پیامبران مدفون در ایران

نسخهٔ تاریخ ‏۱۳ دسامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۰:۵۵ توسط Rezvani (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «{{شروع متن}} {{سوال}} آيا پيامبري از ايرانيان بوده است ؟ در مناطقي مانند چين و ژا...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
سؤال

آيا پيامبري از ايرانيان بوده است ؟ در مناطقي مانند چين و ژاپن آفريقا پیامبر بوده است؟

«هيچ امتي نبوده مگر اينکه خداوند پيامبري براي هدايت آنان در ميانشان مبعوث کرده است».}}[۱]

بي ترديد ايرانيان نيز جزو امت هايي هستند، که پيامبر يا پيامبراني براي ابلاغ پيام الهي به سوي ايشان فرستاده شد، امّا اينکه اين پيامبر چه کسي است دو قول و نظر وجود دارد:

۱. برخي از پژوهشگران بر اين باورند که زرتشت همان پيامبر ايرانيان عهد باستان بوده که هزار و صد سال قبل از ميلاد مسيح(ع) ظهور کرده و با تعاليم کتاب آسماني «اوستا» مردم را هدايت نموده است.

۲. در مقابل نظر اول برخي ديگر اعتقاد دارند که زرتشت پيامبري نيست که اسلام به خاطر ظهور او در ميان ايرانيان، حکم بر اهل کتاب بودن آنها داده، بلکه پيامبري ديگر (مجوس: معرّب منج گوش (مردي با گوش هاي کوچک)[۲] با کتابي ديگر، در ميان ايرانيان بوده است.

بررسي نظريات

پس از ظهور اسلام و تثبيت پايه هاي حکومتش در مدينه و آغاز گسترش مرزهاي اين حکومت نوپا، پيامبر(ص) به فرمان الهي غيرمسلمانان را به دو گروه: ۱. مشرکين؛ ۲. اهل کتاب تقسيم کرد. در مورد گروه دوم، پيامبر(ص) بعد از دعوت اينها به اسلام، اگر نمي پذيرفتند، بر اساس فرمان الهي به گرفتن «جزيه» از اين گروه اکتفا مي کردند.

آئين مجوس و کتاب و پيامبرش

پيامبر(ص) فرموده: «مجوس پيامبري داشتند که او را کشتند و کتابي داشتند که پيامبرشان در پوست ۱۲ هزار گاو نوشته و آورده بود که آن را سوزاندند».[۳]

بعد از تثبيت اين امر که مجوس نيز داراي کتاب آسماني است، اين سؤال مطرح مي شود که آيين مجوس چه آئيني است و پيامبرش کيست و کتابش چه نام دارد؟

اکثر مورخين، زرتشت را پيغمبر آئين مجوس معرفي کرده و به تبع آن نتيجه گرفته اند که کتاب او نيز «اوستا» نام دارد. چنان که مسعودي مي نويسد:

«زرتشت در بلخ ظهور کرد... او از اهل آذربايجان بود... او پيامبر مجوس است که براي آنها کتاب آورد، نام آن کتاب در نزد عوام الناس «زمزمه» است، ولي در نزد مجوس «بستاه» (اوستا) ناميده مي شود».[۴]

امّا با مراجعه به منابع حديثي شيعه و روايات ائمه معصومين(ع) در مي يابيم که آنان بين اين دو فرق گذاشته اند و مردم را از يکي دانستن اين دو برحذر داشته اند، به عنوان مثال، در روايتي طولاني که فردي زنديق از امام صادق(ع) در مورد مطالب گوناگون سؤال مي کند، وقتي از امام(ع) درباره آئين مجوس مي پرسد، امام مي فرمايد: {{قرآن|اِن من امه الّا خلا فيها نذير[۵]؛ هيچ امتي نيست، مگر اينکه از سوي خداوند، انذار دهنده اي براي آنها مبعوث شده است. براي مجوس نيز از سوي خداوند پيامبري با کتاب آسماني فرستاده شد، لکن آنها او را تکذيب کرده و کتابش را انکار نمودند. زنديق مي پرسد: آن پيامبر خالد بن سنان است؟ حضرت مي فرمايد: خالد يک نفر عرب بدوي بوده و پيغمبر نبوده است. زنديق مي پرسد: آيا زردشت پيامبر مجوس است؟

امام مي فرمايد: «زردشت در آيين مجوس با زمزمه آمد و ادعاي نبوت کرد و عده اي از آنان به او ايمان آورده و عده اي او را انکار کرده و بيرونش کردند تا اينکه در بيابان طعمه درندگان شد».[۶]

در حديث ديگري امام مي فرمايد: «مجوس پيامبري داشت که او را کشتند و کتابش را سوزاندند، او کتابي که در پوست ۱۲ هزار گاو نوشته شده بود را به ميان آنان آورد و به او جاماسب گفته مي شود».[۷]

طبق اين حديث زرتشت بنيانگذار آئين مجوس نبوده و دو آيين مجوس و زرتشت مترادف هم نيستند، طبق اظهار نظر مولف تاج العروس، «زرتشت» مصلح در ميان مجوس بوده و آيين زرتشت در طول آئين مجوس بوده و از شاخه هاي آن است که با گذشت زمان گسترش يافته و جايگزين و تنها قرائت از دين مجوس شده است.[۸] بنابراين با توجه به نص قرآن (فاطر / ۲۴) و روايت پيامبر(ص) اينکه مجوس پيامبري داشتند نتيجه مي گيريم که از ايرانيان نيز پيامبري براي هدايت آنها مبعوث شده است گرچه نام آن در تاريخ مشخص نيست.

علاوه بر اين وجود آثار و قبوري که منسوب به برخي از پيامبران است، دليلي بر خداپرستي پس از زرتشت نيز در ميان ايرانيان بوده است:

با توجه به منابع و آثار و بناهاي موجود، تعداد پيامبراني که در ايران دفن شده اند، بيش از ده پيامبر مي باشد که نام و محل دفن آنها ذيلاً اشاره مي شود:

۱. حضرت دانيال(ع) در شوش[۹] / [۱۰]: حضرت دانيال(ع) يکي از پيامبران عظيم الشأن بني اسرائيل بود که ۶۰۶ سال پيش از ميلاد حضرت مسيح(ع) به اسارت بُخت النصر درآمد. قبر شريف حضرت دانيال(ع) در شوش ـ خوزستان ـ زيارتگاه خاص و عام است.[۱۱] مورخ آن اتفاق نظر دارند که جسد شريف حضرت دانيال(ع) تا سده اول اسلامي، در همان نقطه اي که اکنون مرقد مطهرش قرار دارد، در بقعه اي روي تختي قرار داشت و هر وقت در آن سامان قحطي پديد مي آمد، پيکر پاک اين پيامبر را از بقعه بيرون مي بردند و در زير آسمان قرار مي دادند، بلافاصله باران فرو مي باريد.[۱۲] به هنگام فتح شوش توسط مسلمانان، ابو موسي اشعري وارد بقعه اي مي شود که جسد مطهر دانيال(ع) در آنجا بود،[۱۳] که به هنگام مشاهده جسد، خون تازه در رگ هايش بود، ابو موسي مشروح اين داستان را به عمر بن خطاب گزارش مي کند و او دستور مي دهد که جسد پاک آن حضرت را غسل داده، کفن کرده و دفن نمايد تا قبر شريفش مکتوم بماند.[۱۴]

۲. چهار پيغمبر در پيغمبريه قزوين: در خيابان پيغمبريه، شهر قزوين در مغرب عمارت و باغ چهل ستون، بقعه ايست که آن را «پيغمبريه» و بعضي چهار انبياء مي گويند؛ ۱. سلام ۲. سلوم ۳. سهولي ۴. القيا، مشهد شريف ايشان، از وفور روح و نور و اجابت دعوات در کمال ظهور است... .[۱۵]

۳. حضرت حيقوق(ع) در تويسرکان: حضرت حيقوق(ع) نيز يکي از پيامبران عظيم الشأن بني اسرائيل بود که در حدود ۶۰۰ سال قبل از ميلاد[۱۶] مي زيست و در حدود ۶۰۰ سال پيش از تولد عيسي(ع) به اسارت بخت النصر درآمد[۱۷]، وي پس از رهائي يافتن از اسارت به ايران آمده، در منطقه تويسرکان فعلي اقامت نموده و در همان سامان به شهادت رسيد. [۱۸] حرم مطهر ايشان از ديرباز در خارج تويسرکان، زيارتگاه خاص و عام بود و گنبد و بارگاه باشکوهي داشت که به عهد سلجوقيان مربوط مي شد.

۴. بقعه منسوب به حضرت شعيب(ع) در شوشتر.[۱۹]

۵. قيدار نبي در شهر قيدار.

در جنوب زنجان در شهر قيدار ـ خدابنده ـ قبر «قيدار نبي»(ع) فرزند اسماعيل پيغمبر است[۲۰] که زيارتگاه عام و خاص است.

۶. ارمياء(ع) در ميامي.

در راه مشهد در ميامي، قبر حضرت ارميا است، وي يکي از پيغمبران بني اسرائيل بود که نسبش به بنيامين فرزند يعقوب مي رسد.[۲۱]

۷. حضرت يوشع و شعيا در اصفهان: حضرت يوشع يکي از پيامبران الهي که از اولاد يوسف بن يعقوب بن اسحق بن ابراهيم است که قبر وي در اصفهان در لسان الارض که داراي بناي تاريخي است قرار دارد. و قبر حضرت شعيا نيز در اصفهان در امامزاده اسماعيل که از قديمي ترين ابنيه تاريخي آن شهر است قرار دارد.[۲۲]

۸. قبر شموئيل(ع) در ده فرسخي ساوه.[۲۳]

۹. حضرت «باقر روبن» فرزند يعقوب، قبر وي در خوزستان در شمال خرمشهر (محمره) قرار دارد.[۲۴]

درباره مناطق ديگر نيز ابتدا بايد اثبات شود که جمعيتي در آنجا بوده؛ اگربوده است قطعا خداوند براي آنان هدايتگري فرستاده است بر اساس آيات مختلف قرآن هيچ امتي بدون پيامبر و راهنما نبوده است.

«هيچ امتي نبوده مگر اينکه خداوند پيامبري براي هدايت آنان در ميانشان مبعوث کرده است».[۲۵]


منابع

  1. فاطر / ۲۴.
  2. لغت نامه دهخدا، ذيل لغت مجوس.
  3. کليني، محمد بن يعقوب ، کافي، ج۴، ص۱۴، به نقل از نرم افزار نور ۲.
  4. مسعودي، علي بن حسين بن علي، مروج الذهب، تحقيق عبدالامير علي مهمنا، بيروت، موسسه اعلمي، ۱۴۱۱ق، ج۱، ص۲۳۷.
  5. فاطر / ۲۴.
  6. مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، بيروت، داراحياء التراث العربي، چاپ سوم، ۱۴۰۳ق، ج۱۰، ص۱۷۹.
  7. طوسي، محمد بن حسن، التهذيب، بيروت، دائره المعارف للمطبوعات، ۱۴۱۲ق، ج۶، ص۱۷۵.
  8. حسيني، محمد مرتضي، تاج العروس، تحقيق محمد الطنامي، انتشارات دار الهدايه، ج۱۶، ص۴۹۵.
  9. مجلسي، محمد باقر، بحارالانوار، بيروت، دار احياء التراث العربي، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق، ج۱۴، ص۳۷۵.
  10. محمد حرز الدين، مراقد المعارف، نجف، مطبعه الاداب، چاپ اول، ۱۳۸۹، ج۱، ص۲۸۴.
  11. شمس الدين سامي افندي، قاموس اعلام ترکي، استانبول، ۱۳۰۸ق، بي جا، ج۳، ص۲۱۰۴.
  12. ابن اثير، الکامل في التاريخ، بيروت دار صادر، ۱۳۸۵ق، ج۲، ص۵۵۲.
  13. خواندمير، حبيب السير، تهران، ۱۳۶۲ش، ج۱، ص۱۳۵.
  14. ابن کثير، البدايه و النهايه، بيروت، دار الکتب العلميه، چاپ پنجم، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۳۷ و ۳۸.
  15. گلريز، سيد محمد علي، مينو دريا باب الجنه، انتشارات طه، چاپ اول، ۱۳۳۷ش، ج۱، ص۶۷۴.
  16. مستر هاکس آمريکايي، قاموس کتاب مقدس، تهران، ص۳۱۲.
  17. شمس الدين سامي افندي، همان، ج۳، ص۱۹۲۵.
  18. دهخدا، علي اکبر، لغت نامه، تهران، دانشگاه تهران، چاپ دوم، حرف ح، ص۲۲۲.
  19. محمد حرز الدين، همان، ج۱، ص۳۹۱.
  20. عمادزاده، قصص قرآن، تهران، انتشارات اسلام، بي تا، ج۲، ص۶۷۷. (البته اعتبار آن روشن نيست).
  21. همان، ج۲، ص۵۷۷ و ۶۹۶.
  22. همان، ص۶۷۷.
  23. همان.
  24. همان.
  25. فاطر / ۲۴.