عقاید خاص شیعه

نسخهٔ تاریخ ‏۱۷ نوامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۸:۰۸ توسط Nazarzadeh (بحث | مشارکت‌ها)


سؤال

اعتقاداتی که در میان مذاهب اسلامی خاص شيعه هستند کدامند؟


ولايت

شهيد مطهري مي گويد: «امامت (نزد شيعه علاوه بر: رهبري اجتماع و مرجعيت ديني) درجه و مرتبه سومي دارد که اوج مفهوم امامت است و کتاب هاي شيعه پر است از اين مطلب و آن امامت به معناي ولايت (است يعني:) در هر دوره يک انسان کامل (امام) که حامل معنويت کلّي انسانيت است وجود دارد... بدين معنا که او يک روح کلّي است و محيط بر همه روحها (و امور عالم).

مسأله ولايت در شيعه به معناي حجت زمان است و بنابر آموزه هاي شيعه زماني خالي از حجت نيست: «و لولا الحجه لساخت الارض باهلها» يعني هيچ وقت نبوده و نخواهد بود که زمين از يک انسان کامل (و خليفه الهي) خالي باشد. و براي آن انسان کامل مقامات و درجات زيادي قائل اند و ما در اغلب زيارت ها که مي خوانيم به چنين ولايت و امامتي اقرار و اعتراف مي کنيم، يعني معتقديم که امام داراي چنين روح کلي است..».[۱]

ب) بداء:

مسأله بداء همان مسأله عالي و شامخ است که قرآن کريم براي اولين بار در تاريخ معارف بشري از آن ياد کرده است: }}يمحوالله ما يشاء و يثبت و عنده ام الکتاب[۲]{{قرآن| خداوند هر چه را بخواهد (که قبلا ثبت نشده است) ثبت مي کند و کتاب مادر، (اصل و مادر همه کتاب ها و نوشته ها) منحصرا نزد اوست.

در ميان فرق اسلامي تنها دانشمنداني از شيعه اثني عشريه هستند که در اثر اهتداء و اقتباس از کلمات ائمه اهل بيت(ع) توانسته اند به اين حقيقت پي ببرند، و اهل سنت چون معناي آن را نفهميده اند با آن به مخالفت پرداخته اند.

«بداء» در اصل به معناي «چيزي آشکار شدن از کسي است» و معناي اصطلاحي «بداء چنان چه از روايات خاندان وحي رسيده و بنا بر تفسير عالم جليل القدر شيخ مفيد و علامه طباطبائي: «آشکار شدن امري از خداوند متعال است» که اين امر براي انسان ها مجهول بوده و خلاف آن را تصوّر مي کردند»[۳] (اظهار بعد الخفاء)

علّامه شهيد مرتضي مطهري مي گويد: معني بداء (در اصطلاح کلام شيعه) اين است که در برنامه قضا و قدر الهي تجديد نظر رخ بدهد. مقصود اين است که در حوادث تاريخي بشر، خدا براي پيش و پس رفتن تاريخ بشر صورت قطعي معيّن نکرده است. يعني اي انسان: تو خودت مجري قضا و قدر الهي هستي، اين تو هستي که تاريخ را مي تواني جلو ببري، مي تواني عقب ببري. مي تواني نگاه داري، هيچ چيزي، نه از ناحيه طبيعت، نه از نظر ابزارهاي زندگي و نه از نظر مشيّت الهي بر تاريخ حکومت نمي کند..».[۴]

ج) رجعت:

رجعت به معناي عودت و بازگشت است در اينجا به معناي بازگشت به سوي دنيا مي باشد و در اصطلاح معناي رجعت از نظر علماء و دانشمندان شيعه چنين است که مي گويند: پيش از قيام قيامت در ادامه حکومت حضرت مهدي(ع) دوران رجعت ائمه اطهار(ع) فرا مي رسد و جمعي از نيکان بسيار نيک و هم چنين گروهي از بدان بسيار بد از هر زمان بدنيا بر مي گردند، نيکان براي ديدن دولت کريمه اهل بيت و رسيدن به آرزوي حکومت عدل و داد و دريافت برخي از پاداش هايي که خداوند مقدر کرده در دنيا به آنها عطا کند، و بدکاران و کفار معاند، براي عقوبت و عذاب دنيا که بر اساس برخي روايات از آن به عذاب «ادني» تعبير شده است.

امام صادق(ع) مي فرمايد: «إنّ الرجعه ليست بعامه و هي خاصه لا يرجع الا من محض الايمان محضا او محض الشرک محضا»[۵] رجعت همگاني نيست بلکه خاص است و فقط کساني به دنيا باز مي گردند که مومن خالص يا مشرک محض باشند. بر اساس روايات اولين کسي که از امامان(ع) رجعت مي کند، امام حسين(ع) است.[۶] از امام رضا(ع) نقل شده که فرمود: ... (رجعت) حقيقت دارد در ميان امت هاي پيشين نيز وجود داشته است و قرآن از آن سخن به ميان آورده[۷] و رسول خدا(ص) فرموده است هر چه در امت هاي گذشته بوده در ميان اين امت نيز عينا پيش خواهد آمد.

د) ضرورت استمرار امامت:

از نظر شيعه، امامت، نظامي است الهي و انقطاع ناپذير و دوره فترت ندارد و در هر زمان و هر عصر وجود دارد. از عصر حضرت پيامبر اکرم(ص) تشکيل شده و تا به حال برقرار است و تا دنيا باقي است، برقرار خواهد بود، چنان چه امير المومنين(ع) فرمود: «لا تخلو الارض من قائم لله بحجّه، امّا ظاهرا مشهورا، و امّا خايفا مغمورا، لئلا تبطل حجج الله و بيّناته»[۸] زمين از قائمي (امامي) که براي خدا حجت باشد خالي نخواهد ماند ( و اين حجت) يا ظاهر و آشکار است و يا بيمناک و مستور، براي اينکه حجت هاي خدا و بيّنات او باطل و نابود نگردد. بنابراين امام يا ظاهر و مشهور و در عيان مردم، همانند زمان حضور ائمه اطهار، مي باشد و يا خايف و پنهان که در عصر غيبت چنين است و امام زمان(ع) اگر چه غائب است اما امامت جهان را بر عهده دارد.

آنچه اشاره گرديد از عقايد مختص به شيعه مي باشد. اموري نيز وجود دارند مانند اصل امامت، شفاعت، عدالت خدا و توسل و امثال آن که اصل اين امور و وجود آن در دين جزء اعتقادات مشترکه بين مذاهب مي باشند، امّا در معنا و تفسير آن اختلاف وجود دارد و يا در تطبيق آن بر خارج و پيدا کردن مصاديق آن مورد مناقشه و اختلاف است.


==مطالعه بيشتر==

۱ـ رجعت از نظر شيعه، نجم الدين طبسي.

۲ـ گفتمان مهدويت، آيت الله صافي گلپايگاني.

۳ـ اوائل المقالات، شيخ مفيد قدس سرّه.


منابع

  1. امامت و رهبري، علامّه شهيد مطهري، ص۵۶، انتشارات صدرا.
  2. رعد / ۳۹.
  3. اوائل المقالات، شيخ مفيد قدس سرّه، ص۸۰.
  4. تکامل اجتماعي انسان، علامه مطهري، ص۱۶.
  5. ميزان الحکمه، ري شهري، ج۴، ص۱۹۸۴.
  6. همان، ص۱۹۸۲.
  7. بقره / ۲۴۳ يونس / ۳۹ نمل / ۸۳ غافر / ۱۱.
  8. نهج البلاغه، حکمت، ۱۴۷، تذکره الفقها، ذهبي، ج۱، ص۱۲.