سؤال

آیه صلح کدام آیه است و تفسیر آن چیست؟

آیه صلح (آیه ۶۱ سوره انفال) خطاب به پیامبر(ص) و مسلمانان می‌گوید اگر دشمن و کفار تمایل به صلح نشان دادند شما هم به صلح گرایش پیدا کنید. در تفاسیر ذیل این آیه گفته شده که اسلام جنگ‌طلب نیست و نباید از موضع قدرت سوء استفاده کرد. در قرآن آیات زیادی آمده که به صلح توصیه می‌کند.

آیه ۶۱ سوره انفال
آیه صلح
مشخصات آیه
واقع در سورهانفال
شماره آیه۶۱
جزء۱۰
اطلاعات محتوایی
مکان نزولمدینه
موضوعصلح با کفار
آیات مرتبطآیه ۹۰ سوره نساء

مفسران در توضیح این آیه گفته‌اند از آنجا که به هنگام امضای پیمان صلح غالباً افراد گرفتار تردید می‌شوند در قرآن به پیامبر(ص) دستور داده شده در قبول پیشنهاد صلح تردیدی به خود راه ندهند. امام علی(ع) با توجه به این آیه، در نامه ای به مالک اشتر نوشته است: «صلح پیشنهادی دشمن را رد مکن، ولی پس از صلح هوشیار باش.»

شناخت آیه

آیه ۶۱ سوره انفال در بیان این موضوع است که اگر کافران و کسانی که با مسلمانان جنگ دارند، به صلح گرایش پیدا کردند، مسلمانان نیز باید به صلح درآیند و به خدا توکل کنند.[۱] در ادامه آیه آمده که «توکل بر خدا کن که او شنوای داناست.» چون صلح در این آیه با کسانی است که ایمان ندارند و از این جهت به قول و قرار آنها اعتمادی نیست، خدا به مسلمانان گفته است که نترسید و به خدا توکل کنید و با آنها صلح کنید.[۲] مفسران در توضیح این آیه گفته‌اند از آنجا که به هنگام امضای پیمان صلح غالباً افراد گرفتار تردید می‌شوند در قرآن به پیامبر(ص) دستور داده شده در قبول پیشنهاد صلح تردیدی به خود راه ندهند و چنانچه شرائط آن عاقلانه و عادلانه باشد آن را بپذیرد و بر خدا توکل کند.[۳]

صاحب المیزان نوشته است اگر دشمن به صلح و روش مسالمت‌آمیز رغبت کرد پیامبر نیز باید به آن متمایل شود و به خدا توکل کند و نترسد از اینکه مبادا اموری پشت پرده باشد و او را غافل‌گیر کند چون خدا شنوا و دانا است؛ بلکه خداوند یاری نموده و کفایت می‌کند.[۴] گفته شده در پذیرش صلح، هم احتمال خطر و توطئه است و هم زخم زبان برخی دوستان، ولی باید بر خدا توکل کرد.[۵]

در تفاسیر ذیل این آیه گفته شده که اسلام جنگ‌طلب نیست و نباید از موضع قدرت، سوء استفاده کرد.[۶] این آيات مسلمانان را به صلح و سازش (نه تسليم در مقابل ظلم) بر اساس حقوق متقابل و حفظ اصول دعوت مى‌كند.[۷] شهید مطهری ذیل این آیه گفته است روح اسلام صلح است.[۸] امام علی(ع) به مالک اشتر می‌نویسد:[۹] صلح پیشنهادی دشمن را رد مکن، ولی پس از صلح هوشیار باش و از نیرنگ دشمن برحذر باش، چون گاهی نزدیکی دشمن، برای غافلگیر کردن است![۱۰]

متن و ترجمه آیه

منسوخ نشدن آیه

مفاد آيه ، لزوم ميل به مسالمت و مصالحه است در موردى كه مشركان به مسالمت و صلح قائل گردند .[۱۱]

ابن عباس اين حكم را به آيه 29 از سورهء توبه * ( قاتِلُوا الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالله وَلا بِالْيَوْمِ الآخِرِ ) * و حسن و مجاهد و قتاده به آيهء 5 از سورهء توبه * ( فَاقْتُلُوا الْمُشْرِكِينَ حَيْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ ) * منسوخ دانسته‌اند ليكن بيشتر آن را منسوخ ندانسته و از جمله دلائل منسوخ نبودن آن را اين قرار داده‌اند كه آيهء * ( فَاقْتُلُوا الْمُشْرِكِينَ . . ) * در سال نهم از هجرت نزول يافته و آن را پيغمبر صلَّى الله عليه و آله و سلَّم به مكه فرستاده و بعد از آن با اهل نجران مصالحه كرده است.[۱۲]

برخی گفته‌اند این آیه با آیه ۵ سوره توبه منسوخ شده است؛ اما این درست نیست، آیه توبه درباره کفاری است که به فکر صلح نیستند و اینکه گفته‌اند که آیه ۶۱ سوره انفال با آیه ۲۹ سوره توبه نسخ شده است قابل قبول نیست بلکه آیه اعراف حاکم بر آن است.[۱۳] طبرسی صاحب مجمع البیان نیز این آیه را منسوخ نمی‌داند.[۱۴]

صلح با کفار

این آیه در رابطه با آیه ۱۹۰ از سوره بقره و آیه ۹۰ از سوره نساء می‌رساند که اسلام جنگ را و لو با کفار یک مسئله ابتدایی نمی‌داند و سعی دارد که جنگ واقع نشود، ظهور این آیه در آن است که: کفّار و مشرکان اگر پیشنهاد صلح و سازش کنند و در دین خود بمانند و پیمان عدم تعرض ببندند، لازم است آن را قبول کرد.[۱۵]

قرآن مشتمل بر آیات بسیاری درباره صلح است. برخی از این آیات، درباره روابط برادرانه میان مسلمانان است؛ چنان‌که برخی از آیات جنگ نیز درباره روابط خصومت‌آمیز میان مسلمانان است. اما آیات دیگر صلح ناظر به روابط مسلمانان با غیر مسلمانان است، خواه مشرکان و خواه اهل کتاب؛ هر چند در آیاتی چند، میان مفسّران درباره اختصاص آنها به مشرکان و اهل کتاب اختلاف نظر است.[۱۶] نمونه روشن صلح‌خواهی اسلام، صلح حدیبیه است که به رغم برخی مخالفت‌ها، پیامبر(ص) با مشرکان مکه قرارداد صلح امضا کرد.[۱۷]

منابع

  1. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الإسلامیة، ۱۳۷۱ش، ج۷، ص۲۳۰.
  2. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، تهران، صدرا، ۱۳۹۰ش، ج۲۶، ص۳۱۸.
  3. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الإسلامیة، ۱۳۷۱ش، ج۷، ص۲۳۰.
  4. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات‏، ۱۳۹۰ق، ج۹، ص۱۱۷.
  5. قرائتی، محسن، تفسیر نور، تهران، مرکز فرهنگی درس‌هایی از قرآن‏، ۱۳۸۸ش، ج۳، ص۳۴۸.
  6. قرائتی، محسن، تفسیر نور، تهران، مرکز فرهنگی درس‌هایی از قرآن‏، ۱۳۸۸ش، ج۳، ص۳۴۸.
  7. سبحانى، شیخ جعفر، منشور جاويد، قم، مؤسسه امام صادق (عليه السلام)ـ بی‌تا، ج۱۴، ص۴۰.
  8. مطهری، مرتضی، جهاد، تهران، صدرا، ص۳۸.
  9. نهج‌البلاغه، نامه ۵۳.
  10. قرائتی، محسن، تفسیر نور، تهران، مرکز فرهنگی درس‌هایی از قرآن‏، ۱۳۸۸ش، ج۳، ص۳۴۸.
  11. شهابی، محمود، ادوار فقه، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، تهران، ۱۳۸۷ش، ج۲، ص۸۹.
  12. شهابی، محمود، ادوار فقه، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، تهران، ۱۳۸۷ش، ج۲، ص۸۹.
  13. قرشی بنابی، علی‌اکبر، تفسیر احسن الحدیث، تهران، بنیاد بعثت‏، ۱۳۷۵ش، ج۴، ص۱۶۰.
  14. طبرسی، فضل بن حسن‏، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تهران، ناصر خسرو، ۱۳۷۲ش، ج۴، ص۸۵۳.
  15. قرشی بنابی، تفسیر احسن الحدیث، ج۴، ص۱۵۹ و ۱۶۰.
  16. تقی‌زاده اکبری، علی، قوانین و مقررات جنگ و صلح در اسلام، تهران، زمزم هدایت وابسته به پژوهشکده علوم اسلامی امام صادق(ع)، بی‌تا، ص۹۵.
  17. آخوندی، مصطفی، نظام دفاعی اسلام، بیجا، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، بی‌تا، ص۴۵.