حسبنا الله و نعم الوکیل

سؤال

حسبنا الله و نعم الوکیل

حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ بخشی از آیه ۱۷۳ آل‌عمران، «خدا ما را بس است و چه نیکو یاوری است.» معنا شده است.

آیه ۱۷۳ آل‌عمران
حسبنا الله و نعم الوکیل
مشخصات آیه
واقع در سورهآل‌عمران
شماره آیه۱۷۳
جزء۴

بیان آیه

این آیه درباره کسانی است که عده ای به آنها گفتند: لشكر دشمن، اجتماع كرده و آماده حمله‏اند، از آنها بترسيد اما آنها نه تنها نترسيدند، بلكه بعكس بر ايمان آنها افزوده شد و گفتند: خدا ما را كافى است و او بهترين حامى است". به دنبال اين استقامت و ايمان و پايمردى آشكار، قرآن، (در آیه بعد) نتيجه عمل آنها را بيان كرده و ميگويد: «آنها از اين ميدان، با نعمت و فضل پروردگار برگشتند.» چه نعمت و فضلى از اين بالاتر كه بدون وارد شدن، در يك برخورد خطرناك با دشمن، دشمن از آنها گريخت و سالم و بدون درد سر به مدينه مراجعت نمودند.[۱]

منافقين كه از يارى اسلام مضايقه كردند به منظور اينكه مسلمانان را هم از رفتن به جنگ باز بدارند و سست كنند.[۲]

" وَ قالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ" يعنى خداى تعالى براى ما كافى است و اصل ماده" حا- سين- با" از حساب گرفته شده، به اين مناسبت كه كفايت، به حساب وى مقدار حاجت است و اينكه گفتند: حَسْبُنَا اللَّهُ" اكتفاى ما به خدا است به حسب ايمان است نه به حسب اسباب خارجى، كه سنت الهيه آن را جارى ساخته، و كلمه (وكيل) به معناى كسى است كه امر انسان را به نيابت از انسان تدبير مى‏كند.

بنا بر اين مضمون آيه بر مى‏گردد به معناى آيه ۳ سوره طلاق، كه مى‏فرمايد: و كسى كه بر خدا توكل كند پس او برايش كافى است، چون خدا بكار خود مى‏رسد.[۳]

متن و ترجمه آیه

تیتر

حقيقت امر در مساله توكل، اين است كه به كرسى نشستن اراده انسان و دست يافتن به هدف و مقصد در اين عالم (كه عالم ماده است) احتياج به اسبابى طبيعى و اسبابى روحى دارد، و چنان نيست كه اسباب طبيعى تمام تاثير را داشته باشد، پس اگر انسان بخواهد وارد در امرى شود كه بسيار مورد اهتمام او است، و همه اسباب طبيعى آن را كه آن امر نيازمند به آن اسباب است فراهم كند، و با اين حال به هدف خود نرسد، قطعا اسباب روحى و معنوى (كه گفتيم دخالت دارند) تمام نبوده، و همين تمام نبودن آن اسباب نگذاشته است كه وى به هدف خود برسد.[۴]

منابع

  1. مکارم شیرازی، ناصر، تفسير نمونه، تهران، دار الكتب الإسلامية، ۱۳۷۱ش، ج۳، ص۱۷۷.
  2. طباطبایی، سید محمدحسین، الميزان في تفسير القرآن، بیروت، مؤسسة الأعلمي للمطبوعات‏، ۱۳۹۰ق، ج۴، ص۶۴.
  3. طباطبایی، سید محمدحسین، الميزان في تفسير القرآن، بیروت، مؤسسة الأعلمي للمطبوعات‏، ۱۳۹۰ق، ج۴، ص۶۴.
  4. طباطبایی، سید محمدحسین، الميزان في تفسير القرآن، بیروت، مؤسسة الأعلمي للمطبوعات‏، ۱۳۹۰ق، ج۴، ص۶۵.