نایب امام زمان بودن ولی فقیه
بر چه اساسی میگوییم آیتالله خامنهای نایب امام زمان(عج) است؟ یا این که او ولی امر مسلمین است؟
شرایط رهبری در جامعه اسلامی
با توجه به ضرورت دولت و حاکمیت سیاسی و اهمیت آن در تأمین معاش و معاد انسان، به حکم سیره عقلایی، باید نظام سیاسی و رهبری جامعه، به کسی سپرده شود که شرایط رهبری را داشته باشد:
- از هر جهت دانا و توانا باشد: قانون و مقررات را بشناسد، کفایت و لیاقت لازم را در مدیریت و امامت جامعه و اجرای قوانین دارا باشد. چنانکه حضرت امیر(ع) میفرماید: ای مردم سزاوارترین فرد برای امامت و رهبری جامعه، پرتوانترین و داناترین مردم به امر خداوند، در این باره است.[۱]
- از امانت و تعهد کافی برخودار باشد؛ کسی که نه تنها هیچ سوء استفادهای از قدرت نمیکند و مرتکب تقصیر و عصیان عمدی نمیشود، بلکه از خطا و اشتباه سهوی و ناخواسته نیز به دور است.
در جامعه اسلامی، کسی که به احکام و آموزههای دینی آگاه تر باشد و بر باطن علوم وحیانی و آموزههای قرآنی، واقف و از کفایت و توانایی لازم برای رهبری و امامت امت برخوردار باشد و از سوی دیگر، دامنش از عصیان و خطا و قصور و تقصیر پاک باشد، بر طبق اندیشه امامت که در مکتب تشیع منعکس است، کسی جز پیامبر اکرم(ص) در درجه نخست، و امامان معصوم دوازدهگانه(ع) در مرتبه بعدی، نمیباشد. این نسخه مطلوب و ایدهآل در امر امامت و زمامداری جامعه اسلامی است.
شرایط رهبری در عصر غیبت
نسخه و شرایط ایدهآل برای امامت و رهبری، تنها در حال حضور معصوم(ع) امکانپذیر است. در شرایط عصر غیبت و عدم دسترسی به معصوم(ع)، برای سپردن امر امامت و سیاست به او، جامعه نمیتواند بدون حاکمیت سیاسی به حال خود رها شود و حیات جمعی، موقوف بر تشکیل دولت است.
در عصر غیبت فردی که رهبری و هدایت جامعه مسلمان را بر عهده میگیرد باید دارای شرایطی باشد:
- سیاست او حتی الامکان با شرایط امامت سیاسی و پیشوایی ظاهری معصوم با قطع نظر از ابعاد باطنی و ولایت تکوینی ایشان، منطبق باشد.
- در بُعد ظاهری کسی باید باشد که از نظر دانایی در دین و توانایی در مدیریت و امانت و صداقت در سیاست، پس از معصوم(ع) قرار گیرد.
در جامعه اسلامی، جز فقیه جامع الشرایط، شایسته رهبری و امامت نیست، که در زمینه علم و دانش، فقاهت او جایگزین مقامِ علمِ الهی معصوم به دین میشود و در زمینه مدیریت، کفایت، مدیریت و قدرت اجتماعی او جایگزین امامت معصوم قرار میگیرد و در زمینه امانتداری و صداقت، عدالت او جایگزین عصمت امام معصوم(ع) قرار خواهد گرفت.
فقیهان در روایات
فقیه جامع الشرایط در دوران غیبت، نائب و جانشین ائمه(ع) در امر رهبری و اداره جامعه است و در روایات نیز تعابیری همچون؛ «خلفایی»[۲] «فانهم حجتی علیکم»[۳]«قد جعلته علیکم حاکماً»[۴] به کار رفته است که بیانگر نیابت عام فقیه جامع الشرایط از امام معصوم است.
حاکمیت ولی فقیه عامل وحدت مسلمانان
از آنجا که الگوی ایدهآل و اولی اسلام برای حکومت، حکومت واحد جهانی تحت رهبری امام معصوم میباشد، در این الگو مرزهای جغرافیایی جای خود را به مرزهای عقیدتی میدهد و کشور اسلامی شامل کلیه مناطقی خواهد بود که در آن، مسلمان زندگی میکند.[۵]
در زمان غیبت امام معصوم(ع) که مردم از وجود رهبر معصوم محرومند، باید کسی را برای حاکمیت برگزید که در علم و عمل شبیهترین مردم به معصوم میباشد و آن فقیه جامعالشرایط است. نگاهی گذرا به تاریخ گذشته و حال مسلمانان و وجود نابسامانیها و عقب ماندگیهای مادی و معنوی به روشنی گویای این واقعیت است که عامل اصلی بروز چنین وضعیتی، فقدان پایگاهی محکم به عنوان محور جامعه اسلامی برای هدایت افراد، رفع اختلافات، جلوگیری از بروز فتنهها و خنثی سازی نقشه دشمنان بوده است. از این رو اسلام حکومت ولی عادل را به عنوان عاملی سعادت بخش و وحدت آفرین برای تمام مسلمانان، تشریع کرده است.
از این روست که ما ولی امر و حاکم اسلامی را «ولی امر مسلمین» مینامیم و این نامگذاری با مبانی و طرح اصلی حکومت اسلامی منطبق است و با طرح ثانوی حکومت که مستلزم وجود قانون اساسی در چارچوب یک کشور مانند ایران و رعایت قوانین بینالمللی در تنظیم روابط با سایر کشورها است، منافاتی ندارد زیرا در طول یکدیگرند و با هم تنافی ندارند».[۶]
معرفی ولایت فقیه به عنوان ولی امر مسلمین پاسخ به نیازی است که مسلمانان جهان در این خصوص ابراز کرده و میکنند. این وصف بیانگر آن است که از نظر شرعی و ملی مانعی وجود ندارد، تا همه مسلمانان در صف واحدی پیرو مقام رهبری و ولایت امر باشند.
منابع
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۱۷۳.
- ↑ حر عاملی، محمد بن الحسن، وسائل الشیعه، بیروت: دار احیاء التراث، ج۱۸، ص۱۰۱.
- ↑ حر عاملی، محمد بن الحسن، وسائل الشیعه، بیروت: دار احیاء التراث، ج۱۸، ص۱۰۱.
- ↑ حر عاملی، محمد بن الحسن، وسائل الشیعه، بیروت: دار احیاء التراث، ج۱۸، ص۹۹.
- ↑ مصباح یزدی، محمد تقی، پرسشها و پاسخها، قم: مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)، ۱۳۸۰ ج۲، ص۲۴.
- ↑ مصباح یزدی، محمد تقی، پرسشها و پاسخها، پیشین، ج۲، ص۲۵ و ۲۶.