سؤال

قرآن مجید، از زندان چگونه توصیف می‌کند؟

زندان یکی از انواع تعزیرات و امور بازدارنده از تخلفات است، به علاوه گاه برای جلوگیری از فرار یا تحت فشار قرار دادن بدهکاران برای ادای دیون، چاره‌ای جز بازداشت و زندانی کردن آنها نیست. در قرآن واژه سجن بارها به معنای زندان به کار رفته است. واژه‌های حبس، حصر، امساک و نفی، از جمله واژه‌هایی هستند که در مورد زندان یا اعم از آن استعمال شده‌اند.

واژه‌شناسی زندان

واژه‌های سجن، حبس، حصر، امساک، وقف و نفی، از جمله واژه‌های قرآنی و روایی هستند که در مورد زندان یا اعم از آن استعمال شده‌اند. «سجن»[۱] در قرآن به معنای زندان می‌باشد. «حبس»[۲] به معنای جلوگیری و ممانعت از برخاستن است. «حصر»[۳] به معنای تنگ گرفتن و احاطه داشتن است. «امساک»[۴] به معنای حفظ و نگهداری است. «نفی»[۵] به معنای تبعید در سرزمین است.

فلسفه زندانی کردن افراد

زندان یکی از انواع تعزیرات و امور بازدارنده از تخلفات است، به علاوه گاه برای جلوگیری از فرار یا تحت فشار قرار دادن بدهکاران برای ادای دیون، چاره‌ای جز بازداشت و زندانی کردن آنها نیست.[۶] زندان محلی است که در آنجا متهمان یا محکومان کیفری با قرار یا حکم کتبی مقامات صلاحیت‌دار قانونی برای مدت معین یا به‌طور دایم نگهداری می‌شود.[۷] از این‌روی هرچند بیشتر زندان‌ها در طول تاریخ ظالمانه و به صورت ابزاری در دست افراد برای رسیدن به مقاصد نامشروع بوده است، ولی این مانع از فلسفه واقعی زندان و آثار مثبت آن در اصلاح افراد متخلف و مبارزه با فساد اجتماعی نیست.[۸]

این سلب آزادی، یک اهرم سنگین برای فشار روی افراد زندانی است تا اهداف زیر تحقق یابد:

  1. افرادی که کارهای ناپسندی انجام داده‌اند یا گرفتار اعتیاد و … شده‌اند، با زندانی شدن متوجه زشتی اعمال خود بشوند و در آینده از تکرار چنان اعمالی خودداری کنند.
  2. فرار نکردن متهم در صورت آزادی، جلوگیری از ضربه زدن به افراد و جامعه و… برای مدت موقت صورت می‌گیرد.
  3. بدهکارانی که به عمد بدهی خود را نمی‌دهند، با زندانی شدن مجبور به پرداخت بدهیخود شوند.[۹]

واژه‌های هم‌معنا با زندان در قرآن

۱. سجن

واژه «سجن» با مشتقاتش در نه مورد از آیات قرآن آمده است.

در سوره یوسف(ع) به مناسبت زندانی شدن این پیامبر پاکدامن، به کار رفته است: ﴿یا صاحِبَیِ السِّجْنِ أَرْبابٌ مُتَفَرِّقُونَ خَیْرٌ أَمِ اللَّهُ الْواحِدُ الْقَهَّارُ؛ ای دوستان زندانی من! آیا خدایان پراکنده بهترند، یا خداوند یکتای پیروز؟!(یوسف:۳۹)

فرعون موسی(ع) را تهدید به زندانی کردن می‌کند: ﴿لَئِنِ اتَّخَذْتَ إِلهَاً غَیْرِی لَأَجْعَلَنَّکَ مِنَ الْمَسْجُونِینَ؛ اگر معبودی را جز من برگزینی تو را از زندانیان قرار می‌دهم.(شعراء:۲۹)

واژه سجن در آیات دیگر قرآن نیز آمده است.[۱۰]

۲. امساک

واژه امساک تنها در یک مورد در قرآن به معنی زندانی کردن در خانه آمده است:﴿فَإِنْ شَهِدُوا فَأَمْسِکُوهُنَّ فِی الْبُیُوتِ حَتَّی یَتَوَفَّاهُنَّ الْمَوْتُ؛ اگر گواهی دادند، آنان را در خانه‌هاشان نگاه دارید تا مرگشان فرا رسد؛ یا اینکه خداوند، راهی برای آنها قرار دهد.(نساء:۱۵)

۳. نفی

سومین واژه قرآنی در مورد زندان، «نفی» بیرون کردن از سرزمین است. امروزه اصطلاح تبعید به کار برده می‌شود و چون زندان به معنای مانع شدن و محدود کردن آزادی است، می‌توان گفت تبعید نوعی زندانی کردن است هر چند معنای اصطلاحی زندان را ندارد: ﴿إِنَّما جَزاءُ الَّذینَ یُحارِبُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ یَسْعَوْنَ فِی الْأَرْضِ فَساداً أَنْ یُقَتَّلُوا أَوْ یُصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ أَیْدیهِمْ وَ أَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلافٍ أَوْ یُنْفَوْا مِنَ الْأَرْضِ ذلِکَ لَهُمْ خِزْیٌ فِی الدُّنْیا وَ لَهُمْ فِی الْآخِرَه عَذابٌ عَظیمٌ؛ کیفر آنها که با خدا و پیامبرش به جنگ برمی‌خیزند، و اقدام به فساد در روی زمین می‌کنند، فقط این است که اعدام شوند؛ یا به دار آویخته گردند؛ یا دست و پای آنها، بعکس یکدیگر، بریده شود؛ یا از سرزمین خود تبعید گردند. این رسوایی آنها در دنیاست؛ و در آخرت، مجازات عظیمی دارند.(مائده:۳)

۴. حبس

واژه حبس دو بار در قرآن آمده است:

الف) به معنای نگاه داشتن: ﴿یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا شَهادَه بَیْنِکُمْ إِذا حَضَرَ أَحَدَکُمُ الْمَوْتُ حینَ الْوَصِیَّه اثْنانِ ذَوا عَدْلٍ مِنْکُمْ أَوْ آخَرانِ مِنْ غَیْرِکُمْ إِنْ أَنْتُمْ ضَرَبْتُمْ فِی الْأَرْضِ فَأَصابَتْکُمْ مُصیبَه الْمَوْتِ تَحْبِسُونَهُما مِنْ بَعْدِ الصَّلاه فَیُقْسِمانِ بِاللَّهِ إِنِ ارْتَبْتُمْ لا نَشْتَری بِهِ ثَمَناً وَ لَوْ کانَ ذا قُرْبی وَ لا نَکْتُمُ شَهادَه اللَّهِ إِنَّا إِذاً لَمِنَ الْآثِمینَ؛ ای کسانی که ایمان آورده‌اید! هنگامی که مرگ یکی از شما فرا رسد، در موقع وصیت باید از میان شما، دو نفر عادل را به شهادت بطلبد؛ یا اگر مسافرت کردید، و مصیبت مرگ شما فرا رسید، (و در آن جا مسلمانی نیافتید) دو نفر از غیر خودتان را به گواهی بطلبید، و اگر به هنگام ادای شهادت، در صدق آنها شک کردید، آنها را بعد از نماز نگاه می‌دارید تا سوگند یاد کنند که: ما حاضر نیستیم حق را به چیزی بفروشیم، هر چند در مورد خویشاوندان ما باشد! و شهادت الهی را کتمان نمی‌کنیم، که از گناهکاران خواهیم بود.(مائده:۱۰۶)

ب) به معنای مانع شدن: ﴿وَ لَئِنْ أَخَّرْنا عَنْهُمُ الْعَذابَ إِلی أُمَّه مَعْدُودَه لَیَقُولُنَّ ما یَحْبِسُهُ أَلا یَوْمَ یَأْتیهِمْ لَیْسَ مَصْرُوفاً عَنْهُمْ وَ حاقَ بِهِمْ ما کانُوا بِهِ یَسْتَهْزِؤُنَ؛ و اگر مجازات را تا زمان محدودی از آنها به تأخیر اندازیم، می‌گویند: چه چیز مانع آن شده است؟!(هود:۸)

واژه حبس در روایات اسلامی به معنای زندان اصطلاحی به کار رفته است. امام صادق(ع) از زندانی کردن افراد بدهکار توسط امیرالمؤمنین علی(ع) به خاطر سرپیچی کردن از پرداخت بدهی خود خبر داده است.[۱۱]

رفتار انسانی با زندانیان

علی‌رغم سوء استفاده‌های فراوان که در طول تاریخ از موضوع زندان شده است، اسلام به رعایت حال زندانیان توجه ویژه نموده است. دین می‌خواهد انسانیت زندانی را از نو بیدار کند و بنای شایسته جدیدی در زندگی او به وجود بیاورد تا جایی که باید ساختمان زندان دارای تسهیلات رفاهی باشد و زندانی را از سرما و گرما محفوظ نگاه دارد. رسول‌خدا(ص) زندانیان را در خانه‌های معمولی که سایر مردم در آنجا سکونت داشتند، حبس می‌کردکه در آنجا نور و وسعت به اندازه کافی وجود داشت. فقها در مورد آداب قاضی گفته‌اند بر او واجب است که به مجرد وارد شدن به یک شهر، کارش را به تفحص از حال زندانیان شروع کند، و در پرونده آنها نظر نماید و به آزاد کردن کسی که برای حبس او موجبی وجود ندارد فوراً اقدام نماید، تا احدی قربانی مسامحه‌کاری او نگردد.[۱۲]

مطالعه بیشتر

  • زندان و تبعيد در اسلام، نجم الدین طبسی.
  • حقوق زنداني و موارد زندان در اسلام، نجم الدین طبسی.
  • روش های اصلاح جامعه زندانی از منظر قرآن کریم، ذبیح‌الله صادق‌زاده
  • پیام قرآن، ناصر مکارم شیرازی، ج۱۰، ص۲۳۵ به بعد.

منابع

  1. سوره یوسف، آیه۲۵. ۳۲. ۳۳. ۳۵. ۳۶. . ۳۹. ۴۱. ۴۲. ۱۰۰. سوره شعراء، آیه۲۹.
  2. سوره مائده، آیه۱۰۶. سوره هود، آیه۸.
  3. سوره بقره، آیه ۱۹۶. ۲۷۳. سوره آل عمران، آیه۳۹. سوره نساء، آیه۹۰. سوره توبه، آیه۵. سوره اسراء، آیه۸.
  4. سوره بقره، آیه۲۲۹٫۲۳۱. ۲۵۶. سوره نساء، آیه۱۵. سوره مائده، آیه۴. سوره نحل، آیه۵۹. ۷۹. سوره اسراء، آیه۱۰۰. سوره حج، آیه۶۵. سوره احزاب، آیه۳۷. سوره فاطر، آیه۲. ۴۱. سوره ص، آیه۳۹. سوره زمر، آیه۳۸. ۴۲. سوره طلاق، آیه۲.
  5. سوره مائده، آیه۳۳.
  6. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر موضوعی پیام قرآن، قم، مدرسه الامام علی بن ابیطالب، ۱۳۷۴ش، ج۱۰، ص۲۲۴.
  7. آخوندی، محمود، آئین دادرسی کیفری، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد، چاپ دوم، ۱۳۷۴ش، ج۳، ص۸۷.
  8. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر موضوعی پیام قرآن، قم، مدرسه الامام علی بن ابیطالب، ۱۳۷۴ش، ج۱۰، ص۲۳۰.
  9. تفسیر موضوعی پیام قرآن، قم، مدرسه الامام علی بن ابیطالب، ۱۳۷۴ش، ج۱۰، ص۲۳۱.
  10. سوره یوسف، آیه۲۵. ۳۲. ۳۳. ۳۵. ۳۶. . ۳۹. ۴۱. ۴۲. ۱۰۰. سوره شعراء، آیه۲۹.
  11. كلينى، محمد بن يعقوب، الكافي، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۱۰۲. طوسى، محمد بن الحسن، تهذيب الأحكام، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق، ج۶، ص۱۹۱. ابن بابويه، محمد بن على، من لا يحضره الفقيه، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، ۱۴۱۳ق، ج۳، ص۲۸.
  12. وائلی، احمد، احکام زندان در اسلام، مترجم محمد حسن بکائی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ چهارم، ۱۳۷۵، ص۲۶۱–۲۶۶.