توقیفی بودن اسماء الهی

نسخهٔ تاریخ ‏۳۱ اکتبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۰:۰۱ توسط Rezapour (بحث | مشارکت‌ها) (ویرایش به‌وسیلهٔ ابرابزار:)
سؤال

آیا اسماء الهی توقیفی هستند و به جز اسم‌هایی که در قرآن و ادعیه آمده است نمی‌توان اسماء دیگری را برای خدا به کار برد، یا این‌طور نیست و اسماء دیگری را هم می‌توان برای خدا استفاده کرد؟


توقیفی‌بودن اسماء الهی به این معنا است که غیر از اسامی و صفاتی که در قرآن و دعاها آمده، نمی‌توان اسامی دیگری برای خداوند استفاده کرد. اکثر فقها و بزرگان توقیفی‌بودن اسماء الهی را قبول ندارند و معتقدند می‌توان خداوند را با اسامی دیگر، در صورتی که خلاف شأن خداوند نباشد، نام‌گذاری کرد. البته برخی معتقدند احتیاط و مراعات بعضی ملاحظات دینی حکم می‌کند که خداوند، با اسمائی غیر از اسامی ذکر شده در قرآن و ادعیه نام‌گذاری نشود.

قائلین به توقیفی بودن اسماء الهی

در علم کلام مبحثی وجود دارد با عنوان توقیفی بودن اسماء الهی. کسانی که قائل به توقیفی بودن اسماء هستند معتقدند غیر از اسمائی که در متون دینی و ادعیه و قرآن ذکر شده است نمی‌توان از نام دیگری برای خداوند استفاده کرد. مستند این گروه روایاتی است که در آن‌ها مضامینی با همین عبارات آمده است از جمله «ان الخالق لا یوصف الا بما وصف به نفسه» یعنی خداوند وصف نمی‌شود جز به آنچه خودش به آن‌ها خود را وصف کرده است یا «لا تتجاوز فی التوحید ما ذکره الله تعالی فتهلک» یعنی از آنچه خداوند در وحدانیت خود ذکر نموده تجاوز نکنید که هلاک می‌شوید[۱]

قائلین به نام گذاری خداوند به اسماء دیگر

در برابر این عده کسانی دیگر اسماء را توقیفی ندانسته و قائلندکه غیر از اسمائی که در قرآن و سنّت برای خداوند ذکر شده اسماء مناسب با شأن و مقام او را می‌توان بر او نهاد این گروه به آیه ۱۸۰ سوره اعراف تمسک جسته‌اند؛ که می‌فرماید: ﴿لله الاسماء الحسنی فادعوه بها برای خدا نام‌های نیکوست پس با آن‌ها او را بخوانید.[۲]

علامه طباطبایی ذیل این آیه توقیفی بودن اسماء را در علم کلام جایز نمی‌داند و قائل است به این که از اسماء دیگر که منافی شأن و عظمت و بزرگی و مخالف با تجرد او نباشد می‌توان در حق او استفاده کرد چنان‌که عنوان می‌کند در علم فقه به لحاظ بعضی ملاحظات دینی ممکن است بزرگانی مخالف با این امر باشند.[۳]

مرحوم آیت الله شعرانی در شرح کشف المراد می‌فرمایند: «بسیاری از علما نام‌های خدای تعالی را توقیفی می‌دانند و غیر آنچه وارد شده است را بر او جایز نمی‌دانند. انسان در ابتدای امر می‌پندارد مقصود منع شرعی است اما التزام بدان دشوار است؛ ولی هر نام نیکو که دلالت برکمال و صفات کمالیه او کند بر او می‌توان اطلاق کرد و اسمائی که دلالت بر نقص کند جایز نیستند دلیل آن که بعضی اسماء مانند کریم و جواد را بر خداوند جایز و بعضی دیگر مانند سخی را با آن که هم ردیف هم هستند را جایز نمی‌دانند، بیشتر امتناع طبع بُلغای (عالمان علم بلاغت) اهل لغت است نه آن که در روایتی یا آیه ای از قرآن وارد شده باشد که خدا را مثلاً فقیه یا سخی نگوئید».[۴]

احتیاط در عدم استفاده از اسماء غیر مأثور

با احتساب این موارد دو نکته به دست می‌آید:

نکته اول: علمای کلام بیشتر معتقدند که خدا را با هر نام که مخالف شأن، مقام و عظمت او نباشد می‌توان نامید و علت مخالفت بعضی از علما با این کار مراعات بعضی ملاحظات دینی و مخالفت با فصاحت و بلاغت کلام است.

نکته دوم: آنانی که اسماء الهی را توقیفی نمی‌دانند احتیاط کرده و بنا به همان ملاحظات یاد شده در نامیدن خدا به اسمائی غیر از آنچه در ادعیه وارد شده احتیاط می‌نمایند.

شرط عقل و روایات وارد شده نیز همین مطلب را تأیید می‌کند ضمن آن که لزومی ندارد با این همه اسمائی که از ائمه معصومین ما در ادعیه مختلف روایت شده خدا را با نام‌های دیگر بخوانیم، پس بهتر است در مناجات و راز و نیاز با خدا به دعاهای معتبر در مفاتیح و صحیفه سجادیه رجوع کرده و از پیش خود، خدا را با نامی که شاید شائبه نقص و کمبود در او را به وجود آورد نخوانیم.


مطالعه بیشتر

۱ـ ترجمه المیزان، ذیل آیه ۱۸۰ سوره اعراف.

۲ـ شرح کشف المراد، شعرانی، ص ۴۱۱به بعد.

منابع

  1. شیخ صدوق، محمد بن حسن، التوحید، دفتر نشر اسلامی، باب دوم، ح۱۷و ۳۱.
  2. شیروانی، علی، شرح و ترجمه کشف المراد، قم، دارالعلم، ج۱، ص۶۱.
  3. ر. ک.علامه طباطبایی، سید محمد حسین؛ المیزان، ترجمه: موسوی همدانی، سید محمد، باقر ذیل آیه ۱۸۰ سوره اعراف.
  4. شعرانی، محمد حسن، ترجمه و شرح کشف المراد، دارالکتب اسلامیه، ۱۳۷۹ش، ص۴۱۲.