سؤال

چرا صفت شکور در قرآن کریم فقط برای حضرت نوح آمده است؟ آیا ویژگی خاصی وجود داشته است؟

شکر، سپاس داشتن و ثنای نیکو گفتن خدا بر هر کار نیکو و احسان و اعتراف به نعمت است، اما توأم با نوعی تعظیم.[۱] شکر بنده بر نعمت‌های ظاهری و باطنی که خداوند متعال در اختیار او نهاده از وظایف حتمیّه و اولیّه او می‌باشد و خداوند در قرآن کریم مکرّر بر آن تأکید نهاده که بندگان همواره خود را رهین منّت او بدانند و در نتیجه سر به طاعتش نهند و تسلیم فرامینش باشند و هرگز راه سعادت خویش را در عمل به وظایف از دست ندهند.

پروردگار متعال خود را به صفت شکور موصوف داشته و بندگان شایسته و سپاسگزار خویش را بدین صفت می‌ستاید؛ به آنچه که اشاره شد، همه انبیای الهی بندگان شکرگزارند چنان‌که درباره حضرت ابراهیم نیز خداوند فرموده است: ﴿شاکراً لانعمه اجتباه و هداه الی صراط مستقیم[۲] همیشه شکرگزار نعمت‌های خدا بود که خدا او را به رسالت برگزید و به راه مستقیمش هدایت کرد.

بنابراین، همه انبیا شکرگزار خداوند بودند، ولی در این آیه ظهور بیشتر در حضرت نوح دارد. چنان‌که همه ائمه صادق‌اند، ولی این اسم در امام صادق ظهور یافته است. چنان‌که حضرت نوح را بدین صفت ستوده و در وصف آن، چنین فرموده است: ﴿انه کان عبداً شکوراً.[۳]

بنابراین، خداوند در برابر سپاس حضرت نوح، بهترین پاداش را داد که همان نام نیکو است. بنده شکور از بهترین نام‌های نیک است که خداوند به سپاس آن همه زحمت‌ها (کشتی ساختن، جمع‌آوری نوعی از موجودات در کشتی و…) به او داده است.[۴]

بیان روایات درباره صفت شکور حضرت نوح

در برخی از روایات علت شکور بودن حضرت نوح چنین بیان شده است:

۱. سیوطی در درّالمنثور از ابن مردویه از ابی فاطیمه روایت کرده است که رسول خدا فرمود: «نوح(ع) هیچ چیزی کوچک یا بزرگ را برنمی‌داشت مگر آنکه «بسم الله و الحمدلله» می‌گفت، و از همین جهت بود که خداوند او را بنده شکور نامید».[۵]

۲. در تفسیر برهان از ابن بابویه به سند خود از محمد بن مسلم از ابی جعفر(ع) روایت کرده که فرمود: اگر خداوند نوح را عبد شکور نامید، برای این بود که آن جناب در هر صبح و شام اینگونه می‌گفت: «اللّهم إنّی اُشهِدُک أنّ ما اصبح او اَمسی بی نعمهٍ فی دینٍ او دنیا فمِنک وحدک لا شریک لک، لک الحمد و لک الشّکر بها علیّ حتی ترضا و بعدالرّضا، فأنزل الله أنه کان عبداً شکورا فهذا کان شکره»[۶] «بارالها من گواهی می‌دهم که اگر در شب و روز قرین نعمتها و عافیتم، همه آنها از تو است و تو یگانه و بی شریک هستی، حمد و شکر تو به خاطر آن نعمت‌ها بر من فرض است ولی نه تنها آنقدر که راضی شوی بلکه بعد از رضای تو نیز شکرگزارم. آنگاه بود که خداوند نازل کرد که او بنده شکور من هست. این گونه است شکر او.»

این معنا با مختصر تفاوتی به چند طریق در کافی، تفسیر قمی و عیاشی[۷] روایت شده است.

بنا به آنچه که اشاره شد، اینگونه نیست که انبیای دیگر، غیر از حضرت نوح، شاکر و سپاس گذار نبوده‌اند؛ بلکه همه انبیای الهی، نسبت به دیگر مردم، بهتر سپاسگزار بوده و شاکرترین بندگان خدا بوده‌اند. امّا نسبت به بعضی خصوصیاتی که اشاره شد، سبب شده است که حضرت نوح به عبد شکور یاد شود.


مطالعه بیشتر

  • تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی، ج۱۲.
  • ترجمه تفسیر المیزان، محمد حسین طباطبایی، ج۱۳.
  • ترجمه تفسیر مجمع البیان، طبرسی، ج۶.

منابع

  1. منتهی الادب، ج۳، ماده «ش، ک، ر»، بی تا، تهران، ۱۴۲۶ق.
  2. نحل / ۱۲۰.
  3. اسراء / ۳؛ حسینی دشتی، مصطفی، معارف و معاریف، قم، انتشارات حجت، ۱۳۷۶ش، ج۶، ص۵۳۱.
  4. طباطبایی، سید محمد حسین، ترجمه تفسیر المیزان، تهران، نشر فرهنگی رجاء، ۱۳۶۳ش، ج۱۳، ص۶۳.
  5. تفسیر درّالمنثور، بیروت، مؤسسه اعلمی للمطبوعات، ۱۴۰۲ق، ج۴، ص۱۶۲.
  6. تفسیر برهان، قم، اسماعیلیان، ۱۳۸۲ش، ج۲، ص۴۰۵.
  7. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۲، ص۹۹، ح۲۹؛ تفسیر قمی، ج۲، ص۸۴؛ تفسیر عیاشی، ج۲، ص۲۸۰، ح۱۷.