بابالحوائج
لقب باب الحوائج را چه كسي به باب الحوائجين داده است؟
حوائج جمع حاجه يا حائجه، به معني نياز و خواسته است و باب الحوائج يعني كسي كه براي برآورده شدن نيازها و خواستهها به او متوسل ميشوند و نا اميد بر نميگردند.[۱]
حضرت امام كاظم(ع) و حضرت ابوالفضل العباس(ع) در میان پیشوایان و بزرگان دینی به اين لقب در ميان مردم مشهور شدهاند هم چنانكه در برخي كتب به اين مطلب اشاره شده است. در مورد امام كاظم(ع) صاحب شرح منهاج الكرامه از ابن جوزي نقل ميكند: ...
... و هو المعروف بباب الحوائج لانه ما خاب المتوسل به في قضاء حاجته قطّ[۲]
يعني (امام كاظم(ع) ) به باب الحوائج معروف هستند براي اينكه هيچ توسل كنندهاي در برآورده شدن خواستهاش از ايشان نا اميد نشده است.
و صاحب شرح احقاق الحق از ابن صالحه نقل ميكند.
... و يُعرف بالعراق بباب الحوائج الي الله لنحج مطالب المتوسلين الي الله تعالي به[۳] يعني حضرت امام كاظم(ع) در عراق به باب الحوائج مشهور است به خاطر برآورده شدن خواستههاي متوسلين به ايشان به سوي خداي تعالي.
و در مورد حضرت ابوالفضل العباس(ع) صاحب كتاب شهدا اهل بيت نقل ميكند: «... و هو من اكثر القابه شيوعا و انتشاراً بين الناس فقد آمنوا و ايقنوا انّه ما قصده ذو حاجه بنيه خالصه الاّ قضي الله حاجته. يعني: لقب باب الحوائج از شايعترين و مشهورترين لقبهاي ايشان است بين مردم و به تحقيق ميدانند و يقين دارند كه هيچ حاجتمندي با نيت خالص به ايشان مراجعه نكرده مگر اينكه خدا حاجتش را برآورده كرده است.»[۴]
اين القاب از طرف مردم به خاطر رفع حوائجشان از آن حضرات درباره آنها شهرت يافته.
ولي بايد گفت طبق برخي روايات كه اهل سنت هم نقل كردهاند اين لقب را خداي تعالي به اهل بيت ـ صلوات الله عليهم ـ داده است. و حتي پيامبرانش را توسط اهل بيت(ع) نجات داده است مثل حضرت آدم و حضرت نوح ـ علي نبينا و آله و عليهما السّلام ـ و ساير پيامبران(ع) . ما فقط به يكي دو نمونه از اين روايات اكتفا ميكنيم.
علامه اميني ـ رحمه الله عليه ـ در الغدير از فرائد السمطين در ضمن روايت مفصّلي از پيامبر اكرم(ص) نقل ميكند كه خداي تعالي به حضرت آدم(ع) فرمود:
... يا آدم هؤلاء صفوتي بهم انجيهم و بهم اهلكهم فاذا كان لك اليَّ حاجه فبهؤلاء توسَّل فقال النبي(ص) ... فمن كان الي الله حاجه فليسأل بنا اهل البيت.[۵] يعني: يا آدم اينها برگزيدگان من هستند و به ايشان نجات ميدهم و به ايشان هلاك ميكنم، و اگر حاجتي از من داشتي به ايشان توسل كن:
همچنانكه معلوم شد خداي تبارك و تعالي در اين روايت صراحتاً به پيامبرش ميفرمايد: اگر حاجتي از من داشتي به ايشان متوسل شو.
و در مورد حضرت نوح، صاحب شرح احقاق الحق نقل ميكند، از رسول اكرم(ص) بعد از اينكه حضرت نوح(س) كشتي را ساخت و ميخها را به كشتي زد پنج ميخ به نام پنج تن به كشتي زد كه پيامبر اكرم در آخر اين روايت مفصل فرمودهاند:
و حملناه علي ذات الواح و دسر: سوره قمر، آيه ۱۳.
الالواح خشب السفينه و نحن الدسر و لولانا ما سارت السفينه باهلها.[۶]
منظور از الواح چوبهاي كشتي هستند و منظور از الدسر در آيه شريفه ما هستيم و اگر ما نبوديم كشتي سرنشينانش را حركت نميداد.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
۱ـ زندگاني امام كاظم، سيد كاظم ارفع.
۲ـ زندگاني قمر بني هاشم، (چهره درخشان) خلحالي رباني.
منابع
- ↑ ابن منظور، لسان العرب، چاپ اول، بيروت، دار احياء التراث ، ۱۴۰۵ ق، جاول، صص ۱۹۲.
- ↑ ميلاني ، سيد علي حسيني ،شرح منهاج الكرامه ، ص۱۷۰، به نقل از ابن الجوزي.
- ↑ آيت الله مرعشي، شرح احقاق الحق، چاپ كتابخانه آيت الله مرعشي، قم، ج۱۲، ص۳۰۰، از مطالب السول ابن طلحه.
- ↑ شاكري، حاج حسين شهداء اهل البيت (قمر بني هاشم) ص۲۲، چاپ اول ستاره، ۱۴۲۰.
- ↑ امینی ، الغدير، (به نقل از فرائد السمطين) نشر و چاپ دارالكتب العربي بيروت، سال ۱۳۷۹. ج۲، ص۳۰۰،
- ↑ مرعشی، شرح احقاق الحق، به نقل از سيوطي. ج۹، ص۲۰۵.