پیامدهای اعتقاد به عصمت

نسخهٔ تاریخ ‏۳۰ نوامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۵:۰۰ توسط Rezvani (بحث | مشارکت‌ها)
سؤال

آیا اعتقاد به عصمت پیامبران و امامان تأثیری منفی بر زندگی فردی و اجتماعی ما نمی‌گذارد؟


برخی از کسانی که عصمت معصومان را پذیرفتنی نمی‌یابند، پی آمدهایی منفی برای این باور برشمرده‌اند:

  • شخص معصوم را نمی‌توان الگوی دیگران و برتر از آنان به شمار آورد بلکه آنچه شأن و منزلت پیامبر را بالا می‌برد، زندگی غیر معصومانهٔ اوست که «نشانگر آن است که در جهاد اکبر و مبارزه با نفس امّاره موفق بوده و در غالب اوقات، راه و هدف درست را شناخته و از آن پیروی کرده‌است».[۱]
  • برخی، پدیده عصمت را سبب رونق بازار دو رویی و ظاهر آرایی دانسته، تلاش می‌کنند با اثبات این نکته که «گناه در طرح خلقت آدمی مندرج است»[۲] وجدان گناه آلودگان را آسوده سازند و بدین وسیله، به گمان خود، آنان را از مقدس مآبی و زهد فروشی بر حذر دارند.

علی رغم آنچه در بیان پیامدهای منفی اعتقاد به عصمت آمده، این پیامدها ارتباطی با اعتقاد به مسئله عصمت ندارد بلکه عصمت انبیا و اولیا راهگشای پیروان ایشان است:

  • دستیابی پیامبران و امامان به کمالات ویژه‌ای چون عصمت، گزاف و بی‌دلیل نبوده‌است و در شایستگی‌های اکتسابی آنان ریشه دارد.[۳] عصمت پیامبران و امامان از گناه، افزون بر فواید دیگر، در بُعد عملی از انسان دستگیری می‌کند و نمونهٔ کاملی را از کسانی که از بند شیطان رسته و به خدا پیوسته‌اند فرا روی آدمیان قرار می‌دهد (چنانکه عصمت در دریافت و ابلاغ وحی نیز در بعد علمی به یاری آدمی می‌شتابد و معرفت حقیقی و سعادت واقعی را دست یافتنی می‌سازد). مقصود قرآن از نقل حکایاتی چون داستان حضرت یوسف نیز همین درس آموزی‌ها است؛ یعنی بیان این حقیقت که حتی در عنفوان جوانی و با فراهم بودن زمینه‌های گناه نیز می‌توان با یاری جستن از خدا از چنگال نفس بدفرما رهایی یافت.
  • نباید معصومان را چون ماشین خودکاری بپنداریم که بدون سنگ اندازی‌های شیطان، راه درست را در پیش می‌گیرند و فارغ از هر گونه مانعی، در طریق مقصود ره می‌سپرند؛ بلکه آنان نیز درگیر با شیطان‌اند؛ هر چند همواره در این جهاد اکبر پیروز مِیْدان‌اند.
  • رهبران دینی، گرچه مردم را به پیروی از معصومان فرا می‌خوانند و از آنان می‌خواهند که پیامبران و امامان را الگوی خویش سازند، امّا همواره بر این نکته تأکید می‌ورزند که هیچ‌گاه به مقام معصومان نمی‌توان رسید.[۴] از این رو، جانب داری از اندیشهٔ عصمت، فشاری درونی یا برونی بر مؤمنان وارد نمی‌سازد و روح و جان آنان را نمی‌آزارد. معصومان در همهٔ کمالات انسانی پیش تاز دیگرانند و کسی به آنان نزدیکتر است که در این راه گام بیشتری بردارد؛ هر چند هیچ‌گاه نباید اندیشهٔ هم آوردی با آنان را در سر پروراند؛ چنانکه، امیرالمؤمنین(ع) درباره زهد و ساده زیستی خویش می‌فرماید: آگاه باش که هر پیرویی را پیشوایی است که پی وی را پوید و از نور دانش او روشنی جوید. بدان که پیشوای شما از دنیای خود به دو جامه فرسوده بسنده کرده و دو قرص نان را خوردنی خویش نموده‌است. بدانید که شما چنین نتوانید کرد، لیکن مرا یاری کنید به پارسایی و در پارسایی کوشیدن و پاک‌دامنی و درستی ورزیدن.[۵]


منابع

متن برگرفته شده از کتاب پـرسمان عصـمت، يوسفيان، حسن، مركز مطالعات و پژوهش‌هاى فرهنگى حوزه علميه، قم، ۱۳۸۰ش.

  1. مقارنة الاديان، ج ۳؛ (الاسلام)، ص 126.
  2. دين و جامعه، ص ۴۸۹.
  3. مصنفات الشيخ المفيد، ج۵، (تصحيح الاعتقاد)، ص۱۲۸. الالهيات، ج۳، ص۱۷۶ و پژوهشى در عصمت معصومان، ص۶۶.
  4. الكافى، ج۱، ص ۲۰۱.
  5. نهج البلاغه، ترجمه شهيدى، نامه ى ۴۵، ص ۳۱۷.