اوصاف اهل تقوا در قرآن

نسخهٔ تاریخ ‏۱۸ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۲:۴۰ توسط A.rezapour (بحث | مشارکت‌ها)
سؤال

اوصاف متقین را از دیدگاه قرآن بیان کنید؟

قرآن اوصاف زیادی برای متقین نام برده شده است. آنان کسانی هستند که به غیب و آنچه که بر پیامبران نازل شده است ایمان دارند. و به سرای آخرت یقین دارند.

معنای لغوی تقوا

تقوی از ریشه «وقی یقی» است و مصدر آن «وقایه» است، راغب اصفهانی در مفردات می‌گوید، وقایه نگهداری و محافظت هر چیز است از آنچه به انسان ضرر وآزار می‌رساند و در ادامه می‌فرماید: تقوی عبارت است از محافظت و نگهداری نفس، از آنچه جای نگرانی است. در عرف شرع تقوی یعنی حفظ نفس از ورود هر چه که گناه است.[۱]

اوصاف متقین در آیات

  • هدایت پذیری از قرآن: خداوند می‌فرماید: ﴿ذَٰلِكَ الْكِتَابُ لَا رَيْبَ ۛ فِيهِ ۛ هُدًى لِلْمُتَّقِينَ؛ اين است همان كتابى كه در آن هيچ شكى نيست. پرهيزگاران را راهنماست(بقره:۲) قرآن کریم برای هدایت همگان نازل شده است اما در تمام موارد هدایت خود را به متقین نسبت داده است، جز آیهٔ ۱۸ سورهٔ بقره. البته علت این استناد قرآن کریم این است که متقین در برابر حق تعالی تسلیمند و از آن پیروی می‌کنند، بنابراین تقوا زمینهٔ هدایت پذیری از قرآن است.[۲]
  • ایمان به غیب: متقین به غیب ایمان دارند[۳]؛ یعنی به تمام حقایقی که از حواس ظاهری پنهان است، ایمان دارند که شامل ایمان به خدا و صفات خدا و روز قیامت و عالم مجردات و ارواح و ملائکه و شیاطین می‌باشد.[۴]
  • ایمان به قرآن: متقین به آنچه که بر پیامبر نازل شده است ایمان دارند[۵] اینکه انسان فقط خدا را بشناسد و به او ایمان داشته باشد، کافی نیست بلکه باید تکالیفی را که خداوند از ما خواسته است بشناسیم و شناخت این تکالیف، با ایمان و اعتقاد بر پیامبران او امکان‌پذیر است.[۶]
  • یقین به قیامت: خداوند می‌فرماید: ﴿وَبِالْآخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ؛ و آنانند كه به آخرت يقين دارند.(بقره:۴) این صفت بعد از دو صفت ایمان به غیب (خدا) و ایمان به قرآن آمده است که مکمل آن دو باور می‌شود.[۷]
  • بهتر دانستن آخرت از دنیا: خداوند می‌فرماید: ﴿مَتَاعُ الدُّنْيَا قَلِيلٌ وَالْآخِرَةُ خَيْرٌ لِمَنِ اتَّقَىٰ؛ زندگانی دنیا متاعی اندک است و جهان آخرت برای هر کس که خداترس باشد بهتر از دنیاست(نساء:۷۷) برای پرهیزکاران آخرت بهتر از دنیاست، و تسلیم نبودن در برابر احکام الهی و هراس از رویارویی با دشمن، اهمیت دادن بیش از حد به دنیا، نشانه بی تقوایی است.[۸]
  • دوری از گناه: تا حد امکان گناه نمی‌کنند و اگر گناهی از آنان سر زند، گناه کوچکی است.[۹] اهل تقوی اصرار بر گناه نمی‌کنند و اگر گناهی از آنان سر زند در اولین فرصت، توبه می‌کنند.[۱۰]
  • اقامه نماز: متقین نماز را بر پا می‌دارند.[۱۱] اقامه کردن نماز با خواندن آن فرق دارد و منظور از اقامهٔ نماز، زنده کردن و احیاء کردن آن در جامعه است که تنها کار متقین است. البته در قرآن کریم، هیچ‌گاه نیامده است، نماز بخوانید، چون نماز ستون دین است و ستون بر پا کردنی است نه خواندنی.[۱۲]
  • چیرگی بر نفس: متقین آنجا که باید خشمگین می‌شوند و آنجا که نباید، به خشم خود مسلطند. در جایی با کفار جهاد می کنند.[۱۳] جهاد با کفار و نرمش نداشتن در برابر آنان از جلوه‌های تقواست.[۱۴] و در جائی که نباید خشمگین شوند، خشم خود را فرو می‌برند، چنان‌که می‌فرماید:﴿وَالْكَاظِمِينَ الْغَيْظَ وَالْعَافِينَ عَنِ النَّاسِ؛ و خشم خود را فرو مى‌برند؛ و از مردم در مى‌گذرند.(آل عمران:۱۳۴)
  • شب زنده‌داری: خداوند می‌فرماید: ﴿و المستغفرین بالاسحار،[۱۵] در سحرگاهان استغفار می‌کنند.» به هنگام سحر و آخر شب، آن هنگام که آرامش و صفای خاصی همه جا را فرا گرفته، در آن هنگام که غافلان و بیخبران در خوابند و غوغای جهان مادی فرو نشسته و توجه خاصی به ارزشهای اصلی هستی در سر مردان خدا و قلب زنده دالان پیدا می‌شود، به یاد خدا به پا می‌خیزند و استغفار و طلب آمرزش می‌کنند.[۱۶]
  • رعایت حقوق دیگران: خداوند می‌فرماید: ﴿و للمطلقات متعُ بالمعروف حقاً علی المتقین[۱۷] و برای همهٔ زنان مطلقه، هدیه مناسبی است، این حقی است بر همهٔ مردان پرهیزکار» رعایت حقوق دیگران وظیفهٔ تقوا پیشگان و نشانهٔ تقوااست.[۱۸]
  • وفادار به عهد و پیمان: خداوند می‌فرماید: ﴿من اوفی بعهده و اتّقی فانّ الله یحب المتقین،[۱۹] آنکه به پیمان خود وفا کند و بپرهیزد البته خداوند پرهیزکاران را دوست دارد.» وفای به عهد، امانتداری و پرهیز از خیانت، از نشانه‌های تقواست.
  • رعایت عدالت: خداوند می‌فرماید: ﴿فمن اعتدی … ان الله مع المتقین[۲۰] هر کسی به شما تجاوز کرد به او تعدی کنید … خداوند با پرهیزکاران است.» زیاده روی در پاسخ گوئی از حریم تقوی خارج است، بی عدالتی در مقابله به مثل کردن، حقی در برابر دشمنان دین بی تقوائی است.[۲۱]
  • شکیبایی و صبر: خداوند می‌فرماید: ﴿الصّابرین …[۲۲] متقین در کارها، صبر و استقامت و پشتکار دارند و در برابر حوادث و در برابر گناه و به هنگام گرفتاری و شدائد فردی و اجتماعی، ایستادگی و مقاومت به خرج می‌دهند.[۲۳]
  • راستگویی: خداوند می‌فرماید: ﴿الصّابرین و الصّادقین …[۲۴] متقین راستگو و درست کردارند، آنچه در باطن به آن معتقدند، در ظاهر هم به آن عمل می‌کنند و از نفاق و دروغ و خیانت به دورند.[۲۵]
  • فروتنی و تواضع: خداوند می‌فرماید: ﴿.... و القانتین[۲۶] ...، در برابر خداوند خضوع می‌کنند.» حضرت علی(ع) در این خصوص می‌فرمایند: متقین از تکبر دوری می‌جویند.[۲۷] آنان در راه بندگی و عبودیت خدا، خاضع و فروتن هستند و به این کار مداومت دارند.[۲۸]
  • بخشش و گذشت: خداوند می‌فرماید: ﴿و العافین عن الناس[۲۹] متقین از خطاهای مردم می‌گذرند، گذشت و بخشش آن‌ها باعث می‌شود تا این که کینه‌ها و عداوت میان مردم از بین برود.
  • سخاوت: خداوند می‌فرماید: ﴿فامّا من اعطی واتقی،[۳۰] اما آن کس که انفاق کند و پرهیزکاری پیش گیرد» از صفات متقین پرهیز از ثروت اندوزی، تزکیه خواهی، سخاوتمندی و اخلاص است که نشانه‌های تقوا به حساب می‌آیند.}}[۳۱] متقین در همه حال انفاق می‌کنند چه وقت راحتی و چه وقت محرومیت.[۳۲] چنان‌که می‌فرماید: ﴿ینفقون فی السراء و الضرّاء[۳۳] در سختی انفاق می‌کنند. آنان نه تنها از اموال بلکه از تمام مواهب مادی و معنوی که در اختیار دارند، در راه خدا انفاق می‌کنند و به این وسیله، دردهای اجتماع را درمان می‌بخشند. به این نکته در آیهٔ ۱۶ سورهٔ آل عمران اشاره شده است که فرمود: ﴿... فاغفرلنا …، خداوند همه ما را بیامرز»
  • دوستی با دوام: خداوند می‌فرماید: ﴿بعضهم لبعض عدو الا المتقین[۳۴] ...، دوستان در آن روز دشمن یکدیگرند، مگر پرهیزکاران.» تقوا عامل حفظ و ثبات دوستی‌ها و مودت‌هاست.[۳۵] چون متقین با دوستان خود شراکتِ در خیر می‌کنند، از این جهت، هیچ‌گاه از یکدیگر نمی‌هراسند و نمی‌رنجند.[۳۶]
  • عادل و فروتنند. خداوند می‌فرماید: ﴿و لا یریدون علو فی الارض … و العقبه المتقین،[۳۷] ارادهٔ برتری جویی ندارند … و عاقبت نیک برای پرهیزکاران است. تقوا عامل محافظت انسان‌ها از هر نوع برتری طلبی و فساد انگیزی است. حضرت علی(ع) در زمان خلافت خود در بازار قدم می‌زدند و این آیه را برای بازاریان قرائت می‌کردند، و به آنها می‌فرمودند: این آیه دربارهٔ زمام داران عادل و متواضع و صاحبان قدرت در میان مردم، نازل شده است.[۳۸]
  • پرهیز از ربا: خداوند می‌فرماید: ﴿... لا تاکلو الربا … فاتقوا،[۳۹] ربا نخورید و پرهیزکار باشید. این آیه لزوم رعایت تقوای الهی را در امور اقتصادی می‌رساند و اشاره دارد، که ربا خواری با تقوا پیشگی، ناسازگار است و پرهیز از ربا خواری در جامعهٔ ایمانی، نشانهٔ تقوا پیشگی آن جامعه است.[۴۰]


مطالعه بیشتر

خطبهٔ همام، یا تفسیر نمونه، ذیل آیهٔ ۱۳ سورهٔ حجرات یا آیهٔ ۴ سورهٔ بقره که به صورت تفصیلی بحث شده است، رجوع شود.


منابع

  1. خسروی، غلامرضا، کتاب مفردات راغب، انتشارات رضوی، ج۱، ص۵۳۰.
  2. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران: دار الکتب الاسلامیه، ج۱، ص۳۸.
  3. سوره بقره، آیه ۳.
  4. جعفری، یعقوب، تفسیر کوثر، ج۱، ص۶، ذیل آیه ۳ بقره.
  5. سوره بقره، آیه ۴.
  6. همان.
  7. همان.
  8. هاشمی رفسنجانی، اکبر، تفسیر راهنما، قم: مرکز فرهنگ و معارف قرآن، ج۳، ص۴۷۶.
  9. سوره نجم، آیه ۳۲.
  10. آیه ۱۳۵ سوره آل عمران
  11. سوره بقره، آیه۳.
  12. تفسیر کوثر، ذیل آیه ۳ سوره بقره.
  13. سوره توبه، آیه ۱۲۳.
  14. تفسیر راهنما، پیشین، ج۷، ص۳۴۸.
  15. سوره آل عمران، آیه ۱۷.
  16. تفسیر نمونه، پیشین، ج۲، ص۳۴۴.
  17. سوره بقره، آیه ۲۴۱.
  18. تفسیر نمونه، پیشین، ذیل آیه ۲۴۱ سوره بقره.
  19. تفسیر راهنما، پیشین، ذیل آیه ۷۶ سوره آل عمران.
  20. سوره بقره، آیه ۱۹۴.
  21. تفسیر نمونه، پیشین، ج۲، ص۱۹.
  22. سوره آل عمران، آیه ۱۷.
  23. تفسیر نمونه، پیشین، ج۲، ص۳۴۴.
  24. سوره آل عمران، آیه ۱۷.
  25. همان.
  26. سوره آل عمران، آیه ۱۷.
  27. نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، مؤسسه انتشارات مشهور، خطبه ۱۹۳، ص۴۰۵.
  28. تفسیر نمونه، پیشین، ج۲، ص۳۴۵.
  29. سوره آل عمران، آیه ۱۳۴.
  30. سوره لیل، آیه ۵.
  31. تفسیر راهنما، پیشین، ج۲۰، ص۵۲.
  32. تفسیر نمونه، پیشین، ج۳، ص۹۶.
  33. تفسیر نمونه، پیشین، ج۲، ص۳۴۴.
  34. سوره زخرف، آیه ۶۷.
  35. تفسیر راهنما، پیشین، ج۱۷، ص۱۲۶.
  36. تفسیر نمونه، پیشین، ج۱۹، ص۴۵۰.
  37. سوره قصص، آیه ۸۱.
  38. تفسیر نمونه، پیشین، ذیل آیه ۸۸ قصص.
  39. سوره آل عمران، آیه ۲۲۰.
  40. تفسیر راهنما، پیشین، ج۳، ص۶۴.