حقانیت امام علی(ع) در نهج البلاغه

نسخهٔ تاریخ ‏۲۶ اکتبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۳:۵۹ توسط Mnazarzadeh (بحث | مشارکت‌ها) (تکمیل و بارگزاری)
سؤال

لطفاً خطبه هايي كه حضرت علي (ع) در نهج البلاغه به حق خود بر خلافت تصريح كرده باشند را مرقوم فرماييد.


امام علی در خطبه ششم نهج البلاغه، بعد از اینکه طلحه و زبیر نقض بیعت کردند، در اعتراض به برخی از افراد اینطور فرمودند که به خدا سوگند بعد از فوات رسول خدا تا امروز پیوسته از حق خودم محروم و ممنوع بودم. در خطبه دوم نیز حضرت ولایت و وصایت پیامبر گرامی اسلام را حق اهل بیت می دانند. در خطبه معروف به شقشقیه نیز امام علی(ع) با نقد بر رفتارهای صورت گرفته توسط عده ای بعد از وفات پیامبر(ص)، اینطور می فرمایند که ابوبکر خلافت را مانند پیراهنی پوشید، در حالیکه می دانست من برای خلافت احق هستم. همچنین امام علی در نامه ای که به مردم مصر توسط مالک اشتر ارسال کرده بودند، اینطور می فرمایند که به خدا تصور نمی کردم که مردم ولایت را از اهل بیت جدا کنند و من را از این حق دور کنند.

خطبه ششم

اين خطبه را امام علی (ع) وقتي ايراد فرمودند كه طلحه و زبير نقض بيعت كردند. از آن جناب تقاضا شد كه آن دو را تعقيب نكند و با آنها وارد جنگ نشود. حضرت ضمن ردّ تقاضاي آن ها فرمودند: به خدا سوگند از زمان وفات رسول خدا (ص) تا امروز پيوسته از حق خود محروم و ممنوع شدم و بر كار خويش تنها ايستادم.

(... فو الله ما زلت مدفوعاً عن حق مستأثراً عليَّ منذ قبض الله نبيه ـ صلي الله عليه و آله وسلم ـ حتّي يوم الناس هذا.)[۱]

خطبه دوم، فراز ۱۳

حضرت پس از برگشتن از جنگ صفين خطبه خواندند كه در قسمتي از آن فرمودند: آل محمد ـ صلي الله عليه و آله وسلم ـ اساس و پايهء دين و ستون ايمان و يقين هستند، دور افتادگان از راه حق، به آنان رجوع كرده و واماندگان، به ايشان ملحق مي‎شوند و خصائص امامت در آنان جمع و حق ايشان است و بس، وصيت پيامبر وارث بودن از او درباره آنان ثابت است، در اين هنگام حق به سوي اهلش برگشته و به جايي كه از آن خارج شده بود منتقل گرديد.

(...و لهم خصايصُ حقّ الولايه، وفيهم الوصيّه والوراثه الآن اذ رجع الحقّ الي اهله ونقل الي منتقله.)[۲]

خطبه سوم، معروف به شقشقيّه

حضرت علي(ع) اين خطبه را در جواب ابن عباس فرموده‎اند: آگاه باش! سوگند به خدا كه پسر ابي قحافه (ابوبكر) خلافت را مانند پيراهني پوشيد و حال آنكه مي‎دانست من براي خلافت مانند قطب آسياب هستم (اين نوعي تشبيه است يعني همانطور كه قطب آسياب محور سنگ آسياب است من هم مركز ثقل خلافت هستم)... ديدم صبر كردن خردمندانه است، صبر كردم در حالي كه چشمم را خاشاك و گلويم را استخوان گرفته بود...

«أما و الله لقد تقمّصها ابن ابي فحافه، و انّه ليعم انّ محلّي منها محلّ القطب من الرّحي...»[۳]

ابن ابي الحديد كه از علماي اهل سنت و معتزلي است در ذيل خطبه شقشقيّه كه ذكر كرديم مي‎گويد: كلماتي مانند جملات بالا از علي عليه السلام مبني بر شكايت از ديگران و اينكه حق مسلم او به زور گرفته شده به حد تواتر نقل شده و مؤيد نظريه اماميه است كه ميگويند علي عليه السلام با نصّ مسلم تعيين شده و هيچكس حق نداشت به هيچ عنوان بر مسند خلافت قرار گيرد.[۴]

نامه ۶۲

امام علی(ع) اين نامه را با مالك اشتر هنگامى كه او را والی حكومت مصر قرار داده بودند، خطاب به مردم مصر فرستادند، در این نامه امام علی(ع) به ذکر وقایع اتفاق افتاده بعد از پیامبر اکرم(ص) می پردازد و می فرماید: مسلمانان بعد از پیامبر(ص) در امر خلافت به نزاع پرداختند. به خدا سوگند، هرگز در خاطرم نمى گذشت كه عرب پس از رحلت محمد (صلى الله عليه و آله) خلافت را از اهل بيت او به ديگرى واگذارد، يا مرا پس از او از جانشيني باز دارد و آن را از من دور کند، و شگفت زده شدم وقتی شتافتن مردم به سوى فلان [ابوبکر] و بيعت كردن با او را دیدم...

«فَلَمَّا مَضَى، تَنَازَعَ الْمُسْلِمُونَ الْأَمْرَ مِنْ بَعْدِهِ. فَوَاللَّهِ مَا كَانَ يُلْقَى فِي رُوعِي وَ لَا يَخْطُرُ بِبَالِي أَنَّ الْعَرَبَ تُزْعِجُ هَذَا الْأَمْرَ مِنْ بَعْدِهِ (صلی الله علیه وآله) عَنْ أَهْلِ بَيْتِهِ، وَ لَا أَنَّهُمْ مُنَحُّوهُ عَنِّي مِنْ بَعْدِهِ؛ فَمَا رَاعَنِي إِلَّا انْثِيَالُ النَّاسِ عَلَى فُلَانٍ يُبَايِعُونَهُ»[۵]


منابع

  1. ترجمه و شرح نهج البلاغه به قلم سيدعلي نقي فيض الاسلام به خط طاهر خوشنويس، ص۵۸. نهج البلاغه به قلم دكتور صبحي صالح، طبع بيروت، ص۵۳.
  2. نهج البلاغه، فيض الاسلام، ص۴۵، صبحي صالح، ص۴۷.
  3. فيض الاسلام، ص۴۶، صبحي صالح، ص۴۸.
  4. ابن ابي الحديد، شرح نهج البلاغه، تهران، انتشارات اسماعيليان، ج۹، ص۳۰۶ و ۳۰۷.
  5. فيض الاسلام، ص۱۰۴۸، صبحي صالح، ص۴۵۱.