سیر تحول خط در نگارش قرآن

سؤال

سیر تحول خط در نگارش قرآن چگونه بوده است؟

کتابت در زمان پیامبر اسلام(ص) بسیار ساده و ابتدایی، بدون علایم و نشانه‌هایی برای نمایاندن حرکات یا سکون بود، اما با گذشت زمان، سیر تکاملی خود را پیمود و پیشرفت کرد. پس از دوران پیامبر، نشانه حرکات در حروفِ قرآن کریم، به صورت نقطه بود؛ نقطه اول حروف، علامت فتحه و نقطهٔ آخر حروف، علامت ضمه و نقطهٔ زیرین حروف، علامت کسره بوده است.

نشانه‌هایی که امروزه به عنوان فتحه، کسره و ضمه وجود دارد، در قرن سوم هجری قمری ساخته شد و آن‌را از ابتکارات خلیل بن احمد فراهیدی دانسته‌اند. همچنین همزه و تشدید نیز در این قرن توسط خلیل بن احمد ساخته شد.

از ابتدای قرن دوازهم، پادشاه عثمانی، خطاطان و هنرمندان را جمع کرد و آنها انواع جدیدی از خطوط عربی، مانند خط رقعی، خط دیوانی، خط طغرایی و خط اسلامبولی را پدیدآوردند. امروزه در ایران و بیشتر کشورهای اسلامی، قرآن با رسم‌الخط عثمانی که به دست خطاط سوری «عثمان طه» نوشته شده، مقبولیت همگانی دارد.

خط در ابتدای بعثت

کتابت در زمان پیامبر اسلام(ص) مطابق با اصول و قواعدِ نگارشِ آن زمان انجام می‌گرفت. باگذشت زمان، دانشمندان قواعد املا و رسم‌الخط را به وجود آوردند و کتابت سیر تکاملی خود را به تدریج پیمود و در نهایت به صورت فعلی درآمد.

خط در زمان پیامبر، بسیار ساده و ابتدایی و بدون علایم و نشانه‌هایی برای نشان‌دادن حرکات یا سکون بود. عرب‌ها در ابتدای نزول قرآن، در قرائت قرآن، کم‌تر دچار اشتباه می‌شدند، اما پس از فتوحات و مسلمان‌شدن دیگر نژادها و همچنین وجود لهجه‌های مختلف در زبان عربی، سبب شد عرب‌ها بر اصلاح زبان خود، به ویژه به جهت قرائت صحیح قرآن، تلاش کنند.[۱]

در ابتدا، به دستور امام علی(ع) و توسط ابوالاسود دوئلی، قواعد ساده‌ای تأسیس شد. ابوالاسود دوئلی برای نخستین بار با کمک یکی از نویسندگان، اعراب‌گذاری خط (حروف و کلمات) قرآن را آغاز کرد.[۱] در این دوران، نشانه حرکات در حروفِ قرآن کریم، به صورت نقطه بود؛ نقطه اول حروف، علامت فتحه و نقطهٔ آخر حروف، علامت ضمه و نقطهٔ زیرین حروف، علامت کسره بوده است. حجاج بن یوسف حاکم عراق و حجاز در زمان مروانیان، از کاتبان و نویسندگان خود خواست که برای تشخیص حروف مشابه نیز، علایم و نشانه‌هایی وضع کنند.

خط کوفی و نسخ

 
نسخه خطی قرآن بر روی پوست در قرن چهارم هجری

خطاطان تا اواخر قرن سوم هجری، قرآن‌ها را با خط کوفی می‌نوشتند، اما از اوایل قرن چهارم، خط نسخ، جای خط کوفی را گرفت. نخستین مصحف به خط نسخ، توسط خطاط معروف، محمد بن علی بن حسین بن عبدالله شیرازی معروف به اِبْنِ مُقْله (۲۷۲-۳۲۸ق) نوشته شد. گفته شده اولین بار، او به خط ثلث و نسخ نوشت.

قرن سوم، دوره تحول در نگارش قرآن

سیوطی از عالمان اهل‌سنت دربارهٔ آخرین تغییرات تکمیلی اعراب‌گذاری قرآن می‌گوید: در صدر اول، نشانهٔ حرکات حروف به صورت نقطه بوده است، نقطهٔ اول حروف، علامت فتحه و نقطهٔ آخر حروف، علامت ضمه و نقطهٔ زیرین حروف، علامت کسره به شمار می‌آمده است. علایمی که اکنون برای بیان حرکات حروف متداول است، از ابتکارات خلیل بن احمد فراهیدی است. همچنین نخستین کسی که همزه و تشدید را وضع کرد، خلیل بن احمد بود.[۲]

تغییراتی که در خط و رسم قرآن ایجاد شد، در پایان قرن سوم به اوج خود رسید. مردم در نوشتن قرآن با خطوط زیبا و به کار بردن علایم و نشانه‌ها بر یکدیگر پیشی می‌گرفتند و برخی علامت‌ها مانند تشدید و… را اختراع کردند.[۳]

خط نسخ عربی، در قرن هفتم هجری، به دست یاقوت بن عبدالله موصلی به حد اعلای کمال رسید و تا قرن یازدهم هجری قمری همه قرآن‌ها به شیوه خط یاقوت نوشته می‌شد.

قرآن کریم، با گذشت زمان، از جهت کتابت و زیبایی خط، سیر تکاملی خود را ادامه داد و خطاطان بزرگی در زیبایی و تکمیل خط آن تلاش نمودند.

دوره جدید

از ابتدای قرن دوازهم، خط عربی اسلامی مورد توجه ترک‌های عثمانی قرار گرفت و به کمک خطاطان فارسی که در امپراطوری عثمانی خدمت می‌کردند، در پیشبرد این خط کوشیدند.

پادشاه عثمانی، همهٔ خطاطان، هنرمندان را در پایتخت جمع کرد و آنها انواع جدیدی از خطوط مانند خط رقعی، خط دیوانی، خط طغرایی و خط اسلامبولی را پدیدآوردند که هم‌چنان در نوشته‌ها استفاده می‌شوند.

چاپ مصحف‌ها نیز مانند خط آن، در دوره‌های مختلف پیشرفت نمود. برای نخستین بار در حدود سال ۹۵۰ هجری مطابق با سال ۱۵۴۳ میلادی، قرآن در «بندقیه» به چاپ رسید. ابتدا دولت اسلامی و سپس از سال ۱۲۹۴ هجری قمری، ترکیهٔ عثمانی به چاپ‌های زیبایی از قرآن اقدام نمودند….[۴]

امروزه نیز در ایران و غالب کشورهای اسلامی، قرآنی که با رسم‌الخط عثمانی به دست خطاط سوری «عثمان طه» نوشته شده، مقبولیت همگانی دارد.[۵]

منابع

  1. ۱٫۰ ۱٫۱ علوم القرآن عند المفسرون، ج۱، ص۴۱۳–۴۱۶.
  2. الاتقان فی علوم القرآن، ج۲، ص۳۷۷–۳۷۸.
  3. محمد هادی معرفت، علوم قرآنی، ص۱۸۴–۱۸۷.
  4. پژوهشی در تاریخ قرآن، ص۱۵۸–۲۱۳.
  5. بهاء الدین خرمشاهی، دانشنامه قرآن و قرآن‌پژوهی، ج۱، ص۱۱۰۶–۱۱۰۷.