اصهب

نسخهٔ تاریخ ‏۱۱ فوریهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۶:۱۲ توسط A.ahmadi (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «{{جا:ویرایش}} {{شروع متن}} {{سوال}} لطفاً بفرمایید که اصهب و ابقع که در روایات مرب...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
سؤال

لطفاً بفرمایید که اصهب و ابقع که در روایات مربوط به علائم ظهور ذکرشده کیستند؟

درگاه‌ها
درگاه مهدویت.png


با سلام و احترام خدمت شما پرسشگر گرامی. از این که با مرکز مطالعات و پاسخ گویی به شبهات حوزه علمیه قم مکاتبه نموده‌اید صمیمانه تشکر می‌کنیم.

پرسشگر محترم، اصهب در لغت به معنای شتر سرخ موست و به رومیان نیز به دلیل رنگ چهره و دشمنی با اسلام گفته می‌شود[۱] و به معنای خاص نام یکی از دو مدّعی قدرت و رقیب سفیانی است. بر اساس روایات اصهب و ابقع دو رهبر مخالف سفیانی اند که سفیانی در منطقه «شام» با آنها به نزاع برمی‌خیزد و بر آنان چیره می‌شود.

ابقع در لغت به ابلق یعنی هر شیء سیاه و سفید و به خصوص به کلاغ سیاهی که با سفیدی آمیخته باشد و به هر شخص پلید و به ابرص و شوره زار و کسی که لباس وصله دار و رنگارنگ می‌پوشد، تعبیر شده است. روایات درباره او و اصهب به اجمال سخن گفته‌اند. در این باره به حدیثی از امام باقر «ع» برمی‌خوریم که می‌فرمایند: «از شرّ اصهب ابرص پرهیز کن!» پرسیدند: اصهب کیست؟ فرمودند: «ابقع». پرسیدند: ابقع کیست؟ فرمودند: «ابرص». سپس فرمودند: «از شرّ سفیانی نیز پرهیز کن» در این حدیث اصهب و ابقع یک نفر معرفی شده (۲)؛ اما بر اساس احادیث دیگر اصهب و ابقع نام دو نفر است.

جابر جعفی از امام باقر (علیه السّلام) نقل می‌کند که درباره علائم ظهور حضرت ولی عصر «ع» فرمود: بر زمین قرار گیر و دست و پای خویش را حرکت مده تا این نشانه‌ها که برایت می‌گویم ببینی گر چه گمان ندارم تو به آن زمان برسی: ۱. - اختلاف بنی عباس، ۲. - آواز دهنده آسمانی، ۳. - فرورفتن دهی از دهات شام به نام جابیه، ۴. - آمدن ترک به جزیره، ۵. - فرود آمدن روم برمله (نام چند محل است بدین نام در شام و مصر و جاهای دیگر) ۶-. اختلاف بسیار در آن هنگام در هر سرزمین تا این که شام ویران شود، و سبب ویرانی آن سه پرچم است که در آن پدید آید: پرچم اصهب، پرچم ابقع‏، پرچم سفیانی. (ظاهر از سیاق حدیث این است که اصهب و ابقع هم نام یا وصف دوتن باشد همانند سفیانی).[۲]

حدیثی نیز با همین مضمون و با تفصیل بیشتر از امام محمّد باقر (علیه السّلام) نقل شده که فرمود: ای جابر زمین گیر باش و دست و پائی نزن تا آنگاه که نشانه‌هائی را که برایت می‌گویم به بینی اگر به آنها برسی.

اوّل اختلاف بنی عبّاس است و به نظر من تو آن روز را درک نخواهی کرد، ولی از من به کسانی که پس از من خواهند آمد بازگو کن و آواز دهنده‌ای که از آسمان آواز خواهد داد و از سوی دمشق آوازه فتح و پیروزی به شما خواهد رسید و در یکی از آبادی‌های شام بنام جابیه‏[۳] فرو خواهد رفت و بخشی از مسجد دمشق که در سمت راست واقع شده سقوط کند و گروهی خارج از دین که از ناحیه ترک باشند خروج کنند و به دنبالش در روم اغتشاش شود و برادران ترک روی آورند تا آن که به جزیره فرود آیند و گروه خارج از دین رومیان روی آورند تا آن که برمله فرود آیند.

در آن سال، ای جابر در هر ناحیه از مغرب اختلاف فراوانی روی خواهد داد پس نخستین سرزمینی که ویران شود سرزمین شام باشد[۴] این هنگام اختلافشان به سه پرچم انجامد: پرچم اصهب و پرچم ابقع و پرچم سفیانی پس سفیانی با ابقع برخورد کند و بجنگد و سفیانی او و پیروانش را بکشد و سپس اصهب را بکشد سپس همّتی به جز آن که رو به سوی عراق کند نخواهد داشت و سپاهیانش به قرقیسیاء[۵] گذر کنند و در آن جا بجنگند و یک صد هزار از ستمگران در آن جنگ کشته شوند و سفیانی سپاهی به کوفه روانه کند که هفتاد هزار به شمار آیند و اهل کوفه را بکشند و به دار آویزند و اسیر کنند.

در این میان به ناگاه پرچم هائی از جانب خراسان روی آور شود و به سرعت طیّ منازل کند و چند نفر از اصحاب قائم با آنان همراه خواهد بود سپس مردی از کارگران اهل کوفه با جمعی خروج می‌کند که فرمانده سپاه سفیانی او را میان حیره و کوفه می‌کشد و سفیانی هیئتی را روانه مدینه کند پس مهدیّ از مدینه به مکّه فرار کند، این خبر به سفیانی می‌رسد که مهدی به مکّه رفته است پس سپاهی به دنبال او می‌فرستد ولی موفّق به دستگیری او نمی‌شوند تا آن که آن حضرت در حال ترس و مراقبت طبق سنّت موسی بن عمران داخل مکّه می‌شود[۶].

جزئیات داستان و مصداق دقیق این موارد و زمان آن را نمی‌توان مشخص کرد.


منابع

  1. ونه ای، مجتبی، فرهنگ الفبایی مهدویّت، ص۱۰۷.
  2. مفید، محمد بن محمد، الإرشاد للمفید، ترجمه رسولی محلاتی، ۲جلد، اسلامیه، تهران، چاپ: دوم، بی تا.
  3. جابیه دهی است از دهات دمشق و از توابع جیدور از سمت جولان نزدیک مرج الصفر.
  4. در بعضی از نسخه‌ها است که (نخستین زمین مغرب سرزمین شام خواهد بود) و عیاشی آن را در تفسیرش نقل کرده و آنجا است که نخستین زمین مغرب که ویران می‌شود زمین شام خواهد بود) و در اختصاص مفید نیز چنین است.
  5. قرقیساء: شهریست در خابور در کنار فرات.
  6. ادامه روایت: فرمود: فرمانده سپاه سفیانی در بیداء فرود می‌آید پس آواز دهنده‌ای از آسمان آواز می‌دهد (ای بیداء این قوم را نابود کن) پس زمین آنان را فرو می‌برد و به جز چند نفر نجات نمی‌یابند که صورت آنان را خداوند به پشت برمی‌گرداند و آنان از قبیله کلب خواهند بود و این آیه درباره آنان نازل شده است: یا أَیُّهَا الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتابَ آمِنُوا بِما نَزَّلْنا مُصَدِّقاً لِما مَعَکُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَطْمِسَ وُجُوهاً فَنَرُدَّها عَلی أَدْبارِها- النساء: ۴۷، ای کسانی که برای شما کتاب آسمانی فرستاده شد به قرآنی که فرو فرستادیم که توراه و انجیل را که با شما است تصدیق می‌کند ایمان آورید پیش از آن که چهره‌هائی را خط خذلان کشیم و آنها را به پشت‌هایشان برگردانیم. فرمود: قائم در آن روز در مکّه خواهد بود در حالی که پشت به بیت اللَّه الحرام داده و به آن پناهنده شده صدا می‌زند: ای مردم ما از خدا یاری می‌طلبیم هر کس از مردم که به ما پاسخ داد چه بهتر که ما خاندان پیامبر شما محمّد می‌باشیم و ما سزاوارترین مردم هستیم به خدا و به محمّد، و هر کس که با من درباره آدم محاجّه کند بداند که من سزاوارترین مردم به آدم هستم، و هر کس با من درباره نوح گفتگو کند بداند که من سزاوارترین مردم به نوح می‌باشم، و هر کس با من درباره ابراهیم احتجاج کند باید بداند که من سزاوارترین مردم به ابراهیم هستم، و هر کس با من درباره محمّد محاجّه کند پس من سزاوارترین مردم به محمّد هستم، و هر کس با من درباره پیامبران محاجّه کند پس من سزاوارترین مردم به پیامبران هستم، مگر نه این است که خداوند در قرآنش می‌فرماید: إِنَّ اللَّهَ اصْطَفی آدَمَ وَ نُوحاً وَ آلَ إِبْراهِیمَ وَ آلَ عِمْرانَ عَلَی الْعالَمِینَ ذُرِّیَّه بَعْضُها مِنْ بَعْضٍ وَ اللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ‏- (آل عمران ۳۴)آدم و نوح و آل ابراهیم و آل عمران را خداوند بر جهانیان برگزید؛ فرزندانی هستند برخی از نسل برخی دیگر و خداوند شنوا و دانا است پس منم بازمانده آدم و ذخیره نوح و برگزیده از ابراهیم و خلاصه‌ای از محمّد صلّی اللَّه علیهم اجمعین. توجّه کنید: هر کس که با من درباره کتاب خدا گفت وگو کند پس من سزاوار-ترین مردم به کتاب خدا هستم، توجّه کنید: هر کس که با من درباره سنّت رسول اللَّه گفت وگو کند پس من سزاوارترین مردم به سنت رسول اللَّه هستم، هر کس را که امروز سخن مرا می‌شنود. به خدا قسمش می‌دهم که حاضرین [از شما] به غائبین برسانند و شما را به حقّ خدا و حقّ رسول او و حقّ خودم قسم می‌دهم زیرا مرا بر شما حقّ خویشاوندی رسول خدا ثابت است- که ما را کمک کنید و ما را از کسی که بر ما ستم می‌کند بازدارید که ما وحشت زده شدیم و مظلوم گشتیم و از شهرها و کنار فرزندانمان تبعید شدیم و بر ما ستم شد و از حقّ خودمان ممنوع شدیم و اهل باطل بر ما دروغ بستند پس خدا را بیاد آرید درباره ما، ما را خوار نکنید و ما را یاری کنید تا خدا شما را یاری کند. فرمود: پس خداوند سیصد و سیزده نفر یاران آن حضرت را بر او گرد می‌آورد و بدون قرار قبلی خداوند آنان را گرد می‌آورد همچون پاره‌های ابر پائیز که به هم می‌پیوندند ای جابر این همان آیه است که خداوند در قرآنش فرموده است: أَیْنَ ما تَکُونُوا یَأْتِ بِکُمُ اللَّهُ جَمِیعاً إِنَّ اللَّهَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ- البقره: ۱۴۸، هر جا باشید خداوند همه شما را می‌آورد که خداوند بر همه چیز توانا است. پس در میان رکن و مقام با او بیعت می‌کنند، و با او خواهد بود وصیّت نامه‌ای از رسول خدا (صلی اللَّه علیه و آله) که به فرزندان از پدرانشان دست به دست به ارث رسیده است و قائم ای جابر مردی است از فرزندان حسین (علیه السّلام) که خداوند کارش را در یک شب اصلاح می‌فرماید و هر چه درباره او به نظر مردم مشکل آید این که او از فرزندان رسول خدا است و از علماء یکی پس از دیگری ارث برده است مشکل نخواهد بود، و به فرض که همه اینها هم به نظرشان مشکل آید آن آوازی که از آسمان بر آید هنگامی که او را به نام خودش و نام پدرش و مادرش آواز دهد همه اشکال را بر طرف خواهد نمود. (ابن أبی زینب، محمد بن ابراهیم، الغیبه (للنعمانی) / ترجمه فهری، ۱جلد، دار الکتب الإسلامیه - تهران، چاپ: چهارم، ۱۳۶۲ ش)