روایت خرید آرد باعث فقر می‌شود

سؤال

«خرید آرد باعث فقر می‌گردد.» آیا این روایت صحیح است و فلسفه آن چیست؟


شیخ کلینی در اصول کافی در بخش «بَابُ فَضْلِ شِرَاءِ الْحِنْطَةِ وَ الطَّعَام‏؛ فضیلت خریدن گندم و طعام»، سه حدیث از امام صادق(ع) نقل می‌کند که در آنها به خریدن گندم توصیه شده و از خریدن آرد و نان نهی شده است.

عده ای از اصحاب از احمد بن محمد، از ابن محبوب، از نصر بن اسحاق کوفی، از عباد بن حبیب گفت: از امام صادق(ع) شنیدم می‌گفت: «خریدن گندم فقر را از بین می‌برد و خریدن آرد موجب فقر می‌شود؛ و خریدن نان از بین بردن مال است. می‌گوید عرض کردم: خداوند حافظ شما باشد پس کسی که قدرت بر خریدن گندم ندارد چه کار کند، فرمود: این حکم (ممانعت، نهی) برای کسی است که قدرت بر خرید گندم دارد ولی این کار را نمی‌کند.»[۱]

در روایت دیگر از امام صادق(ع) نقل می‌کند که حضرت فرمود: «زمانی که پولی به دست آوردی با آن گندم بخر و اگر آرد بخری پول تو از دست رفته است.»[۲]

در روایت دیگر ابو صباح کنانی از امام صادق(ع) نقل می‌کند که حضرت فرمود: «خریدن آرد مایه ذلت است و خریدن گندم مایه عزت و خریدن نان مایه فقر، پس پناه می‌برم به خداوند از فقر و ناچیزی.»[۳]

از آنجایی ‌که این روایات در باب تجارت وارد شده‌اند، می‌توان گفت ریسک تجاری درباره خرید آرد و نان خطرناک است. [۴] شاید بتوان یکی از اهداف روایت را عدم وابستگی به دیگر جوامع و احساس عزت و شخصیت و کرامت در جامعه باشد. لذا حضرت می‌فرماید: اگر گندم بخری انگار پولت را در راه منفعت آور و سودآور هزینه کرده‌ای ولی اگر آرد و نان بخری بدین معنی است که پولت را از دست داده‌ای چون کالائی که خریده‌ای مصرفی و نهائی است. بر این اساس برخی کتب فقهی شیعه خرید گندم را مستحب و خرید آرد مکروه ولی خرید نان را با کراهت شدید بیان کرده‌اند.[۵]


معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر

  • ترجمه و شرح اصول کافی، سید هاشم رسولی محلاتی.
  • ترجمه و شرح اصول کافی، محمد باقر کمره ای.


منابع

  1. شیخ کلینی، الکافی، تحقیق غفاری، علی اکبر، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۷ش، ج۵، ص۱۶۷.
  2. شیخ کلینی، ج۵، ص۱۶۷ و شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵ش، ج۷، ص۱۶۲.
  3. کلینی، ج۵، ص۱۶۷، و طوسی، ج۷، ص۱۶۲.
  4. هادوی کاشانی، اصغر، موفقیت اقتصادی از دو نگاه، ماهنامه پاسدار اسلام، شماره‌های ۲۴۳–۲۴۴.
  5. شهید اول، الدروس الشرعیه، قم، جامعه مدرسین، ۱۴۱۴ق، ج۳، ص۱۸۷.