حدیث اهلیلجه
حدیث اهلیلجه چیست؟
حدیث اهلیلجه در کتاب بحار الانوار ذکر شده و شرح نامهای از مفضل بن عمر به امام صادق(ع) است که از امام میخواهد دلایل و براهینی برای اثبات وجود خدا در مقابل گروهی که منکر خدا و ربوبیت او هستند بیان نماید. امام در جواب داستان صحبت و مناظره خود و پزشکی هندی که مشغول تهیه دارویی به نام اهلیلج بوده سخن میگوید و اینکه از طرز تهیه همین دارو برای اثبات وجود خدا استفاده نموده است.
نامه مفضل بن عمر به امام صادق(ع)
حدیث اهلیلجه در کتاب بحار الانوار توسط علامه مجلسی بیان شده است که مفضل بن عمر به امام صادق(ع) نامه نوشت و از گروهی که خداوند را انکار میکردند و قائل بودند که جهان مربی و پروردگار ندارد و در این عقیده به بحث و جدال میپرداختند خبر داد و از امام صادق(ع) درخواست نمود که برای رد قول آنها مطالبی بنویسند تا بتواند با این افراد مناظره نماید. امام صادق(ع) در پاسخ برای او نوشتند که «بسم الله الرحمن الرحیم. اما بعد: خداوند ما و شما را توفیق اطاعت دهد و رحمتش را به خاطر عبادت، برای ما لازم گرداند. نامه تو را خواندم که نوشتهای برای رد دیدگاه آنها خواسته بودی و ما خدا را سپاس میگوییم که نعمتهایش را به ما ارزانی داشته و حجتهای روشن را به ما داده و بزرگترین نعمتهای خداوند بر ما این است که به ربوبیت او اقرار داریم و با خداوند پیمان بستهایم که او را بشناسیم و از حجتها و نشانههای خداوند این است که بر مردم قرآن را نازل نمود که در آن است شفای بیماریهای روحی و معنوی و مردم به هر چیزی که نیاز داشته باشند دراین مقام آوردهاند و خداوند از همه بینیاز است ....»
در جملات بعدی فرمودند که «تعجب آور است از مخلوقی که آثار الهی را میبیند ولی گمان میکند که خدائی وجود ندارد و اگر انسانها فکر میکردند، با دلایل روشن که در طبیعت وجود دارد به خالق اینها یقین پیدا میکردند و …» سپس فرمودند: «کتابی که برای تو میفرستم، همان کتابی است که من با برخی از اهل این انکارکنندگان خداوند مناظره کردهام و آن زمانی بود که یکی از پزشکان هندی پیش من آمده بود و با من منازعه میکرد و بر گمراه بودنش میافزود و پافشاری میکرد و من او را در یکی از این روزها دیدم که «اهلیلج» درست میکرد و دقت میکرد که در ساختن این دارو اشتباه نکند و ادعایش در انکار، عبارت بود از:
- دنیا به پایان نخواهد رسید، درختی میروید و درخت دیگر خشک میشود و همینگونه انسانی میمیرد و انسان دیگر به دنیا میآید؛
دلیل نامگذاری حدیث به اهلیلجه
دلیل اینکه به این حدیث «اهلیلجه» گفته میشود این است که «اهلیلج» در لغت به معجونی گفته میشود که از چند داروی گیاهی که برخی از آنها سمی هستند درست میشود.[۲] پزشکان هندی از این معجون برای تقویت حافظه و بیماری جنون و … استفاده میکردند؛ در تهیه این دارو باید دقت کامل شود زیرا که اگر یکی از گیاهان بیش از میزان مورد نظر افزوده شود بیمار را میکشد و اگر میزان کمتر باشد، اثر نمیگذارد.
امام صادق(ع) با پزشک هندی برای اثبات خداوند بیشتر از داروی آن پزشک استفاده میکنند که چگونه است که برای ساخت دارو باید سازندهای باشد و دقت لازم را بکند و … ولی جهان با این عظمت خود به خود به وجود آمده است؟ به این دلیل حدیث به «اهلیلج» مشهور شده است. این روایت مناظرهای طولانی بین امام صادق(ع) و آن طبیب هندی که در نهایت با دلایل منطقی و غیرقابل انکاری که امام میآورد، او شهادتین گفته و مسلمان میشود و از امام میخواهد که خداوند را بیشتر به او بشناساند و امام هم خداوند را اول، آخر، قوی، سمیع، بصیر، علیم، رئوف، رحیم، و با اراده معرفی میکند و سپس وی از امام میخواهد که برای اثبات این صفات بیشتر توضیح دهد و امام یکایک این صفات الهی را برای او بیان میکند تا اینکه او میگوید دلایل تو برای هرکسی که عقل داشته باشد، کفایت میکند سپاس خدای را که پروردگار جهانیان است و ما را از گمراهی هدایت کردو از شبههها دورمان داشت و نگذاشت که در عظمت، قدرت، لطافت و در آفرینش و جبروت او شک کنیم.[۳]
این روایت در بحار الانوار حدود چهل صفحه است که درباره توحید و دلایل آن، صفات الهی و رد شبهات بحث میکند و امام صادق(ع) آن را برای مفضل بن عمر که رساله دیگری به نام توحید مفضل در موضوع توحید به نام او است، میفرستد تا با هر کسی که ربوبیت الهی را انکار کرد با دلایل عقلی و غیرقابل انکار مناظره و استدلال کند.
مطالعه بیشتر
- رساله الاهلیلجه، ترجمه فارسی مولی محمد بن حسن طوسی مشهدی.