آیه ۴۶ سوره فصلت
این مقاله هماکنون به دست A.rezapour در حال ویرایش است. |
آیه ۴۶ فصلت چه مضمونی دارد؟
آیه ۴۶ سوره فصلت این مفهوم را تبیین میکند که نتیجه رفتار انسان به خود انسان برمیگردد و اگر کاری شایسته کند به سود خود اوست و اگر کار بدی کند به زیان خود اوست؛ از این جهت طبق گفته آیه، خداوند به بندگانش ستم روا نمیدارد.
مشخصات آیه | |
---|---|
واقع در سوره | فصلت |
شماره آیه | ۴۶ |
جزء | ۲۴ |
اطلاعات محتوایی | |
مکان نزول | مکه |
متن آیه
﴿ | مَنْ عَمِلَ صَالِحًا فَلِنَفْسِهِ ۖ وَمَنْ أَسَاءَ فَعَلَیْهَا ۗ وَمَا رَبُّکَ بِظَلَّامٍ لِلْعَبِیدِ
هر کس که کاری شایسته کند، به سود خود اوست و هر که بد کند به زیان اوست. و پروردگار تو به بندگان ستم روا نمیدارد. فصلت:۴۶ |
﴾ |
معرفی و تفسیر
اگر آنها به این کتاب و این آئین بزرگ ایمان نیاورند نه بخداوند زیانی میرسانند، و نه به تو، چرا که خوبیها و بدیها همه به صاحبانش بازمیگردد و آنها هستند که میوه شیرین یا تلخ اعمال خویش را میچینند.[۱]
عمل، قائم به صاحب عمل است، و بیانگر حال او است. اگر عمل صالح و مفید باشد خود او هم از آن سود میبرد، و اگر مضر و بد باشد، خودش از آن متضرر میگردد. پس این رفتار خدای تعالی که نفع عمل صالح را به صاحبش میرساند و او را ثواب میدهد، و ضرر عمل بد را نیز به صاحبش میرساند و عقابش میکند، اصلاً ظلمی نیست، و چنان نیست که وضع شیء در غیر موضعش باشد. و اگر این روش از خدای تعالی ظلم باشد، باید در ثواب دادن میلیونها بنده و عقاب کردن میلیونها دیگر، در برابر میلیاردها عمل نیک و بد، ظلام بندگان باشد، ولی از آنجایی که گفتیم این روش ظلم نیست، پس خدای تعالی ظلام بندگان نمیباشد، و با این بیان روشن میشود که چرا فرمود «پروردگار تو ظلام بندگان نیست» و نفرمود: «پروردگار تو ظالم به بندگان نیست»[۲]
ریشهٔ حوادث تلخ و شیرین را در عملکرد خود جستجو کنید. «مَنْ عَمِلَ صالِحاً فَلِنَفْسِهِ وَ مَنْ أَساءَ فَعَلَیْها» وبه دیگران نسبت ندهید: به خدا نسبت ندهید. چنانکه قرآن میفرماید: همین که انسان را پروردگارش آزمایش و اکرام نماید، گوید: پروردگارم مرا گرامی داشته و در شرایط دیگر گوید: پروردگارم مرا خوار کرد. رَبِّی أَکْرَمَنِ … رَبِّی أَهانَنِ امّا قرآن پاسخ میدهد: چنین نیست بلکه خواری شما به خاطر آن است که به یتیم و مسکین رسیدگی نکردید. «کَلَّا بَلْ لا تُکْرِمُونَ الْیَتِیمَ»(۱). فجر، ۱۵–۲۰. به مردم نسبت ندهید. چنانکه در قیامت مستضعفان به مستکبران میگویند: «لَوْ لا أَنْتُمْ لَکُنَّا مُؤْمِنِینَ»(۲). سبأ، ۳۱. شما مقصّرید، اگر شما نبودید، ما ایمان میآوردیم. به نیاکان منسوب نسازید. هنگامی که به منحرفان گفته میشود از آنچه خداوند نازل کرده پیروی کنید گویند: «نَتَّبِعُ ما وَجَدْنا عَلَیْهِ آباءَنا»(۳). لقمان، ۲۱. ما از آنچه پدرانمان را بر آن یافتهایم پیروی میکنیم. به انبیا نسبت ندهید. چنانکه کفّار انبیا را مقصّر میدانستند و به آنان میگفتند: «إِنَّا تَطَیَّرْنا بِکُمْ»(۴). یس، ۱۸. ما وجود شما را شوم میدانیم و تمام بدبختیهای ما از سوی شماست. قرآن میفرماید: «مَنْ عَمِلَ صالِحاً»(۳). فصلت، ۴۶. یعنی اصل عمل است، از هر کس که صورت پذیرد. به شیطان نسبت ندهید. چنانکه شیطان میگوید: مرا مقصّر ندانید و ملامت نکنید، بلکه خودتان را سرزنش کنید، «دَعَوْتُکُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ» ابراهیم، ۲۲. این شما هستید که دعوت مرا با آزادی و آگاهی پذیرفتید.[۳]
آیه شریفه در رابطه با مطالب گذشته و رجوع اعمال خوب و بد به خود عامل است و اگر این عدالت نبود و خدا نیک و بد را در یک چشم میدید، بسیار بسیار ظالم میبود البته نسبت به نیکوکاران، در سوره حج/ ۱۰ فرموده: ذلِکَ بِما قَدَّمَتْ یَداکَ وَ أَنَّ اللَّهَ لَیْسَ بِظَلَّامٍ لِلْعَبِیدِ این آیه میگوید: ای کافر، خدا تو را عذاب خواهد کرد، زیرا که خدا ظلام نیست، یعنی اگر عذاب نمیکرد، نسبت به نیکوکاران ظلام میشد و حق آنها پایمال میگردید.[۴]
خداوند استدلال فرمود که هر کس، عبادتی انجام دهد برای خودش نموده، زیرا ثواب این عملش به خودش خواهد رسید، و خاصیّتش برای او خواهد بود نه دیگری. این آیه در پاسخ کسی است که خیال میکند خداوند به بندگان ظلم میکند و بعضی از افراد را بجای دیگری بمکافات گناه میرساند، و ثواب افراد را بدیگری میدهد.[۵]
مقصود ثواب و عقاب است.[۶]
َ هر که بکند صالِحاً کرداری شایسته از طاعت و عبادت پس از برای نفس او است یعنی منفعت و ثواب آن راجع است باو نه بغیر او وَ مَنْ أَساءَ و هر که عمل بد کند از فسق و معصیت فَعَلَیْها پس بر او است یعنی وبال و عقاب آن ملحق است باو.[۷]
این معنا در ضمن چندین آیه تکرار شد و از آن جمله، در آیه ۵۴ از سوره یس: «آن روز که به کسی ستم نمیشود و جز همانند کاری که کردهاید پاداش نمیبینید». آیه ۱۷ از سوره غافر: «آن روز هرکس را همانند عملش جزا میدهند و به کسی ستمی نمیرود» و دیگر آیات فراوانی که میگوید: انسان مختار است، نه مجبور.[۸]
منابع
- ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الإسلامیة، ۱۳۷۱ش، ج20، ص: 307
- ↑ طباطبایی، محمدحسین، ترجمه تفسیر المیزان، ترجمه محمد باقر موسوی، قم، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، ۱۳۷۴ش، ج17، ص: 608.
- ↑ قرائتی، محسن، تفسیر نور، ج8، ص: 356 تهران، مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن، ۱۳۸۸ش.
- ↑ قرشی بنابی، علیاکبر، تفسیر احسن الحدیث، تهران، بنیاد بعثت، ۱۳۷۵ش، ج9، ص: 442.
- ↑ طبرسی، فضل بن حسن، ترجمه تفسیر مجمع البیان، عده ای از فضلا، تهران، ۱۳۷۱ش، ج22، ص: 80
- ↑ کشف الاسرار و عدة الابرار، ج8، ص: 540، میبدی، احمد بن محمد، تهران، امیرکبیر، ۱۳۷۱ش، به اهتمام علی اصغر حکمت،
- ↑ کاشانی، فتحالله بن شکرالله، منهج الصادقین فی إلزام المخالفین، تهران، اسلامیه، بیتا، ج8، ص: 195
- ↑ مغنیه، محمدجواد، ترجمه تفسیر کاشف، ترجمه موسی دانش، قم، بوستان کتاب قم ، ۱۳۷۸ش، ج6، ص: 811