لهوف
لهوف اثر سید بن طاووس(درگذشته ۶۶۴ق)، از منابع شیعه در زمینه مقتلخوانی و واقعه عاشورا است. نام کامل این کتاب «أللُّهوف عَلی قَتْلَی الطُّفوف» است.
لهوف | |
---|---|
اطلاعات کتاب | |
نویسنده | سید بن طاووس |
تاریخ نگارش | قرن هفتم |
موضوع | واقعه کربلا |
زبان | عربی |
اطلاعات نشر | |
ناشر | این کتاب را ناشران مختلف منتشر کردهاند. |
این مقاله هماکنون به دست A.rezapour در حال ویرایش است. |
کتاب لهوف از کیست و چقدر اعتبار دارد؟
گزارشها و نقلهایی در کتاب لهوف وجود دارد که پیش از آن در هیچ منبعی ذکر نشده است.
نویسنده
سید رضیالدین علی بن موسی بن طاووس حلّی (۵۸۹ ـ۶۶۴ق)،[۱] مشهور به سید بن طاووس مشهورترین فرد از خاندان آل طاووس که خاندانی مهم در حله بودند است. سید بن طاووس دوران عمر خود را در حِلّه، بغداد، نجف، کربلا، کاظمَین و سامرا گذراند. او نزد خلیفه عباسی، سرشناس و مورد اعتماد بود و با مُستَنْصِر، روابط خوبی داشت.[۲]
سید بن طاووس دارای مقام علمی در زمان خود بود. اساتید و شاگردان سید فراوان بودهاند. علامه حِلّی، پدر علامه حِلّی و برادرزاده سید بن طاووس از مشهورترین شاگردان او هستند. زهد، تقوا و قداست سید بن طاووس از زمان حیات او شهره است. او را صاحب کرامات شمردهاند که با امام زمان(ع) نیز ارتباط داشته است. شیفتگی وی به امام زمان(ع) در نوشتههای گوناگون او مشهود است.[۳] علامه حلّی فرموده است: «سید بن طاووس، صاحب کرامات بوده است، که برخی از آنها را خود وی، و پارهای دیگر را پدرم برای من نقل کرده است.»[۴]
سید بن طاووس در سال ۶۶۴ هجری در بغداد از دنیا رفت و در نجف اشرف مدفون گشت. ابنطاووس نماد ادعیهنگاری در میان مؤلفان شیعی است. او بر خلاف برادر خویش، سختگیری سندی در احادیث و ادعیه را به کناری نهاده و با این امور با تساهل رو به رو میشود.[۵]
معرفی و محتوا
کتاب لهوف را در اوایل سن تألیف کرد.[۶] یک: حوادث پیشینه ماجرای کربلا. دو: سیمای جنگ در کربلا سه: حوادث بعد از عاشورا، این کتاب بهطور مکرّر چاپ شده است.[۷]
متن این کتاب بیش از ده بار در تهران، نجف اشرف، صیدا، بیروت، تبریز و قم چاپ گردیده است، و چندین بار به فارسی ترجمه شده است، در نسخههای متن این کتاب در موارد اندکی، اختلافاتی وجود دارد، یا در بعضی، حدیثی آمده که در بعض دیگر نیست. به هر حال این کتاب مجموعهای مورد اعتماد از مقتل و ذکر مصائب امام حسین ۷ و شهدا و اسرای کربلا علیهم السّلام است که بسیار فشرده تألیف شده است، و مؤلّف آن از علمای برجسته و صاحب کرامات از قرن هفتم بوده، و مراجع تقلید و علمای بزرگ، آن را در ذکر مصائب امام حسین ۷ و شهدای کربلا، از قدیم و ندیم محور قرار دادهاند، چرا که از اهمّیت بالایی برخوردار است.[۸]
لهوف درباره رخدادهایی است که به حادثه کربلا منتهی شده همچنین اصل جنگ و رخدادهای بعدی آن. بیشتر داستان را یک راوی ناشناخته نقل میکند[۹]
این کتاب به سبب اهمیت زیاد آن، چندین بار به فارسی ترجمه شده است. سیدبهاء الدین محمدمختاری یکی از علمای بزرگ شیعه مذهب دوره صفوی برای نخستین بار کتاب لهوف سیدبن طاووس را که از معتبرترین مقاتل در تاریخ شیعه است، از عربی به فارسی ترجمه کرد. برخلاف نظرکسانی که کتاب «لجة الالم» را اولین ترجمه لهوف میدانند، ترجمه اللهوف مختاری نخستین ترجمه این کتاب است.[۱۰]
ساختار تدوین لهوف مانند مثیر الاحزان ابننمای حلی است. کتاب سه بخش کلی دارد. بخش ابتدایی امور پیش از جنگ؛ بخش دوم امور جنگ و شهادت امام و بخش آخر حوادث پس از شهادت، که این بخش از کتاب از منابع پیشین و فصول دیگر لهوف مفصل تر است.[۱۱]
تأثیرپذیری لهوف از کتاب الفتوح ابن اعثم آشکار است. این کتاب یکی از منابع و مقاتل مهم تاریخ حادثه عاشورا قرار گرفته است.[۱۲]
الملهوف به دلیل شخصیت مؤلّف و قلم روان وی، و نیز نقل تفصیلی خطبهها و سخنان امام زین العابدین علیه السلام و زینب علیهاالسلام ـ که بیانگر اهداف نهضت عاشور هستند ـ و همچنین شرح بدون تحریف وقایع کربلا، از سوی عالمان شیعه مقبول واقع شده است، هر چند در برخی گزارشهای آن، مانند: حضور اسیران در اوّلین اربعین در کربلا و نیز علم پیشین امام علیه السلام به شهادت خویش، مورد نقد قرار گرفته و برخی گزارشهای آن را نیز بدون سند و پشتوانه تاریخی معرّفی کردهاند. نقد کنندگان، تألیف الملهوف را متعلّق به دوره جوانی ابن طاووس میدانند و از این رو، آن را در سنجش با دیگر کتابهای او، در درجه فروتری مینهند.[۱۳]
اعتبار کتاب
غالب گزارشها و نقلهای کتاب لهوف معتبر و قابل اعتماد است و از منابع معتبر پیشین خود اخذ کرده است. اما چند خبر غیرمعتبر و غیرکهن از منابعی مجهول و ضعیف نقل کرده و چندین تحلیل سست و غیرعلمی نیز در کتابش آورده و دیگر اخبار کتاب را نیز به صورت مسند و مستند نقل نکرده است.[۱۴]
گفته شده سید بن طاووس این کتاب را در دوران جوانی نوشته است و وی در آن زمان احاطه و تسلطی بر تاریخ و منابع نداشته است. او در این کتاب سند حدیث را نقل نمیکند. مهمترین منبع لهوف، کتاب ضعیف مقتل خوارزمی است که او نیز بیشتر مطالب خود را الفتوح ابن اَعثم گرفته است. در لهوف اخباری وجود دارد که تا قبل از آن در هیچکدام از کتب و منابع تاریخی و حدیثی اعم از معتبر و غیرمعتبر دیده نمیشود و ابن طاووس هم برای آنها منبعی ذکر نمیکند و با فاصله هفتصد سال آنها را انتساب میدهد. مانند حدیث نزول فرشتگان و تسلیت به پیامبر اکرم(ص) در یک سالگی امام حسین(ع) یا بازگشت اسرا در اربعین امام حسین(ع) به کربلا نیز اولین بار در لهوف مطرح شده است که خود او در کتاب اقبال، بازگشت اسرا به کربلا را بعید میداند و رد میکند.[۱۵]
منابع
- ↑ الطهرانی، آقا بزرک، الذّریعة إلی تصانیف الشّیعة، قم، اسماعیلیان، ۱۴۰۸ق، ج۲، ص۲۶۳.
- ↑ طباطبایی، محمد کاظم، تاریخ حدیث شیعه، قم، مؤسسه علمی فرهنگی دارالحدیث، ۱۳۹۰، ص۱۴۵ و ۱۴۶.
- ↑ طباطبایی، محمد کاظم، تاریخ حدیث شیعه، قم، مؤسسه علمی فرهنگی دارالحدیث، ۱۳۹۰، ص۱۴۵ و ۱۴۶.
- ↑ السید بن طاووس، ادب حضور (ترجمه فلاح السائل)، ترجمه محمد روحی، قم، انصاری، ۱۳۸۰ش، ص۲۳.
- ↑ طباطبایی، محمد کاظم، تاریخ حدیث شیعه، قم، مؤسسه علمی فرهنگی دارالحدیث، ۱۳۹۰، ص۱۴۵ و ۱۴۶.
- ↑ اشکوری، جعفر، میراث محدث اُرموی، ص۲۴۵.
- ↑ تهرانی، آقا بزرگ، الذّریعة إلی تصانیف الشّیعة، قم، اسماعیلیان، ۱۴۰۸ق، ج۱۸، ص۳۸۹.
- ↑ سید بن طاووس، غم نامه کربلا اللهوف علی قتلی الطفوف، ترجمه محمد محمدی اشتهاردی، ص۲۳. مقدمه مترجم. تهران، مطهر، ۱۳۷۷ش.
- ↑ کلبرگ، إتان، کتابخانه ابن طاووس و احوال و آثار او، ترجمه رسول جعفریان و سیدعلی قرائی، قم، کتابخانه عمومی آیت الله العظمی مرعشی نجفی، ۱۳۷۱ش، ص۷۶ و ۷۷.
- ↑ تجلیل، جلیل، «بهاءالدین محمد مختاری. نخستین مترجم لهوف»، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه تهران، ۱۳۸۶ش، شماره ۱۸۳. ص۱.
- ↑ رنجبر، جریانشناسی تاریخی قرائتها و رویکردهای عاشورا از صفویه تا مشروطه، ص۱۴۵، به نقل از مشهورات بیاعتبار، مهدی سیمایی، ص۳۰۶
- ↑ صادقی، مصطفی، «بررسی مستندات نظریه شهادت طلبی امام حسین(ع) در لهوف»، تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی، سال چهارم، پاییز ۱۳۹۲ش، شماره ۱۲، ص۲۸.
- ↑ محمدی ریشهری، محمد، دانشنامه امام حسین علیه السلام بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۱، ص۸۷.
- ↑ سیمایی، مهدی، مشهورات بیاعتبار، قم، طه، ۱۳۹۸ش، ص۳۱۰
- ↑ سیمایی، مهدی، مشهورات بیاعتبار، قم، طه، ۱۳۹۸ش، ص۳۰۹ و ۳۱۰.