فلسفه خلقت گناه‌کار

نسخهٔ تاریخ ‏۱۹ فوریهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۰۸:۳۳ توسط Mafkalam (بحث | مشارکت‌ها)
سؤال

دوم اينكه مگه نميگن خدا همه چي رو ميدونه و حتي اين رو هم ميدونه كه من قراره برم جهنم پس چرا اصلا من رو آفريد كه تو اين دنيا عذاب بكشم و بعدش هم برم جهنم خب چرا پس من رو اصلا به دنيا مياره ممنون ميشم پاسخ بدين

{{پاسخ} خداوند متعال عالم به همه چیز است و این امر در جای خود به اثبات رسیده است و قرآن کریم پر است از آیاتی که خداوند را به صفت علیم یاد کرده است. از آنجا که سؤال اصلی شما درباره خلقت انسان گناهکار است پاسخ را در این رابطه ادامه می دهیم.

خدای متعال در قرآن کريم به هدف از خلقت انسان اشاره فرموده و مي‎گويد: «جن و انس را جز براي آن كه مرا عبادت كنند نيافريدم»[۱] در آيه‎اي ديگر مي‎فرمايد: و براي آن (رحمت) آنها را (انسانها را) آفريدم كه در آيه اول هدف خلقت را عبادت و در آيه دوم هدف خلقت انسان را رحمت پروردگار بيان مي‎كند.[۲] خداوند انسان را آفريد تا او را عبادت كند و مشمول رحمت الهي واقع شود و به سعادت برسد.

در اين جا سؤال پيش مي‎آيد كه چرا خداوند انسان های بد را آفريد؟!

خداوند انسان (مخالف) گناهكار (اعتقادی و عملی) را نيافريده است بلكه موجودي را آفريده است كه مي‌تواند از فرشتگان كه پاكترين موجودات هستند والاتر و به سرچشمه هستي نزديكتر باشد. البته در چرايي خلقت انسان سخن بسيار گفته شده است و بسيار مي‌تواند سخن گفت.

خداوند انسان را با خصوصيت اختيار آفريد و او را هدايت كرد. پرهيزكاري و گناه را به نفس او الهام كرد در بيرون از نفس نيز پيامبران را فرستاد تا او را هدايت كنند و به پاداش‎هاي الهي بشارت داده و از عذاب‎هاي او بترسانند.[۳] و انسان را آزاد گذارد تا راه خود را انتخاب كند يا شكرگزار نعمتهاي الهي شود و يا ناسپاسي كند.[۴] و براي هريك از اين انتخابها نيز عاقبتي را درنظر گرفت و انسانها را از آن آگاه كرد. اگر چند روزه كوتاه دنيا را در مسير عبادت او گام بردارد ايمان آورد و عمل صالح انجام دهد از نعمتهاي بهشتي براي هميشه برخوردار خواهد و اگر گناه كرد به اندازه گناه خود عذاب خواهد شد نه بيشتر و خداوند به اندازه مثقالي ظلم نمي‎كند.[۵]

بنابراين هدف خداوند آن بود كه انسان مشمول رحمت خاص او واقع شود و به سعادت و كمال شايسته خود، برسد راه آن هم عبادت و طاعت و بندگي و عمل به دستورات ديني از روي اختيار بود ـ عبادت از روي اجبار كه ارزشي ندارد ـ و مقدمات عبادت و اطاعت را هم كه هدايت دروني و بروني و تبشير و انذار بود براي انسان فراهم كرد. خداوند مي‎دانست بسياري با عبادت خود به آنچه او براي آنها در نظر گرفته است خواهند رسيد و عده‎اي نيز كفران خواهند كرد.

حالا خدا بايد چه مي‎كرد آيا به خاطر اين كه عده‎اي قدرداني نخواهند كرد بايد سفره جود و كرم خود را برچيند؟ آنها اگر خودشان نمي‎خواهند از نعمت‎ها استفاده كنند و به خود ظلم مي‎كنند به جود و كرم منعم چه ربطي دارد؟![۶] تا اينجا فرض كرديم كه آنها اگر از لطف الهي بهره‎مند نشدند به خاطر سوء انتخاب خودشان است حالا مي‎خواهيم جور ديگر به مسأله نگاه كنيم و ببينيم آيا آنها ديگر هيچ راهي براي بهره‎مندي از الطاف الهي ندارند و ببينيم آيا در آفرينش انسانهاي گنه كار و اهل عذاب لطف بود يا در نيافريدن آنها؟ مسلّماً اگر آفريده نمي‎شدند به هيچ عنوان نمي‎توانستند از الطاف و نعمات الهي بهره‎مند شوند ولي حالا كه آفريده شده‎اند چي؟ نكاتي را در مورد گنه كار (چه كساني كه گناه كم دارند چه آنها كه گناه بزرگ مرتكب شده‎اند) بيان مي‎كنيم تا ببينيم راهي براي رسيدن به نعمات الهي باز است يا نه؟ و معلوم است كه اگر راهي باز باشد در آفرينش او لطف بوده است.

۱. مي‎توانست گناه نكند و به رحمت الهي برسد.

۲. مي‎تواند بعد از گناه توبه كند و در مسير رحمت الهي قرار گيرد.و «كسي كه كار بدي انجام دهد يا به خود ستم كند سپس از خداوند طلب آمرزش كند خدا را آمرزنده و مهربان خواهد يافت».[۷]

۳. اگر گناهانش كبيره نباشند خدا آنها را بدون توبه هم مي‎بخشد (البته اگر شايستگي آن را داشته باشد) «اگر از گناهان بزرگي كه از آن نهي مي‎شويد پرهيز كنيد، گناهان كوچك شما را مي‎پوشانيم و شما را در جايگاه خوبي وارد مي‎كنيم».[۸]

۴. بعضي از گناهان در اثر انجام كارهاي خوب از بين مي‎رود. «همانا كارهاي نيك كارهاي بد را از بين مي‎برد».[۹]

۵. بعضي از گناهان در اثر سختي‎ها، بيماري‎ها و... از بين مي‎رود؛ به عنوان نمونه از پيامبر(ص) نقل شده كه «يك شب تب داشتن كفاره گناه يك ساله است».[۱۰]

۶. بعضي گناهان با مرگ ـ سختي‎هاي جان كندن و امثال آن ـ يا عذابهاي برزخ يا قيامت از بين مي‎رود؛ در اين باره پيامبر فرموده‎اند: «مرگ كفاره گناهان مؤمن است».[۱۱] و چون «پروردگار تو به احدي ظلم نمي‎كند»[۱۲] بنابراين بعد از عذابي كه به اندازه گناهان كشيد وارد بهشت و نعم الهي خواهد شد و براي هميشه از آنها بهره‎مند خواهد شد «براي هميشه در آن خواهند بود».[۱۳]

۷. بعضي از گناهان در اثر شفاعت اولياء الهي از بين مي‎رود. پيامبر اسلام(ص) : «شفاعتم را براي آن دسته از امتم كه مرتكب گناه كبيره شده‎اند ذخيره كرده‎ام».[۱۴]

۸. خداوند بدون توبه هر گناهي غير از شرك را مي‎بخشد: «خداوند شرك را نمي‎آمرزد ولي كمتر از آن را براي هر كس بخواهد مي‎آمرزد».[۱۵] اين كه گفتيم بدون توبه چون معلوم است كه خدا با توبه هر گناهي را مي‎آمرزد حتي شرك را.[۱۶]

۹. آن چه بر خدا لازم است آن است كه به وعده‎هاي خود عمل كند ولي اگر به وعيدهاي خود ـ تهديد به عذاب و عقاب ـ عمل نكند اشكالي ندارد. چون عقاب حق خداوند است و مي‎تواند از آن بگذرد.

خود قضاوت كنيد آيا آفرينش انسانهاي گنهكار با اين همه راه كه پيش رو دارند تا بتوانند از طريق يكي از آنها نعمات ابدي الهي بهره‎مند شوند لطف است يا نيافريدن آنها شايد خدا كه از گنهكار بودن او آگاه بود مي‎خواسته به يكي از اين طريق او را به نعمات ابدي خود برساند.

بنابراين: اولاً اين كه عده‎اي گنهكار شده‎اند از آن رو بوده است كه مختار بوده‎اند و خداوند كه انسان را مختار آفريد براي اين بود كه مي‎خواست او را كرامت بخشد و از طريق عبادت او به رحمت و نعمات الهي برسد. حالا اگر عده‎اي قدرداني نكردند و نخواستند از نعمات الهي بهره‎مند شوند مربوط به انتخاب خودشان است.

ثانياً اين جور نيست كه فكر كنيم آنها كه گنهكار و لايق عذاب شده‎اند به هيچ عنوان نمي‎توانند از نعمات الهي بهره‎مند شوند و بايد تا هميشه عذاب بكشند لذا بهتر بود آفريده نشوند بلكه بر روي انسان گنهكار و اهل عذاب راههاي زيادي باز است و خداوند ممكن است از يكي از اين راهها او را به نعمات ابدي خود برساند ولي اگر آفريده نمي‎شد هيچ گاه نمي‎توانست از نعمات الهي بهره‎مند شود.

حاصل اينكه خداوند اراده كرده تا موجودي مختار بيافريند تا در سايه حسن اختيار به كمالات غايي برسد و تحقق آن كمالات مستلزم آفرينش انسان‌ها در عالم خارج است، گرچه افرادي هم دچار انحراف مي‌شوند. با سؤ اختيار خويش بجاي اينكه راه تكامل و سعادت را بپيمايند، نافرماني كرده گمراهي و بدبختي خود را خواستار مي‌شوند. در هر حال برخي آدميان با اختيار خود‌اعمال شرورانه‌اي انجام مي‌دهند كه لازمه اين اعمال، رنج و عذاب ديگران است. اما جلوگيري خداوند از اين افعال انسانهاي ظالم و شرور، مستلزم جلوگيري و نفي اختيار و آزادي انسان است و مستلزم نفي خلقت اصل انسان است كه با غرض خلقت انسان منافات دارد.

حال از شما پرسشگر محترم مي‌پرسم وقتي انسان موجودي تكامل‌پذير است و مي‌تواند مرتكب گناهان نشود و احياناً اگر مرتكب گناهان شد توبه كند آيا خلقت چنين موجودي شايسته نيست؟ و حيف نيست كه اين موجود در عدم و نيستي باقي بماند؟

                           موفق باشيد .

منابع براي مطالعه بيشتر:

۱. علامه طباطبائي، الميزان، ترجمه موسوي همداني، بنياد علمي و فكري علامه، چ ۵، ۱۳۷۰، ج۸، ص۴۹۷ و ۴۹۸.

۲. ناصر مكارم شيرازي، نمونه، دارالكتب الاسلاميه، چ ۲۱، ۱۳۷۸، ج۷، ص۱۹ تا ۲۲.

منابع

  1. قرآن كريم، ذاريات، ۵۶.
  2. قرآن كريم، هود، ۱۱۹.
  3. ر.ك: قرآن كريم، انعام، ۴۸.
  4. ر.ك، دهر، ۳.
  5. نساء، ۴۰.
  6. ر.ك، علامه طباطبائي، الميزان، ترجمه سيدمحمد باقر موسوي، چ ۴، ۱۳۷۰، ج۱۱، ص۱۰۱.
  7. نساء، ۱۱۰.
  8. نساء، ۳۱.
  9. هود، ۱۱۴.
  10. شيخ طوسي،‌امالي، دارالثقافه، قم، چ ۱، ۱۴۱۴، ص۶۳۰.
  11. همان، ص۲۱.
  12. كهف، ۴۹.
  13. نساء، ۱۲۲.
  14. علامه مجلسي، بحارالانوار، مؤسسه الوفاء بيروت، چ ۲، ۱۴۰۳، ج۸، ص۳۰.
  15. نساء، ۴۹.
  16. علامه حلي، كشف المراد، مؤسسه نشر اسلامي، ص۴۱۶.