حجاب در قرآن

نسخهٔ تاریخ ‏۱۸ سپتامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۲:۲۴ توسط A.rezapour (بحث | مشارکت‌ها)
سؤال

آیا قرآن نگاه خاصی به شکل حجاب دارد؟


درگاه‌ها
زن-و-خانواده.png


حجاب در قرآن واجب شرعی برای زنان مسلمان است. قرآن کریم برای حجاب از دو واژه خُمُر و جَلباب استفاده نموده است. خمر را مفسران همان روسری یا مقنعه یا پوشش سر و جلباب را به معنای ردا، چادر و پوششی که تن را بپوشاند تفسیر کرده اند.

در دو آیه از آیات قرآن که به حجاب شرعی زنان پرداخته است، خداوند به پیامبر دستور می دهد که به زنان مؤمن بگوید تا از این پوشش استفاده کنند. و این پوشش را برای این می‌داند که مورد آزار قرار نگیرند.

تشریع حجاب

در قرآن برای حجاب واجب زنان، از چند نوع پوشش خاص، نام برده شده است که دو نوع معروف آن «خمار» و «جلباب» است.

در قرآن کريم آيات متعددی وجود دارد که بر تشريع تدريجی حجاب در عصر نبوی دلالت دارد و بازتاب اين تشريع را به‌طور گسترده‌تری می‌توان در احاديث منقول از پيامبر(ص) و ائمه‌(ع) و همچنين در سيرۀ پيامبر(ص) و معصومين بازجست.[۱] آیه ۳۱ سوره نور مهم‌ترین مستند فقها براى اثبات وجوب پوشش و مشتمل‌بر حدود آن است. در مورد آیه ۵۹ سوره احزاب شماری از مفسران گفته اند حكم مذكور در این آیه نه الزام‌آور است نه عام، بلكه پوشیدن جلباب نمایانگر پاك‌دامنى و «حُر» بودن زن و وسیله‌اى براى حفظ شخصیت او شمرده شده است.[۲]

خُمُر (پوشش سر)

خُمُر، همان پوشش سر است که در قرآن بدان تصریح شده است. «خمر» جمع «خمار» و به معناى مقنعه و روسرى بلندى است كه روى گردن و سينه‌ها را مى‌پوشاند.[۳]

﴿وَ لْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلی جُیُوبِهِنَّ؛ زنان باید سر، سینه، و دوش خود را بپوشانند.(نور:۳۱)

خُمُر جمع خمار، و مراد از آن پوشش مخصوص سر و اطراف سر بانوان است.[۴] در بعضی تفاسیر، در ذیل آیه شریفه، از عایشه نقل شده است: «زنانی بهتر از زنان انصار ندیدم. وقتی این آیه شریفه نازل شد، هر یک از آنها به سمت لباس‌های مخصوص خود رفتند و از آن تکه‌ای جدا کردند و خمار و مقنعه‌ای مشکی پوشیدند، گویی بالای سر آنها کلاغ نشسته است.»[۵]

در کتاب‌های لغت در ریشه لغوی خمار (خ ـ م ـ ر) سیاهی آن نیز بیان شده است.[۶] به مشروبات الکلی نیز از آن جهت «خمر» اطلاق می‌گردد که باعث سیاهی و تیره‌گی عقل انسان می‌گردد.[۷]

خمار، سرپوش دامنه دار بوده است که زنان مسلمان مأمور شده اند دامنهاى سرپوش را تا گریبان خود بیاورند و گلو و سینه را بدان بپوشانند.[۸]

مفسران و لغويان عموماً خمار را اشاره به همان پوششی می‌دانند که در پوشاندن سر تعبیر کنند.[۹]

جَلباب (پوشش تن)

﴿یا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لِأَزْواجِکَ وَ بَناتِکَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنِینَ یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلاَبِیبِهِنَّ ذلِکَ أَدْنی أَنْ یُعْرَفْنَ فَلا یُؤْذَیْنَ وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِیماً؛ ای پیامبر به زنان و دختران خود و زنان مؤمنان بگو که خویش را به چادر فروپوشند؛ که این کار برای این که آنها به عفت و حریت شناخته شوند، تا از تعرّض و جسارت هوس‌رانان آزار نکشند، بر آنان بسیار بهتر است و خدا در حق خلق آمرزنده و مهربان است.(احزاب:۵۹)

جلابیب در آیه، جمع جلباب است و جلباب به معنای پوشش گسترده و فراگیر تمام بدن است، که زنان بر روی لباس‌های دیگر می‌پوشند. امروزه در زبان فارسی به چنین پوششی چادر گفته می‌شود. گفته شده است که بین جلباب قرآنی و چادرهای رایج، از نظر مفهوم، اندازه، کارکرد و حتی رنگ، هم‌گرایی و شباهت‌های بسیار نزدیکی وجود دارد.[۱۰]

علاوه بر قرآن که دو شکل خاص از پوشش را برای زنان در مقابل نامحرم توصیه کرده است، در حدیثی از پیامبر چهار پوشش ویژه برای زنان در مقابل نامحرم معرفی شده است. «عن النبی(ص): ... و لغیر ذی محرم اربعه اثواب: درع و خمار و جلباب و آزار.» زنان در نزد نامحرم باید چهار لباس داشته باشند، پیراهن، مقنعه، چادر و شلوار.»[۱۱]

ابن منظور نویسد: جلباب قمیص بود، جـامه‌اى است فراخ‌تر از خمـار، کوتاه‌تر از رداء، که زن بدان سر و سینه خود را پوشاند. جلباب پوششى بوده است جلو باز، و زنان مسلمان مأمور شده‌اند دو لب آن را به یکدیگر نزدیک کنند. [۱۲]

به نقل از جمعی از صحابه چون ابن‌عباس و ابن‌مسعود و شماری از تابعين چون مجاهد، ابراهيم نخعی و سعيد بن جبير، جلباب به معنای «ردا» دانسته شده است. ابن‌کثير از قول اين جمع چنين برداشت کرده است که جلباب ردايی است که بايد از روی خمار (مقنعه) پوشيده شود.[۱۳]


منابع

  1. احمد پاکتچی، حجاب، دائرة المعارف بزرگ اسلامی،‌ مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۹، ص۴۴۲.
  2. فریده سعیدى، حجاب، دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ج۱، ص۵۷۱۶.
  3. محسنى، شيخ محمد آصف، عجايب و مطالب، ص۲۷۸.
  4. الخمار: ثوب تغطّی به المرأه راسها والجمع خُمُر فیومی، المصباح المنیر؛ هم‌چنین در مجمع‌البحرین طریحی، ذیل واژه خُمُر آمده است: قوله فلیضربن بخُمُرهن، ای مقانعهن. خُمُر جمع خمار و هی المقنعه؛ همچنین نگاه کنید به شیخ طوسی، تفسیر تبیان، ج۷، ص۴۳؛ بانو امین، تفسیرمخزن‌العرفان، ج۹، ص۱۰۵، ذیل آیه شریفه ۳۱ نور، (آیه خمار).
  5. «ما رأیت نساءً خیراً من نساء الانصار لما نزلت هذه الآیه قامت کل واحده منهنّ الی مرطها المرحل فصدعت منه صدعه فاخترمن، فاصبحن کانّ علی روسهنّ الغربان»: زمخشری، تفسیر کشاف، ج۳، ص۲۳۱، ذیل آیه شریفه ۳۱ سوره نور. حدیث مذکور، با الفاظ و تعابیر مختلف در کتاب‌های متعدد، اهل سنت آمده است؛ از جمله: صحیح البخاری، شرح العسقلانی، ج۸، ص۴۹؛ تفسیر ابن کثیر، ج۳، ص۲۸۴، ذیل آیه شریفه خمار و المفصل فی احکام المرأه و البیت المسلم فی الشریعه اسلامیه، ج۳، ص۳۲۰.
  6. المختمره من الضأن: السوداء و رأسها ابیض و من المعز ایضاً: خلیل، العین، ذیل ریشه خمر و الخمریّ من الالوان؛ الاسود الضارب الی الحمره کلون الخمر الاسود: شرتونی، اقرب الموارد، ذیل ریشه خمر.
  7. نگاه کنید به سید حسن مصطفوی، «التحقیق فی کلمات القرآن الکریم» ذیل ریشه خمر.
  8. سید جعفر شهیدی، حجاب در قرآن، پژوهش‌های قرآنی ۱۳۸۰، شماره ۲۵ و ۲۶ ویژه‌نامه زن در قرآن
  9. احمد پاکتچی، حجاب، دائرة المعارف بزرگ اسلامی،‌ مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۹، ص۴۴۲.
  10. نگاه کنید به «نقد ادله مخالفین چادر مشکی» روزنامه جمهوری اسلامی، ۳ و ۴ بهمن ماه ۷۹.
  11. فیض کاشانی، ملامحسن، تفسیرصافی ج۳ ص۴۳۰ ؛طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان ج۷ ص۲۷۱.
  12. سید جعفر شهیدی، حجاب در قرآن، پژوهش‌های قرآنی ۱۳۸۰، شماره ۲۵ و ۲۶ ویژه‌نامه زن در قرآن
  13. احمد پاکتچی، حجاب، دائرة المعارف بزرگ اسلامی،‌ مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۹، ص۴۴۲.