سید احمد خوانساری
سید احمد خوانساری کیست و چه جایگاهی در حوزه علمیه شیعه دارد؟
سید احمد خوانساری (۱۳۰۹ق-۱۴۰۵ق|۱۳۶۳ش)، مرجع تقلید شیعه در ایران. بسیاری از بزرگان حوزه قم، نجف و کربلا پس از درگذشت آیتاللّه بروجردی وی را اعلم میدانستند. آیتالله خوانساری به سبب جایگاه علمی و اخلاقی ممتاز خود، شخصیتی با نفوذ سیاسی و اجتماعی داشت. عالمان زیادی، احتیاط و وَرَع خوانساری را ستوده و وی را در تهذیب نفس و فضائل اخلاقی چون ادب، تواضع و سادهزیستی دارای مرتبهای بلند دانستهاند. ویژگی مهم فقه خوانساری، استقلال در رأی است که در بسیاری موارد به مخالفت او با دیدگاه مشهور انجامیده است.
سید احمد خوانساری | |
---|---|
سرشناسی | مرجع تقلید |
تولد | ۱۳۰۹ق |
وفات | ۱۴۰۵ق |
استادان | ملا محمد کاظم خراسانی سید محمد کاظم یزدی |
شاگردان | مرتضی مطهری، مرتضی حائری یزدی، حسینعلی منتظری، سید موسی صدر |
تالیفات | جامع المدارک فی شرح المختصر النافع، العقائد الحقّة |
مذهب | شیعه |
زمینه فعالیت | فقه و اصول |
محل دفن | حرم حضرت معصومه(س) در قم |
آیتالله خوانساری در نجف درس خواند و پس از نیل به درجه اجتهاد، به ایران بازگشت. او مدتی در حوزه علمیه اراک و قم بود. پس از درگذشت عبدالکریم حائری و در دوره مرجعیت آیتاللّه بروجردی، خوانساری از معتمدان او و نیز از مدرّسان طراز اول حوزه علمیه قم شمرده میشد. در سال ۱۳۲۸ش خوانساری به توصیه آیتالله بروجردی و به اصرار فراوان بازاریان، تجار و مردم به تهران رفت. او به مدت ۳۵ سال و تا پایان عمر در مسجد سیدعزیزاللّه واقع در بازار تهران به اقامه نماز، تدریس فقه و اداره امور دینی پرداخت.
جامع المدارک فی شرح المختصر النافع در فقه و العقائد الحقة در کلام از آثار مشهور اوست. مرتضی مطهری، مهدی حائری، مرتضی حائری، حسینعلی منتظری، سید موسی صدر از شاگردان مشهور او هستند.
زندگینامه
آیتاللّه خوانساری از مراجع تقلید شیعه در قرن چهاردهم است. نَسَب او با سی واسطه به امام موسی کاظم(ع) میرسد. خوانساری در سال ۱۳۰۹ق، در خوانسار متولد شد. پدرش سید یوسف خوانساری، یکی از علمای خوانسار و از شاگردان ملا حسینعلی تویسرکانی، و برادر بزرگترش آیتاللّه سید محمد حسن خوانساری بودند.[۱] خوانساری مقدمات علوم دینی و دروس میانی را در خوانسار، نزد برادرش و سیدعلی اکبر بیدهندی (همسر خواهرش) فراگرفت. سپس برای ادامه تحصیل به اصفهان رفت و در دروس خارج فقه و اصول محمدصادق مدرس اصفهانی، عبدالکریم گزی و محمدعلی تویسرکانی شرکت کرد. خوانساری برای ادامه تحصیل به نجف رفت.[۲]
تحصیل در نجف
خوانساری در ۲۰ سالگی (۱۳۲۸ق) به قصد بهره بردن از درس عالمان حوزه علمیه نجف، رهسپار نجف شد. او از اساتید به نام آنجا سالیانی بهره برد و در این مدت، با آیتاللّه میر سید علی یثربی کاشانی هممباحثه بود. وی در ۲۲ سالگی با دختر آیتاللّه مولا محمدعلی خوانساری، یکی از علمای مشهور نجف اشرف و صاحب بزرگترین کتابخانههای نفیس نجف وصلت کرد. وی پس از هشت سال حضور در نجف و نیل به درجه اجتهاد به ایران آمد.[۳]
حضور در اراک و قم
ورود آیتاللّه خوانساری به ایران، چند سال پس از تأسیس حوزه علمیه اراک بود. او به سلطان آباد (اراک کنونی) رفت و در درس شیخ عبدالکریم حائری یزدی، بنیانگذار حوزه علمیه اراک، حضور یافت و خود نیز به تدریس در آن حوزه نوپا پرداخت. پس از هجرت حائری به قم، وی ابتدا بنا به درخواست مردم اراک، برای اداره حوزه علمیه در آنجا ماند، ولی پس از آگاهی از علاقهمندی استادش به حضور وی در حوزه علمیه قم، در ۱۳۴۲ق (۱۳۰۲ش) به قم رفت.[۴]
خوانساری در درس فقه و اصول آیتاللّه حائری، در حالی که خود مدرسی بزرگ بود، حاضر شد. آیتاللّه خوانساری از همان اوایل حضور در درس آیتاللّه حائری، مورد توجه کامل ایشان قرار گرفت؛ چنانکه آقای حائری پس از دو ماه، محل اقامت نماز جماعت خویش را در مدرسه فیضیه به او تفویض کرد، و در اولین نماز جماعت هم شرکت جست و به وی اقتدا نمود.[۵]
مهاجرت به تهران
پس از درگذشت عبدالکریم حائری و در دوره مرجعیت آیتاللّه بروجردی، خوانساری از معتمدان او و نیز از مدرسان طراز اول حوزه علمیه قم شمرده میشد. در ۱۳۶۹ق (۱۳۲۸ش) که سیدیحیی سجادی، امام جماعت مسجد سیدعزیزاللّه واقع در بازار تهران، درگذشت، تجار و بازاریان از آیتاللّه بروجردی خواستند که شخص باکفایتی را به عنوان امام جماعت مسجد معرفی کند. بدین ترتیب، در ۱۳۷۰ق خوانساری به توصیه بروجردی و به اصرار فراوان مردم، به تهران رفت. او از همین سال تا پایان عمر در مسجد مذکور به اقامه نماز، تدریس فقه و اداره امور دینی پرداخت.[۶]
در مدت ۳۵ سالی که وی در تهران ماندگار شد، آنچه در توان داشت در تدریس (یک دوره کامل فقه از طهارت تا دیات)، تألیف، تربیت نفوس مستعده، اقامه جماعت در مهمترین مساجد تهران و ارشاد و راهنمایی مؤمنان، و رفع نیازمندیهای حوزههای علمیه کوشید.[۷]
اساتید
- ملا محمد کاظم خراسانی (۱۲۵۵–۱۳۲۹ ه.ق)
- سید محمد کاظم یزدی (۱۲۵۶–۱۳۳۷ ه.ق)
- ملا فتح اللّه شریعت اصفهانی (۱۲۶۶–۱۳۳۹ ه.ق)
- آقا ضیاء الدین عراقی (۱۲۷۸–۱۳۶۱ ه.ق)
- میرزا محمّد حسین غروی نائینی (۱۲۷۷–۱۳۵۵ ه.ق)
- شیخ عبدالکریم حائری یزدی (۱۲۷۶–۱۳۵۵ ه.ق)
- سید ابوتراب خوانساری (۱۲۷۱–۱۳۴۶ ه.ق)
- میر محمّد صادق احمدآبادی اصفهانی (د. ۱۳۴۸ ه.ق)
- ملا عبدالکریم گزی اصفهانی (د. ۱۳۳۹ ه.ق)
- میرزا محمّد علی تویسرکانی
- سید محمّد حسن خوانساری (د. ۱۳۳۲ ه.ق)
- علی اکبر حکمی یزدی (د. ۱۳۲۲ ه.ق)
- محمد رضا مسجد شاهی اصفهانی (۱۲۸۷–۱۳۶۲ ه.ق).[۸]
شاگردان
- مرتضی حائری یزدی
- مرتضی مطهری
- حسینعلی منتظری
- سید موسی صدر
- سید مصطفی صفائی خوانساری
- محمّد تقی صدیقین اصفهانی
- علی اصغر صالحی کرمانی
- میرزا عبداللّه مجتهدی تبریزی
- سید محمّد حسن آل طیب جزائری
- محمّد لاکانی رشتی
- سید عبد اللّه شبستری
- جلال طاهر شمس گلپایگانی
- شیخ علی پناه اشتهاردی
- محمّد تقی ستوده
- احمد مجتهدی تهرانی
- مهدی حائری یزدی
- سید محمّد باقر موحد ابطحی
- میرزا محمود انصاری قمی
- سید رضی شیرازی
- سید عزالدین حسینی زنجانی.
- مجدالدین محلاتی شیرازی
- سید عبد الکریم موسوی اردبیلی
- محمّد تقی شریعتمداری
- سید حسین شمس خراسانی
- عزیز اللّه علیمرادیان نهاوندی.[۹]
آثار
خوانساری کتابهایی داشته که جامع المدارک و العقائد الحقه مشهورترین و مهمترین آنها است.
جامع المدارک فی شرح المختصر النافع
این کتاب در هفت مجلد با تعلیقه علی اکبر غفاری به چاپ رسیده است که اثری جامع در فقه استدلالی و شرحی بر المختصر النافع محقق حلّی است. این کتاب، بیانگر احاطه علمی خوانساری به فقه و مبانی آن دانسته شده است. او در این کتاب در بسیاری از مسائل به نقد نظر مشهور پرداخته و در ادله آن مناقشه کرده است. از ویژگیهای دیگر این اثر، استحکام در تعابیر، نوآوری در تقریر مطالب و اختصار مباحث است. دیدگاهها غالبا بدون ذکر قائل آنها مطرح شده و مهمترین ادله مورد استناد، آیات و احادیث است. خوانساری پس از تحلیل و نقد آرای فقها در موارد اختلافی، کمتر به پذیرش دیدگاهی خاص و جمعبندی نهایی پرداخته است. از سوی دیگر، او در آثار فتوایی خود، فتوایی برخلاف مشهور نداده است، که این را ناشی از احتیاط فراوان او میدانند. ازاین رو گفتهاند که آرای مقبول خوانساری در جامع المدارک در موارد متعدد با فتاوای او در رساله عملیه متفاوت است.[۱۰]
العقائد الحقّة
العقائد الحقّة تنها اثر خوانساری در علم کلام و مشتمل بر یک دوره اصول عقاید استدلالی است. اثر حاضر به تبیین اصول عقاید شیعه بر اساس احادیث پرداخته است. این اثر با اثبات صانع آغاز و با بررسیهایی در نبوت عامه و خاصه ادامه پیدا میکند و عمده مطالب آن را بحث امامت تشکیل میدهد. در این بخش که عمدتاً ناظر به مباحث امامت خاصه است، امامت یکایک امامان مورد بحث قرار گرفته و نصوص وارد شده درباره امامت آنها، گردآوری و نقل شده است. علاوه بر نصوص موجود درباره امامت امامان(ع)، معجزههای نقل شده از آنان نیز، جهت تأیید نصوص، ذکر شدهاند. در این بخش، تحلیل و استدلالی از نویسنده به چشم نمیخورد. پایان بخش کتاب، بحث معاد و اثبات آن است.[۱۱]
آیت الله عبدالکریم حائری:
اجتهاد را به هر معنی که تفسیر کنیم آقا سید احمد خوانساری مجتهد است و عدالت را به هرگونه معنی کنیم ایشان عادل است.[۱۲]
جایگاه علمی
درباره آیتالله خوانساری گفته شده او جامع معقول و منقول بود و به فقه، اصول، رجال، درایه و فلسفه و کلام احاطه کامل داشت.[۱۳]
آیتالله خوانساری به سبب جایگاه علمی و اخلاقی ممتاز خود، شخصیتی مقبول و بانفوذ سیاسی و اجتماعی داشت. خوانساری را در انتقال دستاوردهای علمی حوزه نجف به حوزههای ایران دارای نقش مهمی دانستهاند. پس از درگذشت آیتالله بروجردی، برخی از علمای طراز اول خواستار آن شدند که خوانساری به نجف یا قم برود و مرجعیت عام شیعیان را بپذیرد، ولی خوانساری تهران را ترک نکرد؛ از این زمان به بعد، خوانساری یکی از مراجع تقلید شد و برخی از شیعیان پاکستان، عراق و نیز بسیاری از مردم ایران، وی را به عنوان مرجع تقلید خویش برگزیدند.[۱۴]
گفته شده است بسیاری از بزرگان حوزه قم، نجف و کربلا پس از درگذشت آیت اللّه بروجردی وی را اعلم و دارای دقت نظر در مسائل فقهی میدانستهاند. ویژگی مهم فقه خوانساری، استقلال در رأی است که در بسیاری موارد به مخالفت او با دیدگاه مشهور انجامیده است. خوانساری در ادله نجاست اهل کتاب مناقشه کرده است. گستره ولایت فقها را کوچک شمرده و حتی تصرفاتی مانند اجرای حدود و قصاص در عصر غیبت را برای آنان جایز ندانسته است. خوانساری قائل به جواز عمل کردن قاضی به علم خویش بوده و آن را یکی از راههای کشف حقیقت شمرده است. او در برخی ادله شرط مرد بودن قاضی مناقشه کرده است. خوانساری در ادله حرمت بازیِ بدون رهن با آلات قمار مناقشه کرده و در نتیجه دلالت این ادله را بر حرمت شطرنج قابل خدشه دانسته، هرچند در مقام فتوا آن را جایز بهشمار نیاورده است.[۱۵]
گفته شده خوانساری فقیهی بوده که تحت تأثیر نظرات فقهی مشهور قرار نمیگرفت. استقلال رأی از ویژگیهای فقهی ایشان است. کتاب جامعالمدارک او را اثری دانستهاند که نوعاً در برابر دیدگاه مشهور نظریهای مستقل ارائه میدهد.[۱۶]
ویژگیهای اخلاقی
برای آیتالله خوانساری ویژگیهای اخلاقی برشمردهاند. از جمله:
- تعبّد به احکام شرعی و پایبندی به عمل به دستورات دین: انجام واجبات و مستحبات و ترک محرمات و مکروهات.
- احتیاط. گفته شده وی تا در کاری یقین به رضایت الهی نداشت انجام نمیداد. احتیاط ایشان در مصرف وجوهات زبانزد عام و خاص بود.
- زهد و سادهزیستی، عدم تعلق به دنیا، استفاده به اندازه ضرورت از امکانات دنیا.
- تواضع و ادب، احترام به همه بندگان خدا، عدم تکبر و غرور، احترام خاص به اهل علم و سادات.[۱۷]
بسیاری از عالمان، احتیاطِ بسیار و ورع خوانساری را ستوده و وی را در تهذیب نفس و فضائل اخلاقی چون ادب، تواضع و سادهزیستی دارای مرتبهای بلند دانستهاند.[۱۸]
مشی سیاسی
تحلیل و برآورد کلی از خط مشی سیاسی خوانساری از ۱۳۴۱ش و تصویب لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی تا فروپاشی حکومت پهلوی در ۱۳۵۷ش، و نیز اقدامات او در مقاطع گوناگون در برابر حکومت، نشان میدهد که سیره سیاسیِ وی به تدریج از مخالفت آشکار با سیاستهای رژیم پهلوی و اعلام صریح مواضع خود به نوعی احتیاط و میانهروی روی آورده است. البته خوانساری از ابتدا در شمار مخالفان تند و صریح حکومت و به ویژه شخص محمدرضاشاه نبود. او که از ناکامی علمای نجف در جریان مشروطه خاطرات ناخوشایندی داشت، منش مداراگرایانه حائری یزدی و بروجردی با حکومت را باور داشت، هرچند به نزدیکی با حکومت روی خوش نشان نمیداد. خوانساری پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز در صحنه سیاست حضور جدی نداشت و با توجه به آنکه وی در آن زمان بیش از نود سال داشت، شاید سالخوردگی وی نیز در این امر بی تأثیر نبوده باشد. با وجود این، وی در این دوره مورد توجه و احترام امام خمینی بود.[۱۹]
آیتﷲ خوانساری با مشی محتاطانهای که برگزیده بود، در پارهای موارد کوشید تا با انقلابیون همراهی کند. عمده همراهیهای خوانساری با انقلابیون در سالهای ۴۱ و ۴۲ بود. در این دو سال، شاه پهلوی با تصویب قوانینی، اعتراض روحانیت را برانگیخته بود و آیتالله خوانساری هم از معترضین بود. انتقادهای وی اما خالی از تندروی بود و میکوشید تا با همان مسلک محتاطانه خود، در مسیر اعتراض گام بردارد. پیش از این اما آیتﷲ خوانساری با رویّه انقلابیگری میانهای نداشت و بر اعمال انقلابیون نیز خُرده میگرفت.[۲۰] خوانساری اعتراضهایی را به نحوه عملکرد حاکمیت پهلوی داشت، اما با مشی انقلابیگری نیز موافتی نکرد.[۲۱]
مطالعه بیشتر
- مرجع متقین، خاطرات و اسنادی منتشر نشده درباره آیتالله خوانساری، به کوشش و نگارش محمدتقی انصاریان خوانساری، انتشارات انصاریان.
- صاحب نفس قدسیه، خاطرات و کرامات فقیه حضرت آیتالله العظمی حاج سید احمد خوانساری، عبدالحسن بزرگمهرنیا، انتشارات لمپا.
منابع
- ↑ انصاری قمی، ناصر الدین، اختران فقاهت بررسی زندگی علمی و سیاسی گروهی از علمای سده اخیر، قم، دلیل ما، ۱۳۸۷ش، ج۲، ص۳۱۷.
- ↑ کاظمی افشار، هاجر، «خوانساری احمد»، دانشنامه جهان اسلام، تهران، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ۱۳۹۳ش، ج۱۶، ذیل مدخل.
- ↑ انصاری قمی، ناصر الدین، اختران فقاهت بررسی زندگی علمی و سیاسی گروهی از علمای سده اخیر، قم، دلیل ما، ۱۳۸۷ش، ج۲، ص۳۱۷.
- ↑ کاظمی افشار، هاجر، «خوانساری احمد»، دانشنامه جهان اسلام، تهران، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ۱۳۹۳ش، ج۱۶، ذیل مدخل.
- ↑ انصاری قمی، ناصر الدین، اختران فقاهت بررسی زندگی علمی و سیاسی گروهی از علمای سده اخیر، قم، دلیل ما، ۱۳۸۷ش، ج۲، ص ۳۱۹.
- ↑ کاظمی افشار، هاجر، «خوانساری احمد»، دانشنامه جهان اسلام، تهران، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ۱۳۹۳ش، ج۱۶، ذیل مدخل.
- ↑ انصاری قمی، ناصر الدین، اختران فقاهت بررسی زندگی علمی و سیاسی گروهی از علمای سده اخیر، قم، دلیل ما، ۱۳۸۷ش، ج۲، ص ۳۲۳ و ۳۲۴.
- ↑ انصاری قمی، ناصر الدین، اختران فقاهت بررسی زندگی علمی و سیاسی گروهی از علمای سده اخیر، قم، دلیل ما، ۱۳۸۷ش، ج۲، ص۳۲۰ و ۳۲۱.
- ↑ انصاری قمی، ناصر الدین، اختران فقاهت بررسی زندگی علمی و سیاسی گروهی از علمای سده اخیر، قم، دلیل ما، ۱۳۸۷ش، ج۲، ص۳۲۲ و ۳۲۳.
- ↑ کاظمی افشار، هاجر، «خوانساری احمد»، دانشنامه جهان اسلام، تهران، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ۱۳۹۳ش، ج۱۶، ذیل مدخل.
- ↑ «العقائد الحقة»، سایت حدیث نت، تاریخ بازدید: ۲۱ شهریور ۱۴۰۲ش.
- ↑ «شخصیت آیت اللّه سیداحمد خوانساری در گفتگو با آیات و اساتید: سیدحسین شمس، مرتضوی لنگرودی، ابوطالب تجلیل، هادی معرفت، مرحوم ستوده»، فقه اهل بیت علیهم السلام، مؤسسه دائرة المعارف فقه اسلامی، بهار و تابستان ۱۳۷۸ش، شماره۱۷ و ۱۸. ص۲۳۱.
- ↑ «شخصیت آیت اللّه سیداحمد خوانساری در گفتگو با آیات و اساتید: سیدحسین شمس، مرتضوی لنگرودی، ابوطالب تجلیل، هادی معرفت، مرحوم ستوده»، فقه اهل بیت علیهم السلام، مؤسسه دائرة المعارف فقه اسلامی، بهار و تابستان ۱۳۷۸ش، شماره۱۷ و ۱۸. ص۲۲۹.
- ↑ کاظمی افشار، هاجر، «خوانساری احمد»، دانشنامه جهان اسلام، تهران، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ۱۳۹۳ش، ج۱۶، ذیل مدخل.
- ↑ کاظمی افشار، هاجر، «خوانساری احمد»، دانشنامه جهان اسلام، تهران، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ۱۳۹۳ش، ج۱۶، ذیل مدخل.
- ↑ «شخصیت آیت اللّه سیداحمد خوانساری در گفتگو با آیات و اساتید: سیدحسین شمس، مرتضوی لنگرودی، ابوطالب تجلیل، هادی معرفت، مرحوم ستوده»، فقه اهل بیت علیهم السلام، مؤسسه دائرة المعارف فقه اسلامی، بهار و تابستان ۱۳۷۸ش، شماره۱۷ و ۱۸. ص۲۳۴.
- ↑ «شخصیت آیت اللّه سیداحمد خوانساری در گفتگو با آیات و اساتید: سیدحسین شمس، مرتضوی لنگرودی، ابوطالب تجلیل، هادی معرفت، مرحوم ستوده»، فقه اهل بیت علیهم السلام، مؤسسه دائرة المعارف فقه اسلامی، بهار و تابستان ۱۳۷۸ش، شماره۱۷ و ۱۸. ص۲۲۹..
- ↑ کاظمی افشار، هاجر، «خوانساری احمد»، دانشنامه جهان اسلام، تهران، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ۱۳۹۳ش، ج۱۶، ذیل مدخل.
- ↑ کاظمی افشار، هاجر، «خوانساری احمد»، دانشنامه جهان اسلام، تهران، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ۱۳۹۳ش، ج۱۶، ذیل مدخل.
- ↑ طباطبایی، سید هادی، «منش سیاسی سید احمد خوانساری؛ همراهیهای محدود با انقلابیون»، سایت مباحثات، تاریخ درج مطلب:۲۳ اسفند ۱۳۹۳ش، تاریخ بازدید: ۲۱ شهریور ۱۴۰۲ش.
- ↑ طباطبایی، سید هادی، «مشی سیاسی سید احمد خوانساری؛ مرجعی میانهرو یا محافظهکار»، تاریخ درج مطلب: ۲۴ اردی بهشت ۱۳۹۴ش، تاریخ بازدید: ۲۱ شهریور ۱۴۰۲ش.