مذمت زنان نازا

سؤال

برخی از روایات، زن نازا را مذمت کرده‌اند، با وجود اینکه گناهی از آنان سر نزده است، یا به مردان توصیه شده است که همسر فرزندزا (ولود) اختیار کنند، ولی به زنان چنین توصیه‌ای نشده است در حالی که علت نازایی به مردان نیز مربوط می‌شود، این‌گونه روایات چگونه قابل توجیه است؟

درگاه‌ها
فاطمیه.png


مذمت زن نازا در روایات به منظور بی‌احترامی به زنان نبوده بلکه اشاره به فرزندآوری و ازدواج با کسانی دارد که توان این مسئله را دارا باشند. نازایی حکمتی است که تنها خدا از آن آگاه است و امکان این مسئله که نازایی از جانب مرد باشد نیز وجود دارد. در میان همسران پیامبر(ص) نیز برخی توان فرزندآوری را نداشتند اما پیامبر(ص) آنان را سرزنش نکرده است. در این موضوع هرچند اشاره به زنان دارد، اما به طور کلی این روایت درباره فرزندآوری بوده و تفاوتی میان اختیار همسر توسط مرد یا زن ندارد و همان‌گونه که مرد به دنبال زن ولود است، زن نیز می‌تواند شوهری انتخاب کند که عقیم نبوده و توان فرزندآوری را داشته باشد.

اهمیت فرزندآوری و حکمت‌های آن

در روایات اسلامی توصیه‌های بسیاری به فرزندآوری شده است و برای این مسئله حکمت‌های فراوانی ذکر شده است:

  • فراوانی امت اسلامی: پیامبر(ص) فرمود: «فرزندانتان را زیاد کنید که من فردا با فراوانی شما بر دیگر امت‌ها افتخار می‌کنم.»[۱]
  • بقاء نسل: «هیچ‌یک از شما نباید فرزندخواهی را واگذارد، چرا که وقتی انسان بمیرد و فرزندی نداشته باشد از نام و آوازه می‌افتد.»[۲]
  • داشتن فرزند صالح: پیامبر(ص) می‌فرمایند: «از سعادت مرد، داشتن فرزند صالح است».[۳]

اختیاری نبودن نازایی و عقیم بودن

خداوند در قرآن می‌فرماید: فرمانروایی «مطلق» آسمان‌ها و زمین از آن خداوند است هر چه بخواهد می‌آفریند. و به هر کس بخواهد فرزند دختر و به هر کس بخواهد فرزند پسر می‌دهد. یا آنها را پسران و دختران توأم با یکدیگر می‌گرداند و هر که را بخواهد عقیم می‌سازد. او دانای توانا است.[۴] از این آیه به دست می‌آید که نازایی خواستی الهی بوده و بیرون از اختیار انسان است و در آموزه‌های دین اسلام و مذهب تشیع، مذمت و نکوهش شخص هنگامی ممکن است که آدمی با انتخاب و اختیار کار بدی را انجام داده باشد. بر این پایه نازایی زنان چیزی نیست که شایسته مذمت قرار گیرد. بنابراین نمی‌توان معنای ظاهری این دست از روایات را پذیرفت. همچنین عقل نیز این مسئله را درک می‌نماید که مذمت بر مقابل کار بد و اشتباه اختیاری است و فهم چنین مطلبی نیاز به بیان دین ندارد و اگر در آموزه‌های دین آمده، برای تأکید فهم عقل است.

  • نازایی برخی از همسران پیامبر(ص):

عده ای از زنان پیامبر(ص) نازا بودند ولی آن حضرت هیچ‌گاه از همسران خود جدا نشدند و نازایی آنان موجب بی‌مهری به آنان نگردید. در میان همسران پیامبر(ص) تنها حضرت خدیجه(س) و ام ابراهیم دارای فرزند شدند و بیشتر همسران آن حضرت برای پیامبر(ص) فرزندی نیاوردند. از این رو با نگاه به سیره پیامبران الهی، به ویژه پیامبر اسلام(ص) دانسته می‌شود که هیچ زن نازایی به خاطر نازایی‌اش سزاوار مذمت و نکوهش نیست.

زن نازا در برابر مرد عقیم

عدم انتخاب شوهری که عقیم است را نیز می‌توان از این آیه قرآن به دست آورد:﴿نِسَاؤُكُمْ حَرْثٌ لَكُمْ؛ زنان شما کشتزار شما هستند.(بقره:۲۲۳) این آیه زنان را به زمین کشاورزی تشبیه می‌کند و مردان را به زارعانی که در این زمین بذر افشانی می‌کنند. اگر چه در زراعت، هم باید زمین شرایط مناسب را داشته باشد و هم بذر بی‌نقص باشد تا زراعت به عمل آید و در موضوع فرزنددار شدن نیز به همین گونه است. یعنی اگر زنی خواهان فرزند باشد می‌تواند به مردان عقیم جواب مثبت ندهد و با مردی ازدواج کند که امید بچه‌دار شدنش وجود دارد. و اگر روایات با لفظ مذکر بیان شده و یا چنین بیان می‌کند که با زنان نازا ازدواج نکنید، مراد این نیست که به زنان نظر دارد، چرا که زبان دین زبان جامعه است و چون در ادبیات عرب بیشتر با الفاظ مذکر صحبت می‌شود لذا در این گونه روایات نیز به ازدواج نکردن زنان با مردان عقیم اشاره نشده اما همان گونه که اگر مردی می‌خواهد بچه داشته باشد بایستی همسری ولود داشته باشد و اگر زنی هم می‌خواهد بچه داشته باشد می‌تواند همسری را برگزیند که عقیم نباشد.

زنی که هنوز ازدواج نکرده، از کجا می‌توان آگاه شد که او عقیم است یا نه! بسیاری از زنان سال‌ها پس از ازدواج دارای فرزند شده‌اند. از این رو این احتمال وجود دارد که این دست روایات نمی‌تواند ناظر به اولین ازدواج زنان باشد و مراد زنان بیوه یا مطلقه‌ای هستند که پس از سال‌ها ازدواج صاحب فرزند نشده‌اند و کسانی که به دنبال داشتن فرزند هستند نباید با آنان ازدواج کنند.

بنابراین مذمت و نکوهش زنان نازا از نظر عقلانی پذیرفته نیست و با آموزه‌های دین و سیره پیامبران ناسازگار است. بنابراین روایات در مقام نکوهش زنان عقیم نیستند بلکه توصیه و ترغیب به داشتن فرزند می‌کنند.


منابع

  1. محمدی ری‌شهری، محمد، حکمت‌نامه کودک، ترجمه عباس پسندیده، قم دارالحدیث، ص۲۸، ح۲۹.
  2. حکمت‌نامه کودک، ص۲۰، ح۵.
  3. حکمت‌نامه کودک، ص۲۴، ح۱۸.
  4. سوره شوری، آیه ۵۰.