سؤال

چرا عمر در فلسطین مسجد قبه الصخره را بنا کرد؟ جایی که امروزه یهودیان به عنوان مسجد الاقصی معرفی می‌کنند تا بتوانند مسجد الاقصی اصلی را خراب کنند؟

قبة الصخره،

قبه الصخره..jpeg

جایگاه

قبه صخره در مسجد الأقصی قرار دارد.[۱] قبةالصخره با گنبد طلایی و کاشی‌های آبی، سبز و فیروزه‌ای، در ۵۰۰ متری جنوبی مسجدالاقصی قرار دارد. بنای آن را خلیفهٔ اموی، عبدالملک شروع و پسرش، ولید به اتمام رسانده که حاوی آثار بسیاری از دورهٔ اسلامی است.[۲] تأثیر شدید هنر ایران ساسانی و حتی اشکانی را در نخستین بنای مشهور اسلامی یعنی قبة الصخره (نیمة دوم سدة ۱ق) می‌توان به روشنی دید.[۳]

قبه الصخره، یکی از قدیمی‌ترین بناهای تاریخیِ برجای مانده از دوره امویان است که در سال ۶۶ هجری به دستور عبدالملک بن مروان (متوفای ۸۶ه‍.ق) ساخته شد. مشهور است که هدف اصلی عبدالملک برای ساختن گنبد بر روی صخره شریفه، جلوگیری از تماس مردمان شام و مصر با عبدالله بن زبیر بود که در مکه حکومت می‌کرد و مردم را به بیعت با خود فرا می‌خواند. گفته شده عبدالملک برای ساخت قبه الصخره، علاوه بر دلیل یادشده، انگیزه‌های دیگری نیز داشته است؛ از جمله: جلب قلوب یهودیان شام، مقابله با تفوّق تمدنی فرهنگی رومیان مسیحی، زنده نگه داشتن حادثه معراج پیامبرs، محافظت از صخره در برابر تغییرات جوّی و به یادگار نهادن اثری از دوران حکومتداری خویش، می‌توانند دلایلی موجه برای این کار دانسته شوند.[۴]

تاریخچه

طبق نقل عموم مورخان ساخت قبة الصخره در دوره امویان صورت گرفته است. گفته شده است که در زمان عمر مسجدی بر روی صخره ساخته شد؛ اما قبة الصخره توسط عبدالملک مروان ساخته شده است. ابن اثیر در الکامل آورده است: «امویان در شهر اورشلیم مسجد صخره و حرم را در آن ساختند».[۵]

در کتاب موسوعة الفلسطینیه آمده است: «ساخت قبة الصخره که مهمترین بنا در وسط ساحت حرم شریف قدسی است، توسط عبدالملک بن مروان پنجمین خلیفه اموی آغاز شد. ساخت این بنا از سال ۶۸ق تا ۷۲ق طول کشید.»[۶] کتاب فضائل بیت‌المقدس نیز ساخت مسجد و قبه در بالای صخره را به عبدالملک بن مروان نسبت داده است.[۷]

اکرم زعیتر نویسنده کتاب سرگذشت فلسطین می‌نویسد: «عمر به طرف شهر قدس حرکت کرد… او متوجه شد مخروبه‌های معبد مقدس به مزبله‌ای مبدل شده است. عمر دستور داد مسجدی بر روی صخره، که همان مرکز بنای هیکل بود، بسازند.»[۸] در صفحه ۹۳ همین کتاب آمده است: «در عهد خلفای بنی‌امیه فلسطین تابع دمشق شد و یکی از آثار بزرگی که از آن زمان مانده، قبة الصخره است که به دستور عبدالملک بن مروان در سال ۶۹۱ میلادی ساخته شد.»[۹]

یعقوبی نیز در کتاب تاریخ معروف خود در باب علت ساخت قبه الصخره می‌نویسد: «عبدالملک اهل شام را از حج منع کرد؛ چرا که ابن زبیر از مسلمانانی که از این سرزمین به حج می‌رفتند برای خود بیعت می‌گرفت. مردم به عبدالملک اعتراض کردند. وی در جواب آن‌ها به حدیثی از پیامبر اکرم(ص) مبنی بر یکی بودن جایگاه و منزلت مسجد بیت‌المقدس و مسجد الحرام اشاره کرد و گفت: این صخره‌ای که روایت شده رسول خدا(ص) پاهای خود را بر آن گذاشته همانند کعبه است. سپس بر صخره، قبه‌ای بنا کرد و مردم را مجبور کرد همان‌جا اعمال حج را به جا آورند.[۱۰]

اکرم زعیتر در معرفی شهر قدس آورده است: «شهر قدس دارای دو قسمت است، قدس قدیمی که داخل حصاری است که سلیمان قانونی دهمین خلیفه عثمانی در سال ۱۵۲۴م ساخته است و حرم شریف در داخل همین قسمت قرار داد. داخل حرم شریف اماکن مقدسی از قبیل قبة الصخره، مسجد الاقصی قرار دارد. قسمت دیگر شهر قدس جدید است که بیرون حصار قرار دارد».[۱۱]


مطالعه بیشتر

  • سرگذشت فلسطین، ترجمه اکبر هاشمی رفسنجانی.

منابع

  1. حسن شراب، محمد محمد، فرهنگ اعلام جغرافیایی - تاریخی در حدیث و سیره نبوی (ترجمه المعالم الأثیره فی السنة و السیرة)، مترجم حمید رضا شیخی، تهران، مشعر، ۱۳۸۱ش، ص۳۸۰.
  2. جمعی از نویسندگان، «بیت‌المقدس»، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، تهران، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۱۳، ذیل مدخل.
  3. سمسار، محمدحسن، «اسلیمی»، دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۸، ذیل مدخل.
  4. امرایی، محمد و دیگران، «دلایل ساخت قبه الصخره توسط عبدالملک بن مروان»، سخن تاریخ، سال سیزدهم، بهار و تابستان ۱۳۹۸ش، شماره ۲۹، ص۱۸۵.
  5. ابن اثیر، عزالدین، الکامل، ترجم حالت، ابوالقاسم، خلیلی، عباس، تهران، مؤسسه مطبوعاتی علمی، ۱۳۷۱، ج۲۴، ص۱۰۷.
  6. مرعشی، احمد و دیگران، موسوعه الفلسطینیه، دمشق، هیئه الموسوعه الفلسطینیه، ۱۹۸۴، چاپ اول، ج۳، ص۲۳.
  7. ابراهیم، محمود، فضائل بیت‌المقدس، کویت، الصفاه، ۱۴۰۶ ه‍. ق، چاپ اول، ص۵۵.
  8. همان، ص۹۲.
  9. همان، ص۹۳.
  10. یعقوبی، احمد بن واضح، تاریخ یعقوبی، تحقیق عبد الامیر مهنا، بیروت، مؤسسه اعلمی للمطبوعات، ۱۴۱۳، چاپ اول، ج۲، ص۱۷۸ ۱۷۷.
  11. زعیتر، اکرم، سرگذشت فلسطین، ترجمه هاشمی رفسنجانی، اکبر، قم، بوستان کتاب، ۱۳۸۲، چاپ پنجم، ص۷۴.