا را بیان کرده است.[۷]
  3. ﴿وَ اِعْلَمُوا أَنَّ اَللّٰهَ یَحُولُ بَیْنَ اَلْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ وَ أَنَّهُ إِلَیْهِ تُحْشَرُونَ؛ و بدانید که خدا در میان شخص و قلب او حایل می‌شود (و از اسرار درونی همه آگاه است)(انفال:24).[۸]

منابع

  1. مطهری، مرتضی (۱۳۷۶). آزادی معنوی. تهران: صدرا. ص. ۵۷ تا ۶۰.
  2. مطهری، مرتضی (۱۳۷۶). ولاءها و ولایت ها. تهران: صدرا. ص. ۸۶ تا ۸۸.
  3. مطهری، مرتضی (۱۳۷۶). آزادی معنوی. تهران: صدرا. ص. ۶۰ و ۶۱.
  4. مطهری، مرتضی (۱۳۷۶). ولاءها و ولایت ها. تهران: صدرا. ص. ۸۶ تا ۸۸.
  5. طباطبایی، محمد حسین (۱۳۵۲). المیزان فی تفسیر القرآن. ج. ۲. قم: موسسة الاعلمی للمطبوعات. ص. ۱۱۲.
  6. طباطبایی، محمد حسین (۱۳۵۲). المیزان فی تفسیر القرآن. ج. ۱۸. قم: مؤسسة الأعلمی للمطبوعات. ص. ۳۴۷.
  7. طباطبایی، محمد حسین (۱۳۵۲). المیزان فی تفسیر القرآن. ج. ۱۹. قم: مؤسسة الأعلمی للمطبوعات. ص. ۱۳۹.
  8. طباطبایی، محمد حسین (۱۳۵۲). المیزان فی تفسیر القرآن. ج. ۹. قم: مؤسسة الأعلمی للمطبوعات. ص. ۴۷.