داستان جوان کفندزد
داستان جوان کفن دزد، نقلی است از شیخ صدوق در کتاب الامالی که جوانی کفن دزد به جنازه دختری تجاوز کرد، پشیمان شده نزد پیامبر(ص) آمد. پیامبر(ص) او را از خود دور کرد. جوان به بیرون شهر رفت، چهل روز عبادت کرده و توبه نمود و مورد بخشش خداوند قرار گرفت. این روایت از نظر سندی ضعیف دانسته شده است. بیشتر راویان این روایت، در کتابهای رجالی، ناشناخته بوده و تأیید نشدهاند. بخشی از این روایت از نظر محتوایی نیز، با قرآن ناسازگار شمرده شده است.
اطلاعات حدیث | |
---|---|
نامهای دیگر | بهلول کفن دزد |
موضوع | توبه و پذیرش آن |
به نقل از | پیامبر(ص) |
راویان | |
راوی اصلی | معاذ بن جبل |
دیگر راویان | صالح بن سعد تمیمی، موسی بن داوود |
سند | |
اعتبار سند | مجهول، ضعیف |
منابع شیعه | الامالی صدوق |
خلاصه داستان
داستان جوان کفن دزد حدیث بلندی است که خلاصه آن چنین است:
جوان گناهکاری را که از گناهان خود پشیمان شده بود و گریه زیادی میکرد، نزد پیامبر(ص) آوردند. جوان تصور میکرد خدا او را نخواهد بخشید؛ ولی پیامبر(ص) او را امیدوار کرد و رحمت خدا را از گناهان او بزرگتر دانست. او یکی از گناهانش را اینگونه بیان کرد که شبی به قصد کفندزدی به قبرستان رفته و پس از دزدیدن کفن دختری، به جنازه او تجاوز کرده است.
پیامبر اسلام(ص) پس از شنیدن این گناه، به او گفت: «از من دور شو، میترسم آتشی به سوی تو بیاید و من را نیز با تو بسوزاند؛ زیرا تو به آتش نزدیک شدهای.» جوان به بیابان رفت و چهل روز عبادت کرده از خدا درخواست بخشش کرد. پس از چهل روز، خداوند آیاتی را بر پیامبر(ص) وحی کرده و توبه او را پذیرفت. حضرت محمد(ص) نزد آن جوان رفته و خبر قبولی توبهاش را به او داد. سپس رو به اصحاب کرده و گفت: «این گونه از گناه خود توبه کنید».[۱]
بررسی سند
شیخ صدوق، محدث شیعه قرن قمری، روایت داستان جوان کفن دزد را در کتاب الامالی نقل کرده است.[۱]
حسن بن ابیالحسن بصری، یک از راویان این حدیث، از سوی محمد بن عمر کَشّی رجالنگار شیعه ضعیف شمرده شده است.[۲]
همچنین بیشتر راویان این روایت، از جمله احمد بن صالح بن سَعْد تَمیمی،[۳] موسی بن داوود[۴] در کتابهای رجالی شیعه ناشناخته بوده و توثیق نشدهاند. عالمان علم حدیث روایتی را که در سند آن فرد ضعیف یا ناشناخته باشد از نظر سند، ضعیف شمردهاند.[۵]
ناسازگاری با قرآن
بخشی از این روایت که پیامبر(ص)، جوان توبهکننده را از خود دور کرد، با قرآن ناسازگار دانسته شده است. بر اساس آیه ۶۴ سوره نساء، وقتی گنهکاری نزد پیامبر(ص) میآید و از خدا آمرزش میطلبد، پیامبر(ص) برای او از خدا آمرزش میخواهد.[۶]
منابع
- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ شیخ صدوق، محمد، الأمالی، به تحقیق قسم الدراسات الاسلامیة مؤسسة البعثة، قم، مرکز الطباعة والنشر فی مؤسسة البعثة، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۹۷.
- ↑ کشی، محمد بن عمر، اختیار معرفة الرجال، تلخیص شیخ طوسی، تصحیح محمدباقر میرداماد، قم، مؤسسة ال البیت(ع) لاحیاء التراث، ۱۴۰۴ش، ص۳۱۵.
- ↑ نمازی شاهرودی، علی، مستدرکات علم رجال الحدیث، تهران، ناشر فرزند مؤلف، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۳۲۸.
- ↑ شبستری، عبدالحسین، سبل الرشاد الی اصحاب الامام الجواد(ع)، قم، المکتبة التاریخیة المختصة، ۱۴۲۱ق، ص۲۶۱.
- ↑ رحمان ستایش، محمدکاظم، توثیق و تضعیف، ص۱۸۲ و ۱۸۳، قم، دانشگاه قرآن و حدیث، ۱۳۸۹ش.
- ↑ طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تصحیح فضلالله یزدی طباطبایی و هاشم رسولی، تهران۷ ناصرخسرو، ۱۳۷۲ش، ج۳، ص۱۰۵.