روایت من نقطه باء هستم

سؤال

در حدیث آمده که امام علی(ع) فرمود: «انا نقطه تحت الباء»، در صورتی که در زمان حضرت(ع) حروف نقطه‌گذاری نشده بود و شاگرد او ابوالاسود دوئلی حروف را نقطه‌گذاری کرد. این دو نکته چگونه قابل جمع خواهند بود؟

روایت انا نقطه تحت الباء در منابع روایی شیعه وجود ندارد و تنها در منابع تفسیری و آثار عرفانی آورده شده است. در برداشت عرفانی نیز مقامات انسان کامل از آن برداشت شده است. درباره خط عربی باید گفت که تا پیش از اسلام خط نبطی و خط کوفی کاربرد داشته که در اواسط قرن اول نقطه‌گذاری و نشانه‌گذاری شده است. اما به مرور زمان کاربرد آن کم شده و در اوایل قرن چهارم خط نسخ جایگزین آن شد. باید توجه کرد که عدم نقطه‌گذاری نشانه عدم وجود نقطه نبوده زیرا در خطبه‌های نهج‌البلاغه خطبه‌ای با عنوان بی‌نقطه وجود دارد و نشان دهنده فهم مردم از حروف و نقطه است.

بررسی سند و محتوای روایت

روایت «انا نقطه تحت الباء» از امام علی(ع) چنین نقل شده است: «... بعد ما ورد: انّ القرآن فی باء «بسم الله» انا نقطه تحت الباء.»[۱] در منابع معتبر روایی، این روایت نقل نشده و تنها در کتاب‌های تفسیری و عرفانی، بدون ذکر نام راویان و سلسله سند آمده است. بنابراین روایت از نظر سند نمی‌تواند مورد بحث قرار گیرد، زیرا تا زمانی که سلسله سند و نام راویان ذکر نشود، نمی‌توان در مورد سند روایت بحث نمود. ممکن است گفته شود پذیرش عرفا جبران ضعف سند روایت می‌کند، اما دلالت و معنای روایت نیز چندان روشن نیست.

برداشت عرفانی از روایت

در صورتی که سند و دلالت حدیث پذیرفته شود، برداشت عرفانی و مقامات انسان کامل از این روایت مورد نظر است. امام خمینی(ره) در شرح دعای سحر، ذیل این قسمت از دعا که «اَللّهُمَّ اِنّی اَسْئَلُکَ مِنْ کَلِماتِکَ بِاَتَمِّها…»، این حدیث را نقل کرده و چنین می‌گوید: «ظهور وجود به وسیله «باء» بود، و به وسیله نقطه، عابد از معبود تمیز یافت … . انسان کامل، از آنجا که کون جامع و آیینه تمام نمای همه اسماء و صفات الهیه است از این رو تمام‌ترین کلمات الهیه است، بلکه او همان کتاب الهی است که همه کتاب‌های الهی در آن است.»[۲]

پیدایش خط عربی

عرب حجاز اندکی پیش از ظهور اسلام، با خط و کتابت آشنا شدند. علت آن که کتابت و خط در میان آنها رایج نبوده، به دلیل زندگی بدوی این منطقه است. برخی از آنان به منظور تجارت با شام و عراق، خط نبطی یا سریانی را از آنها به عاریت گرفتند و این دو نوع خط تا پس از فتوحات اسلامی در عرب باقی و معروف بود. عرب‌ها خط نبطی و کوفی را نخست در نامه‌ها و نوشته‌های عادی و سپس در نوشته‌های مهم مانند قرآن و حدیث به کار گرفتند.

هنگام ظهور اسلام تنها کمتر از بیست نفر با خط و نوشتن آشنا بودند و پیامبر(ص) آنها را بر کتابت وحی استخدام کرد. خط سریانی و نبطی که در بین عرب‌ها متداول شده بود بدون نقطه و علامت نگارش می‌شد. کار نقطه‌گذاری و علامت‌گذاری کلمه در زمان عبدالملک بن مروان به وسیله یحیی بن یعمر و نصر بن عاصم، شاگرد ابوالاسود دوئلی متداول گردید. با گذشت زمان خط کوفی سیر قهقرایی به خود گرفت و خط نسخ در آغاز قرن چهارم هجری قمری به دست ابن مقلد که در زیبایی آن را به حد کمال رساند و مصحف‌ها با خط زیبای نسخ نوشته می‌شدند.[۳]

خطبه بی‌نقطه

یکی از خطبه‌های نهج البلاغه امام علی(ع) که به عنوان برتری و کمال نطق و خطابه و نثر ایشان است، خطبه بی الف و بی‌نقطه است که در تاریخ و منابع روایی به نام امام علی(ع)، ثبت شده است.[۴]این نکته بیانگر این است که حروف و نقطه، وجود داشته زیرا مفهوم خطبه بی‌نقطه برای مردم قابل قبول و فهم بوده است.


معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر

  • تفسیر تسنیم، ج۱، اثر استاد جوادی آملی.
  • شناخت قرآن، اثر استاد علی کمالی دزفولی.


منابع

  1. الموسوی الخمینی، السید المصطفی، تفسیر القرآن الکریم، ج۱، ص۱۶۹ به نقل از ینابیع الموده، ص۶۹؛ الموسوی الخمینی، روح الله، شرح دعای سحر، سید احمد فهری، تهران، تربیت، سوم، ۱۳۸۴ش، ص۸۶.
  2. شرح دعای سحر، ص۸۶–۸۹.
  3. معرفت، محمد هادی، علوم قرآن، قم، تمهید، پنجم، ۱۳۸۳ش، ص۱۵۴–۱۵۵.
  4. عمادزاده، حسین، زندگی چهارده معصوم، بی‌جا، بی‌تا، ص۴۳۷–۴۳۸.