سؤال

کتاب هستی از نظر فلسفه و عرفان از کیست و چه محتوایی دارد؟

...

برهان نظم ، بر فرض تماميّت ، داراي يک مقدمه تجربي و يک مقدمه عقلي است و چون اعتبار علمي مقدمه تجربي به قياس خَفي است که او را همراهي کرده و پشتيباني مي نمايد ، لذا اعتبار مقدمه تجربي به همان قياس خفي عقلي است . در نتيجه ، برهان نظم از مقدمات عقلي ( بدون واسطه يا با واسطه ) برخوردار است ، لذا هرگز صغراي برهان نظم حسّي نيست ، چون نظم عبارت از ربط وجودي و ناگسستني بين دو يا چند چيز است و هرگز نظم به معناي خاص که تحليل آن گذشت ، از راه حسّ به دست نمي آيد و جزء کيفيات محسوس نيست ، همان طور که قانون عليّت توسط حسّ احراز نمي گردد.ص۲۷.

آنچه معلوم حضوري هر انساني نسبت به جهاز طبيعي ، مثالي و عقلي اوست ، هماهنگي کامل در نظام داخلي و غايي اوست ، چه اينکه پيشرفت هاي علوم تجربي عهده دار اثبات نظم داخلي و نيز نظام غايي بسياري از موجود هاي طبيعي است .بنابراين اصل نظم در موجود هاي طبيعي في الجمله قطعي است.ص۳۱.[۱]

بیان برهان نظم

انسان‌هاى خداپرست براى اثبات وجود آفريدگار جهان، دلايل فراوانى را آورده‌اند و روشن‌ترين و قانع‌كننده‌ترين دليل آنها برهان نظم مى‌باشد. چرا كه برهان نظم، عقل و وجدان را قانع و راضى مى‌سازد. به همين دليل، اين برهان، هميشه مورد توجّه دانشمندان و فلاسفه الهى قرار گرفته است.ص۴۹.

برهان نظم بر دو محور عمده قرار گرفته است:

1. در سرتاسر جهان، آثار و نشانه‌هاى نظم، حساب، قانون و هدف به چشم مى‌خورد.

2. هر دستگاه و مجموعه‌اى كه در آن، آثار نظم، حساب، قانون و هدف باشد، نشان‌دهنده آن است كه سازنده آن از علم و عقل برخوردار بوده است.ص۴۹.

جهان منظم است

در تمام نقاط اين دنياى وسيع، دستگاه‌ها و سازمان‌هاى منظّم و مرتّبى به چشم‌

مى‌خورد در حالى كه برنامه، حساب و قانون، حتّى بر كوچك‌ترين اجزاى آنها حكومت مى‌كند. موجودات گوناگون جهان، مانند لشكرى بزرگ كه به گروههاى مختلفى تقسيم شده‌اند، با صف‌هاى منظّم و هماهنگى شگرف و عجيبى، زير نظر فرمانده‌اى واحد، به سمت هدف مشخّصى، حركت مى‌كنند.

به عبارت ديگر جهان آفرينش، آشفته و مشوّش نيست بلكه مى‌بايست موجودات و حوادث در مسير مشخّصى حركت كنند تا سرانجام به هدف نهايى كه دست تقدير براى آنها رقم زده برسند. به عبارت سوم‌ يك نوع ارتباط و هماهنگى خاصّى در بين تمام اجزا و موجودات عالَم هستى ديده مى‌شود.ص۵۰.

نظم نتیجه اتفاق نیست

نمى‌توان باور داشت كه دقّت و نظم چنين سازمانى، نتيجه اتّفاق و تصادف باشد. يعنى، تعدادى عوامل بدون درك و شعور، آن را به وجود آورده باشند.ص۵۲.

از اين دو مقدّمه (نظم عالم و ممكن نبودن آن نظم بدون فاعل عاقل حكيم) مى‌توان چنين نتيجه گرفت كه جهان داراى آفريدگارى دانا و تواناست و اين آفريدگار دانا و توانا، سازمان عظيمى را طبق نقشه و هدف خاصّى ايجاد كرده و رهبرى و هدايت مى‌كند.ص۵۲.[۲]

منابع

  1. جوادی آملی، عبدالله، تبيين براهين اثبات خدا، قم، مرکز نشر اسراء، ۱۳۸۶ش.
  2. مكارم شيرازى، ناصر، آفريدگار جهان، قم، مدرسه الامام على بن ابى طالب( ع)، ۱۳۷۹ش.