روایت «زمستان بهار مومن است»

سؤال

در حدیثی آمده است: «زمستان بهار مؤمن است» مراد چیست؟

حدیث «زمستان بهار مؤمن است» به این معناست که فصل زمستان، با وجود سردی و سختی‌هایش، می‌تواند به عنوان زمانی برای رشد و شکوفایی روحی و معنوی مؤمنان تلقی شود. در این فصل، مؤمنان می‌توانند به تفکر، عبادت و نزدیکی به خداوند بپردازند و از فرصت‌های معنوی بهره‌برداری کنند.

این حدیث به نوعی به این نکته اشاره دارد که در سختی‌ها و چالش‌ها، فرصت‌هایی برای رشد و تعالی وجود دارد. همان‌طور که در بهار، طبیعت به شکوفایی می‌رسد، در زمستان نیز مؤمن می‌تواند با صبر و استقامت، به تقویت ایمان و ارتباط خود با خدا بپردازد. به عبارت دیگر، زمستان می‌تواند به عنوان یک دوره‌ای از آمادگی و پرورش روحی برای ورود به فصل‌های بهتر و شکوفاتر زندگی تلقی شود.

زمستان بهار مؤمن

حديثي كه در سؤال به آن اشاره شده است هم از پيامبر اكرم(ص) و هم از امام صادق(ع) در منابع روائی ما آمده است و مضمون حديث اين است كه: «زمستان بهار مؤمن است چون شب هاي آن طولانی است و مؤمن از آن (برای عبادت، دعا و مناجات) كمک می جويد و روزهايش كوتاه است و مؤمن برای روزه گرفتن از آن كمک می طلبد».[۱]

با روزه خود می تواند جلو شهوترانی را گرفته و نفس أماره را در بند بكشد تا روح خويش برای هميشه آزاد كرده و او را مسلّح كند به سلاح دعا و راز و نياز با خدا و سپری در مقابل شعله هاي آتش جهنم به دست بدهد زيرا امام محمد باقر(ع) می فرمايد: «... روزه سپر است برای انسان در برابر آتش و صدقه دادن، گناهان را نابود می كند و به پا خواستن در شب، خدا را به ياد انسان می آورد».[۲]

شیخ صدوق عالم شیعی قرن چهارم این روایت را در کتاب الامالی نقل کرده است.[۳]

متن حدیث

امام صادق(ع) زمستان را بهار مومن دانسته است. امام صادق(ع) در ادامه روایت، راز بهار بودن فصل زمستان برای مومن را ذکر کرده است:[۴]


امام هادی(ع) در جمله کوتاهی به نقش مهم و سازنده فصل زمستان اشاره می کند و می فرماید: الشتاء ربیع المومن؛ زمستان بهار مومن است.

از جدش رسول خدا(ص) نقل می کند:[۵]


منابع

  1. ديلمی، شيخ حسن. ارشاد القلوب [سيد عبدالحسين رضائي]. ص. ۲۲۴.
  2. مجلسي، محمد باقر. «باب ۲۷، حکایت ۶». بحارالأنوار. ج. ۶۵. ص. ۳۳۱.
  3. ابن بابویه، محمد بن علی، الأمالی، تهران، کتابچی، چاپ ششم، ۱۳۷۶ش، مجلس۴۲، ص۲۳۷، حدیث۲.
  4. میزان الحکمه. ج. ۶. ص. ۴۰۰.
  5. «حکایت ۳». وسائل الشیعه. ج. ۷. ص. ۳۰۲.