لیلةالمبیت

نسخهٔ تاریخ ‏۲۶ اکتبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۱۳ توسط Shahroudi (بحث | مشارکت‌ها) (Shahroudi صفحهٔ پیش نویس:لیلةالمبیت را بدون برجای‌گذاشتن تغییرمسیر به لیلةالمبیت منتقل کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
سؤال
لیلةالمبیت در چه روزی واقع شده و چه حوادثی در آن رخ داده است؟ بر اساس این حادثه، شیعه چه ادعایی مطرح می‌کند و آیا در قرآن کریم درباره این واقعه اشاره‌ای شده است؟

لیلةالمبیت، شبی است که امام علی(ع) برای محافظت از جان پیامبر اکرم(ص) در بستر ایشان خوابیدند. در این شب مشرکان به هدف قتل پیامبر به خانهٔ ایشان حمله کردند که پیامبر به دستور خدا، امام علی را گفتند که به جای ایشان در بستر بخوابند و همین امر موجب شد که وقتی مشرکان به خانه پیامبر رسیدند، دیدند که پیامبر نیستند و امیرالمومنین در بستر ایشان حضور دارند.

پیامبر اکرم در آن شب توانست به مدینه هجرت کنند. این واقعه در سال سیزدهم بعثت و در شب اول ربیع‌الاول سال اول قمری رخ داده شده است. شیعیان این واقعه را یکی از شواهد بارز فداکاری و شجاعت امام علی (ع) و از مهم‌ترین نشانه‌های ولایت و برتری او نسبت به دیگران می‌دانند و عالمان و مفسران شیعی شأن نزول آیه شراء یا لیلةمبیت را همین فداکاری امیرالمومنین در لیلةالمبیت می‌دانند.

جایگاه و اهمیت

شبی که در آن امام علی(ع) به‌منظور حفظ جان پیامبر، به جای او در بسترش خوابید را لیله المبیت می‌گویند. این رویداد از فضایل امام علی(ع) به‌شمار می‌رود و بارها امیرالمؤمنین در احادیث خود اشاره به این شب کرده و همچنین در شورای شش‌نفره، برای اثبات حقانیت خود، به آن احتجاج کرده است.[۱] مفسران نزول آیه شِراء یا آیه لیلة المَبیت را مرتبط با این واقعه و در شأن امام علی(ع) می‌دانند.[۲]

ادعای شیعه

شیعیان این واقعه را یکی از شواهد بارز فداکاری و شجاعت امام علی (ع) و از مهم‌ترین نشانه‌های ولایت و برتری او نسبت به دیگران می‌دانند.[۳] این رویداد به عنوان یکی از دلایل برگزیده شدن حضرت علی (ع) به عنوان خلیفه بلافصل پیامبر مطرح می‌شود. شیعه این فداکاری را به عنوان نمونه‌ای از جان‌سپاری حضرت علی (ع) برای حفظ اسلام و پیامبر یاد می‌کند.[۴]

نقشه قتل پیامبر

مشرکان در طول تاریخ اسلام دسیسه‌های فراوانی برای پیامبر اکرم کردند و همگی برای این بود که چون مشرکان مکه نتوانستند از دعوت پیامبر اسلام(ص) جلوگیری کنند تصمیم به قتل آن حضرت گرفتند؛ غافل از این‌که خداوند حافظ و نگهبان پیامبر خویش هست. آنها برای رویارویی با پیامبر اکرم، در آخر ماه صفر سال ۱۴ بعثت در «دار الندوه» (مجلس شورای مکه) اجتماع کردند و به چاره اندیشی پراختند. در این شورا برخی از حاضران پیشنهاد کردند که پیامبر تبعید یا زندانی شود ولی پیشنهاد رد شد. بعضی از مورخین نقل کرده‌اند، در این هنگام شیطان به صورت پیری پشمینه‌پوش، خوش‌قیافه و آراسته در آنجا حاضر شد[۵] و در انجمن آنها نشست و گفت: «من از مردم نجد هستم، گزارش کار شما را شنیدم و به اینجا آمدم که از رای من استفاده نمائید.»[۶] سرانجام تصمیم گرفتند حضرت را به قتل برسانند و از هر قبیله جوانی آماده شود تا شبانه دسته‌جمعی بر سر حضرت محمد(ص) بریزند و او را در بستر خواب به قتل برسانند، در این صورت قاتل، یک نفر نخواهد بود و بنی هاشم نمی‌توانند به خون‌خواهی برخیزند، زیرا جنگ با همه قبائل برای آنان مقدور نخواهد بود و ناچار به گرفتن خون‌بها راضی خواهند شد و ماجرا خاتمه خواهد یافت.[۷] پس تصمیم گرفتند که از هر قبیله یک نفر به‌طور دسته جمعی به خانه پیامبر رفته و شبانه آن حضرت را در بستر خواب به قتل برسانند.[۸]

اما در همان شب، حضرت جبرئیل نازل شدند و نقشه مشرکان را به پیامبر گفتند و پس از آن، حضرت جریان را با حضرت علی(ع) در میان گذاشتند، علی(ع) هم جهت آگاه نشدن قریش از غیبت پیامبر در بستر پیامبر(ص) خوابیدند و پیامبر(ص) شبانه از خانه خارج شده، به سوی مدینه رفتند.[۹]

همراهی ابوبکر با پیامبر

در بین مورخان اتفاق نظر است که رسول خدا(ص) شب هجرت را با ابوبکر در غار ثور، در جنوب مکه به سر برده است، ولی در اینکه، این همراهی چگونه به وجود آمد، چندان روشن نیست.[۱۰] عده‌ای معتقدند که این مصاحبت اتفاقی بوده است، رسول خدا(ص) او را در راه دید و همراه خود برد.[۱۱]برخی نقل کرده‌اند که پیامبر(ص) همان شب به خانه ابوبکر رفت و نیمه شب هر دو، به سمت غار ثور رفتند.[۱۲] عده‌ای دیگر گفته‌اند که ابوبکر به درب خانه پیامبر آمد و علی(ع) او را به مخفیگاه پیامبر(ص) راهنمایی کرد.[۱۳]


منابع

  1. ابن بابویه، محمد بن علی (۱۳۶۲). الخصال. ج. ۲. قم: جامعه مدرسین. ص. ۵۶۰.
  2. ابن ابی الحدید (۱۴۰۴). شرح نهج‌البلاغه. ج. ۱۳. بیروت: دارالکتب العلمیه. ص. ۲۶۲.
  3. طباطبائی، سید محمدحسین (۱۳۹۰). «آیه ۲۰۷ سوره بقره». تفسیر المیزان. ج. ۲. قم: انتشارات جامعه مدرسین حوزه علمیه قم. ص. ۵۹.
  4. ابن بابویه قمی، علی بن حسین (۱۴۱۷). امالی صدوق. قم: مؤسسه نشر اسلامی (وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم). ص. ۱۸۱.
  5. ابن هشام، عبدالملک (۱۳۷۵). زندگانی محمد پیامبر اسلام، ترجمه: سید هاشم رسولی (چاپ هفتم). ج. ۱. تهران: کتابچی. ص. ۳۱۳_۳۱۵.
  6. ابن اثیر، عزالدین علی (۱۳۸۵). الکامل فی التاریخ. ج. ۱. بیروت: دارصادر. ص. ۶۹۴.
  7. طبرسی، فضل بن حسن (۱۴۱۷). اعلام الوری. بیروت: دارالکتب العلمیه. ص. ۱۴۷.
  8. پیشوایی، مهدی (۱۳۷۲). سیره پیشوایان. تهران: مؤسسه تعلیماتی و تحقیقاتی امام صادق(ع). ص. ۳۷.
  9. سبحانی، جعفر (۱۳۸۵). فروغ ابدیت. ج. ۱. قم: بوستان کتاب قم. ص. ۴۰۷.
  10. طبرسی، فضل بن حسن (۱۴۱۷). اعلام الوری. ج. ۱. بیروت: دارالکتب العلمیه. ص. ۱۴۸.
  11. ابن اثیر، عزالدین علی (۱۳۹۹). الکامل فی التاریخ. ج. ۲. بیروت: دارصادر. ص. ۱۰۳.
  12. ابن هشام، عبدالملک (۱۴۱۲). السیره النبویه. ج. ۲. بیروت: دارالکتب العلمیه. ص. ۴۸۴.
  13. طبری، محمد بن جریر (۳۰۳). تاریخ طبری. ج. ۲. بیروت: مکتبه عباس احمد الباز. ص. ۳۷۴.