ولی‌فقیه و نیابت عام امام زمان

سؤال

طبق حدیثی از امام رضا (ع) که فرمودند: هرکس بگوید که من نائب امام زمان هستم دروغگو است. چگونه نیابت آیت الله خامنه ای امکان‌پذیر است؟

حضرت مهدی(عج) در دوران غیبت صغری چهار نائب داشتند که به آن ها نُواب خاص گفته می شود. نام این نُواب در تاریخ ذکر شده است. اما در دوران غیبت کبری نیابت خاصه ای امام(ع) وجود ندارد و نیابت از امام(ع) به نحو نیابت عامه است. در روایات شرایط نائب عام ذکر شده است.

غیبت صغری و غیبت کبری

دوره غیبت امام زمان(عج) را به دو دوره «غیبت صغری» و «غیبت کبری» تقسیم می کنند. از ابتدای غیبت ایشان تا حدود 70 سال را غیبت صغری و از پایان دوره غیبت صغری تاکنون را غیبت کبری نامیده اند.[۱] در مورد زمان آغاز دقیق غیبت صغرای امام زمان(عج) در میان علما نظرات مختلفی وجود دارد. اما اختلاف زمانی زیادی بین اقوال وجود ندارد.[۲]

«اول: کوتاه بودن مدت غیبت صغری، که حدود هفتاد سال بوده است، بر خلاف غیبت کبری که مدتش نامعلوم است، زیرا زمان ظهور حضرت مهدی (ع) را نمی‌‏دانیم

دوم: غیبت صغری، با دوران سفارت و نیابت خاصه همراه بود و طی آن نواب خاص بین مردم و حضرت و ساطت می‏‌کردند، اما این نیابت و وساطت با آغاز غیبت کبری منقطع شد

سوم: دوران غیبت صغری، با درگذشت نایب چهارم جناب علی بن محمد سیمری پایان پذیرفت، و لکن دوران غیبت کبری همچنان ادامه دارد و روز ظهور حضرت ولی عصر (ع) خاتمه خواهد یافت

چهارم: تعداد دیدار کنندگان حضرت در غیبت صغری به طور نسبی بیش از غیبت کبری است. ممکن است تفاوت نخستین، علت نامگذاری این دو دوره به غیبت صغری و غیبت کبری باشد، زیرا اولی کوتاه و دومی طولانی‏‌تر است. چنانکه امکان دارد تفاوت چهارم نیز علت این نحوه نامگذاری باشد، بدین جهت که در غیبت صغری، احتجاب و عدم دیدار کمتر، و در غیبت کبری بیشتر است.


شیعیان معتقدند در دوران غیبت کبرا، نائب خاص وجود ندارد اما از برخی روایات به‌دست می‌آید که برخی افراد با شرائط خاص، نائب عام امام زمان(ع) هستند. این نیابت عامه، با شرائط خاص است:

درگاه‌ها


  • امام زمان(ع): «اَمَّا الْحَوادِثُ الْواقِعَةُ فَارْجِعوُا فیها اِلی رُواةِ حَدیثِنا، فَاِنَّهُمْ حُجَّتی عَلَیْکُمْ وَاَنَا حُجَّةُ اللّهِ عَلَیْهِمْ؛ اما در حوادثی که بعداً به‌وجود می‌آید، در آنها به راویان احادیث ما رجوع کنید؛ زیرا آنها حجت من بر شما و من حجت خدا بر آنان هستم».[۳] محققان معتقدند این روایت بر معرفی افراد به عنوان نائب امام زمان و لزوم رجوع به این نائبان عام، دلالت دارد.
  • امام صادق(ع): فَأَمَّا مَنْ کَانَ مِنَ الْفُقَهَاءِ صَائِناً لِنَفْسِهِ، حَافِظاً لِدِینِهِ، مُخَالِفاً لِهَوَاهُ، مُطِیعاً لِأَمْرِ مَوْلَاهُ فَلِلْعَوَامِّ أَنْ یُقَلِّدُوهُ؛ هر كس از فقيهان كه نفس خود را پاس دارد، و دين خود را حفظ كند، و به مخالفت با هواهاى خويش برخيزد، و فرمان خداى را اطاعت كند، بر عوام است كه از او تقليد كنند.[۴]
  • امام صادق(ع) در مورد تکلیف شیعیانی که به امام معصوم دسترسی ندارند فرموده: «هر کس از شما که راوی حدیث ما باشد و در حلال و حرام ما بنگرد و صاحب نظر باشد و احکام ما را بشناسد، حکم او را بپذیرید چرا که من او را بر شما، حاکم قرار داده‌ام»[۵]

بر مبنای نظریه ولایت فقیه کسی می‌تواند عهده‌دار ولایت بر مسلمانان گردد که دارای شرائط علمی، فقهی و بینش صحیح سیاسی، اجتماعی، عدالت و تقوی باشد و چنین فردی براساس روایات، از طرف امام زمان(ع) نصب عام گردیده است.

مرحوم محقق کرکی (م: ۹۴۰) از عالمان شیعه معتقد بود فقهای شیعه، اتفاق دارند که فقیه عادل امامی دارای همه شرایط فتوا، در همه اموری که نیابت در آن دخالت دارد، نایب امامان معصوم(ع) است.[۶]

محقق اردبیلی (م:۹۹۳) از فقیهان شیعه، نیابت عامه فقیه از پیامبر (ص) و امامان معصوم(ع) را مطرح می‌کند.[۷] شهید ثانی، از دیگر فقیهان شیعه، فقیه عادل شیعه جامع شرائط برای فتوا دادن را نائب امام می‌داند.[۸]

روایاتی بر پایان نیابت با پایان دوران غیبت صغرا

براساس برخی روایات، نیابت امام زمان، با پایان یافتن نیابتِ آخرین نائب دوران غیبت صغرا، به پایان رسیده است. مقصود از پایان دوره نیابت براساس این روایات را پایان نیابت خاصه دانسته‌اند و ارتباطی با نیابت عامه ندارد. آنچه در مورد صحت اطلاق عنوان نائب بر ولی‌فقیه گفته شده، نیابت عامه است که روایات با آن منافاتی ندارد.

منابع

  1. «غیبت امام مهدی(عج)». ۱۴۰۳. دریافت‌شده در ۲۹ آبان ۱۴۰۳.
  2. «تاریخ غیبت امام عصر و چگونگی آغاز آن». ۱۴۰۳. دریافت‌شده در ۱۷ اسفند ۱۴۰۱.
  3. صدوق، ابوجعفر محمد بن علی، کمال الدین و تمام النعمه، تهران: اسلامیه، ۱۳۹۵ق، ج۲، ص۴۹۳.
  4. الحر العاملی، محمد بن الحسن، وسائل الشیعه، بیروت: دار احیاء التراث العربی، ج۱۸، ص۱۶، باب ۴ از ابواب صفات قاضی، ح ۳۳.
  5. الحر العاملی، محمد بن الحسن، وسائل الشیعه، پیشین، ج۱۸، ص۹۸، ح ۱.
  6. محقق کرکی، علی بن حسین، رسائل المحقق الکرکی، قم: کتابخانه عمومی حضرت آیه الله عظمی مرعشی نجفی، ۱۴۰۹ ق، ج۱ص ۱۴۲
  7. محقق اردبیلی، احمد بن محمد، مجمع الفائده والبرهان، مقدس اردبیلی، قم، انتشارات اسلامی، ۱۳۷۹، ج۱۲ ص۱۱.
  8. العاملی، زین الدین علی، مسالک الافهام، شهید ثانی، قم:دارالهدی، ۱۴۱۵ق، ج۱ ص۵۴