استقلال مالی زنان در اسلام

سؤال

آیا اسلام، برای زن استقلال مالی را پذیرفته است؟

درگاه‌ها
زن-و-خانواده.png


در مکتب اسلام، افزون بر آن که از نظر ارزشی، اصل بر تساوی ارزشی مرد و زن است، از نظر حقوقی نیز اصل بر تساوی آن‌ها است. که یکی از آن‌ها حقوق اقتصادی و حق مالکیت و استقلال مالی است. شایان ذکر است که زن در طول تاریخ نه تنها غالباً از داشتن حق مالکیت محروم بود، بلکه با خود او به عنوان یک شئ و یک مال معامله می‌شد و حتی در اروپا تا همین اواخر، برای زن حق مالکیتی قائل نبودند. اما اسلام از چهارده قرن پیش حق مالکیت و استقلال اقتصادی و مالی را برای زنان همچون مردان به رسمیت شناخته است. قرآن کریم زن را مالک دسترنج خود دانسته و می‌فرماید: «للرجال نصیب مما اکتسبوا و للنساء نصیب مما اکتسبن» نساء: ۳۲. یعنی مردان را از آنچه کسب می‌کنند و به دست می‌آورند بهره است و زنان را از آنچه کسب کنند و به دست می‌آورند بهره ای است. در پرتو استقلال اقتصادی و مالی و حق مالکیت است که زن می‌تواند فعالیت اقتصادی مستقلی داشته باشد و درآمد آن را به خود اختصاص دهد. و می‌تواند در خارج از محیط خانه هم به کارهای اقتصادی و درآمد زا بپردازد. بنابر آنچه گذشت و تصریح آیه کریمه، قرآن استقلال مالی مطلق زنان را اعم از زوجه و مادر و دختر و بدون در نظر گرفتن جایگاه حقوقی او در خانواده و با توجه به جنسیت او پذیرفته است. و تقریباً هیچ شرطی نیز نگذاشته است و این از اطلاق آیه کریمه بدست می‌آید که زنان نیز هم چون مردان مالک محصول کسب و درآمد خود هستند. البته در مورد محدودیت اشتغال زنان در قانون مدنی جمهوری اسلامی ایران در ماده ۱۱۱۷ گفته: شوهر می‌تواند زن خود را از حرفه صنعتی که منافی مصالح خانوادگی یا حیثیت خود زن باشد منع کند. و این مسئله ربطی به حق مالکیت یا استقلال مالی زن ندارد بلکه راجع به حق اشتغال زنان است. در رابطه با مالکیت بصورت مطلق اعم از زن و مرد در اصل چهل و ششم قانون اساسی مطرح کرده: هر کس مالک حاصل کسب و کار مشروع خویش است و هیچ‌کس نمی‌تواند به عنوان مالکیت نسبت به کسب و کار خود امکان کسب و کار را از دیگری سلب کند. از دیگر مواردی که زن حق بهره‌مندی از مال و استقلال مالی دارد حق توارث است که بعنوان شاخه ای از حق مالکیت در اسلام مورد شناسایی قرار گرفته است و در شرایطی که نه تنها عرب جاهلی زمان ظهور اسلام، حتی جوامع متمدن نیز تا گذشته‌ای نه چندان دور، برای زن حق توارث قایل نبودند، اسلام و قرآن به صراحت این حق را برای آنان اعلام داشته و در آیه ۷ سوره نساء می‌فرماید: للرجال نصیب مما ترک الوالدان و الاقربون و للنساء نصیب مما ترک الوالدان و الاقربون یعنی مردان را از مالی که پدر و مادر یا خویشاوندان بعد از مردن خود باقی می‌گذارند بهره ای است و زنان را هم از آنچه پدر و مادر خویشاوندان از خود باقی می‌گذارند بهره ای است. بنابر این زن همچون مرد چه از راه کسب و اشتغال و چه از راه انتقال ارث و از طریق توارث صاحب اموال می‌شود و در مالکیت آن‌ها استقلال دارد و مالکیت آن‌ها بدست خود اوست البته راه‌های دیگر از قبیل مهریه یا هبه‌های معوض و غیرمعوض نیز می‌تواند صاحب مال شود و در مالکیت آن‌ها استقلال دارد که جهت اختصار ذکر نکردیم. اما این که چرا اسلام استقلال مالی زن را به رسمیت شناخته است؟ به نظر ما اگر به رسمیت نمی‌شناخت جای سؤال بود نه این که به رسمیت شناختن اش جای سئوال باشد. حقیقت این است که اسلام نخواسته به نفع زن و علیه مرد یا به نفع مرد و علیه زن قانونی وضع کند. از نظر اسلام زن قبل از آن که زن باشد یک انسان است و او چون یک انسان است غریزه و فطرت مال طلبی و استقلال طلبی نیز دارد، گذشته از این، انگیزه ای که سبب شد اسلام به زن استقلال اقتصادی بدهد جز جنبه‌های انسانی و عدالت دوستی و الهی اسلام نبوده، اسلام به زن استقلال مالی و اقتصادی داد اما بقول ویل دورانت خانه براندازی نکرد، اساس خانواده را متزلزل نکرد، زنان را علیه شوهران و دختران را علیه پدران به تمرد و عصیان وادار نکرد. اسلام با این دو آیه انقلاب عظیم اجتماعی بوجود آورد. اما آرام و بی‌ضرر و بی خطر بازبقول ویل دورانت دنیای غرب زن را از بندگی و جان کندن در خانه رهانید و گرفتار بندگی و جان کندن در مغازه و کارخانه کرد؛ یعنی اروپا غل و زنجیری از دست و پای زن باز کرد و غل و زنجیری که کمتر از اولی نبود به دست و پای او بست، اما اسلام زن را از بردگی و بردگی مرد در خانه و مزارع و غیره رهانید و با الزام مرد به تأمین بودجه اجتماعی خانوادگی، هر نوع اجبار و الزامی را از دوش زن برای تأمین مخارج خود و خانواده برداشت. زن از نظر اسلام در عین این که حق دارد طبق غریزه انسانی به تحصیل ثروت و حفظ و افزایش آن بپردازد، طوری نیست که جبر زندگی، او را تحت فشار قرار دهد و غرور و جمال و زیبایی را از او بگیرد.[۱] شهید مطهری درباره لزوم نفقه زن و احتیاج او به مال و ثروت بیشتر و این که باید در اختیار او باشد می‌فرماید: بالاتر این که احتیاج زن به پول و ثروت از احتیاج مرد افزون تر است، تجمل و زینت جزء زندگی زن و احتیاجات اصلی زن است، آنچه یک زن در زندگی معمولی خود خرج تجمل و زینت و خود آرایی می‌کند برابر است با مخارج چندین مرد. میل به تجمل به نوبت خود میل به تنوع و تفنن را در زن بوجود آورده است. برای یک مرد یک لباس تا وقتی پوشیدنی است که کهنه و مندرس نشده است اما برای یک زن تا وقتی قابل پوشیدن است که میوه تازه ای به شمار رود. توانایی کار و کوشش زن برای تحصیل مال و ثروت از مرد کمتر است، اما استهلاک ثروت زن به مراتب از مرد افزون تر است.[۲]

بنابراین از نظر قرآن و اسلام زن استقلال مالی و اقتصادی دارد و ربطی ندارد که جایگاهش مادر باشد یا زوجه یا دختر و غیره بلکه مطلق زن این حق و مالکیت را دارند و هیچ شرطی نیز در این مالکیت و استقلال مالی وجود ندارد. چون از نظر اسلام هر کس مالک کار و درآمد حاصله از کسب و کار خود می‌باشد.

مطالعه بیشتر

۱. جوادی آملی، عبدالله، زن در آینه جلال و جمال، تهران: مرکز نشر فرهنگی رجا، ۱۳۷۴.

۲. مهریزی، مهدی، شخصیت و حقوق زن در اسلام، تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی اول، ۱۳۸۲.

۳. کریمی، حمید، زن ومرد، تشابه، تساوی یا تناسب، قم: هاجر، ۱۳۹۱.

۴. مطهری، مرتضی، نظام حقوق زن در اسلام، تهران: صدرا، ۱۳۷۹.

۵. نگاهی به حقوق زن در اسلام، زهرا عظیمی، قم، مرکز پژوهش‌های اسلامی صدا و سیما، ۱۳۸۶.

منابع

  1. شهید مطهری، به نقل از نظام حقوق زن در اسلام، ص۲۰۳
  2. شهید مطهری، نظام حقوق زن در اسلام، ص۲۰۹.