پیش نویس:مذهب ذکریای رازی

سؤال

زکریای رازی، دانشمند و فیلسوف بزرگ ایرانی قرن نهم میلادی، در زمینه‌های پزشکی، شیمی و فلسفه آثار برجسته‌ای از خود به جا گذاشت. او در مسائل دینی و مذهبی دیدگاه‌های انتقادی داشت و در کتاب‌هایی مانند "فیلسوف‌ها و دین" و "مقاله‌ای در نقد دین"، بسیاری از آموزه‌های دینی و معجزات مذهبی را با معیارهای عقلانی و علمی به چالش کشید. با وجود انتقادات شدید او از دین و مذهب، برخی منابع بر این باورند که رازی مسلمان بوده و حتی احتمالاً دیدگاه‌هایی نزدیک به مذهب شیعه داشته است. این شایعات که رازی ملحد بوده، با توجه به تأثیرات و گفته‌های مختلف، قابل تردید است و برخی معتقدند که او همچنان به اصول اسلامی پایبند بوده است.

زندگی‌نامه

زکریای رازی، یکی از بزرگ‌ترین دانشمندان و فیلسوفان ایرانی در دوران عباسیان بود. او در قرن نهم میلادی (قرن سوم هجری) در ری (که امروز تهران نام دارد) به دنیا آمد. رازی در ابتدا به طبابت پرداخته و در زمینه پزشکی، شیمی، و فلسفه دستاوردهای زیادی داشت. او به عنوان پزشک برجسته در دربار خلفای عباسی شناخته می‌شد و آثار پزشکی بسیاری از جمله کتاب "الحاوی" را به رشته تحریر درآورد که یکی از مهم‌ترین کتب در تاریخ پزشکی اسلامی است. وی در فلسفه و نظریه‌های علمی، نگاه‌های نوآورانه‌ای داشت و او بیشتر به دنبال حقیقت علمی و فلسفی بود و در مسائل دینی و مذهبی نقدهایی به متون مقدس و باورهای مذهبی وارد می‌کرد. رازی در طول زندگی‌اش بسیاری از اندیشه‌های دینی و فلسفی عصر خود را به چالش کشید.[۱]

دیدگاه دینی ذکریای رازی

زکریای رازی به طور کلی در زمینه مسائل دینی به شدت انتقادی بود. او خود را به عنوان یک فیلسوف و دانشمند معرفی می‌کرد و عقایدش بیشتر به جای ایمان مذهبی، مبتنی بر خرد و تجزیه و تحلیل علمی بود. رازی در آثار خود، به ویژه در کتاب‌هایی چون "فیلسوف‌ها و دین" و "مقاله‌ای در نقد دین"، نظراتی را درباره مذهب و متون مقدس بیان کرده است که از دیدگاه‌های دینی عصر خود بسیار متفاوت بودند.[۲]

نقد مذهب و متون دینی

رازی به شدت از مذهب و متون مقدس انتقاد می‌کرد. او معتقد بود که باورهای دینی باید با عقل و تفکر منطقی سازگار باشند و بسیاری از آموزه‌های مذهبی را غیرعقلانی می‌دانست. در کتاب "فیلسوف‌ها و دین"، رازی بر این نکته تأکید می‌کند که دین نباید مانع پیشرفت عقلانی و علمی انسان‌ها باشد. او همچنین از اینکه برخی از آموزه‌های دینی با علم در تضاد هستند، ابراز نگرانی می‌کرد.[۳]

دیدگاه‌های او درمورد خدا

رازی در مورد خدا، به طور کلی، نظریات خاصی داشت. او خدا را به عنوان یک موجود آفریدگار می‌شناخت، اما معتقد بود که خداوند را نمی‌توان با روش‌های حسی و عقلانی به طور کامل درک کرد. این دیدگاه مشابه به دیدگاه‌های برخی از فلاسفه یونانی مانند افلاطون بود که بر جدایی خدا از دنیای مادی تأکید داشتند.[۴]

تاثیرات اندیشه‌های رازی بر فلسفه اسلامی

اگرچه رازی در زمینه دین و مذهب دیدگاه‌های انتقادی داشت، اما نمی‌توان انکار کرد که تأثیر زیادی در فلسفه اسلامی گذاشته است. انتقادات او از دین و مذهب باعث شد که برخی از فلاسفه اسلامی مانند ابوالحسن عامری و ابن سینا به طور مستقیم به نقد عقاید رازی بپردازند. علاوه بر این، آثار پزشکی او مانند "الحاوی" و "الطب" نیز نشان‌دهنده دیدگاه‌های علمی و تجربه‌گرایانه‌ای بودند که به نوعی به نقد باورهای دینی غیرعلمی در آن دوران اشاره داشتند.[۵]

آثار و تأثیرات مذهبی

زکریای رازی علاوه بر دستاوردهای علمی بزرگ خود در زمینه‌های پزشکی و شیمی، در زمینه فلسفه و نقد دین نیز آثار مهمی از خود به جا گذاشته است. او در آثارش به ویژه به نقد عقاید مذهبی و آموزه‌های دینی پرداخته است. این نقدها گاهی از جنبه‌ای عقلانی و گاهی از زاویه‌ای علمی صورت می‌گرفت.

کتاب "فیلسوف‌ها و دین"

یکی از مهم‌ترین آثار رازی که در آن به نقد مذهب پرداخته، کتاب "فیلسوف‌ها و دین" است. در این کتاب، رازی به نقد و بررسی فلسفه دین و جایگاه دین در زندگی انسان‌ها پرداخته و اعتقاد داشت که انسان باید دین را از دیدگاه عقلانی و فلسفی بررسی کند. او در این اثر به بحث‌هایی مانند معجزات، ارتباط انسان با خدا و مذهب به عنوان یک سیستم اجتماعی پرداخته است. رازی در این کتاب، در برابر بسیاری از عقاید مذهبی ایستاده و آن‌ها را با معیارهای علمی و فلسفی مورد نقد قرار داده است.

مقاله در نقد دین

در کتاب "مقاله‌ای در نقد دین" (یا "رساله‌ای در نقد دین")، زکریای رازی به نقد متون مقدس و باورهای مذهبی می‌پردازد. او در این اثر نقدهایی جدی به قرآن و آموزه‌های اسلامی دارد و معتقد است که برخی از آیات قرآن و آموزه‌های دینی با عقل و تجربه انسانی سازگاری ندارد. این کتاب یکی از آثار جنجالی رازی به شمار می‌آید و تأثیر زیادی بر اندیشمندان بعد از او گذاشت.

جمع‌بندی

با آن‌که در کتاب‌های مهم او مانند «الحاوی» عبارات فراوانی وجود دارد که مسلمان بودن او را تأیید می‌کند، اما گفته‌ شد که زکریای رازی اظهار نظرهای خلاف مبانی اسلامی نیز داشت؛ برای نمونه؛ در کتاب «فى نقض الادیان» که به او نسبت داده شد، آمده است چون همه افراد بشر مساوی‌اند، پیغمبران، مدعى مزیتى بر آنها نتوانند بود. معجزات پیغمبران فریب یا از افسانه‌هاى دینى است. تعالیم مذاهب، خلاف حقیقت است. مذاهب، یکى از علل جنگ‌هایى است که بشر را به نیستى می‌کشد. علاوه بر این؛ مذاهب، دشمن تفکر فلسفى و تحقیق هستند.[۶] کتاب دیگری نیز با عنوان «مخاریق الانبیاء» به او نسبت داده شد که در آن به‌طور کلى با تمام ادیان، اظهار مخالفت شده است.[۷]

همچنین می گویند ابوحاتم رازى در برابر او در صدد دفاع از اصل نبوت برآمده و کتابى به نام‏ «اعلام النبوة» نگاشته است.[۸] با تمام آنچه گفته شد ولی به دلایلی نمی‌توان گفت که زکریای رازی ملحد بوده است:

الف. در ظاهر آثار باقی مانده از او که مسلّماً از تألیفاتش می‌باشد، عبارتی که مبیّن اعتقاد رازی به عدم نیاز به نبوّت و وحی و شریعت باشد، دیده نشد، بلکه بر خلاف آن، عبارات و کلمات زیادی در آنها وجود دارد که اعتقادش به اسلام را می‌توان از آنها برداشت کرد. تنها منبعی که برای شناخت این جنبه از اعتقادات رازی در دست است، کتاب «اعلام النبوه» اثر ابوحاتم رازی(م 322ق)[۹] دانشمند اسماعیلی همزمان با زکریای رازی است.[۱۰] البته، در این کتاب نامی از رازی نیست، بلکه موارد نقل قول شده منسوب به رازی با این جمله، «قال الملحد» بیان گشته است.

ب. متفکران و محققان اسلامی بر این باورند که زکریای رازی ملحد نبوده و دانشمندی دیندار بوده است؛ حتی برخی معتقدند که محمد بن زکریا شیعه بوده است که در دام تهمت الحاد افتاد.[۱۱] و درباره اقوالی که رازی را ملحد و بی‌دین معرفی می‌کنند، شک و تردید وجود دارد.[۱۲]

منابع

  1. مدرسی، محمد (۱۳۷۹). تاریخ فلسفه اسلامی. تهران: نشر نی. ص. ۳۴۸.
  2. محمدی، علی (۱۳۹۰). نقد دین در آثار فلاسفه مسلمان. تهران: انتشارات علمی و فرهنگی. ص. ۴۵۰.
  3. دیوبندی، عبدالرحمن (۱۳۹۵). زندگی و آثار زکریای رازی. تهران: نشر دانشگاهی. ص. ۲۵۲.
  4. دیوبندی، عبدالرحمن (۱۳۹۵). زندگی و آثار زکریای رازی. تهران: نشر دانشگاهی. ص. ۲۵۳.
  5. دیوبندی، عبدالرحمن (۱۳۹۵). زندگی و آثار زکریای رازی. تهران: نشر دانشگاهی. ص. ۲۵۵.
  6. راوندی، مرتضی (۱۳۸۲). تاریخ اجتماعی ایران. ج. ۱۰. تهران: انتشارات نگاه. ص. ۱۳۳ و ۱۳۴.
  7. راوندی، مرتضی (۱۳۸۲). تاریخ اجتماعی ایران. ج. ۱۰. تهران: انتشارات نگاه. ص. ۱۳۵ و ۱۳۶.
  8. فرمانیان، مهدی (۱۳۸۷). آشنایی با فرق تشیع. چاپ اول. قم: مرکز مدیریت حوزه‌های علمیه. ص. ۱۲۳ و ۱۲۴.
  9. زرکلی، خیرالدین (۱۹۸۹). الاعلام. چاپ هشتم. ج. ۱. بیروت: دارالعلم للملایین. ص. ۱۱۹.
  10. راوندی، مرتضی (۱۳۸۲). تاریخ اجتماعی ایران. ج. ۱۰. تهران: انتشارات نگاه. ص. ۱۳۳ و ۱۳۴.
  11. نعمه، عبدلله (۱۳۶۷). فلاسفه الشیعه. تهران: سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامى. ص. ۳۱۵.
  12. نعمه، عبدلله (۱۳۶۷). فلاسفه الشیعه. تهران: سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامى. ص. ۳۱۵.