نقد بر گزارش کشتار بنی‌قریظه

سؤال

جریان قبیله بنی قریظه چه بود؟ آيا پيامبر دستور کشتار عده‌اي از يهوديان بنی قریظه را دادند؟


عهدنامه با یهودیان

بعد از مهاجرت پیامبر(ص) به یثرب، پيامبر براي ايجاد اتحاد سياسي و ساختن مقر حکومتي تصميم به ايجاد قرار داد و پيمان دفاعي ميان سه قوم یهود که در اطراف مدینه مستقر بودند و منزلت بالایی داشتند، با مسلمانان می‌گيرد. در این پیمان که میان پیامبر و سه قوم (قیقاع، بنی قریظه و بنی نضیر) نوشته شد قرار بر این شده که یهودیان، هرگز به ضرر پيامبر و ياران وي قدمي بر ندارند و به وسيله زبان و دست ضرري به او نرسانند و اسلحه و مرکب در اختيار دشمنان نگذارند. هر گاه بر خلاف متن اين قرار داد. رفتار کنند پيامبر(ص) در ريختن خون آن ها و ضبط اموال و اسير کردن زنان و فرزندان آن‌ها مختار خواهد بود.[۱]

شروع خیانت

قبیله بني قريظه در جنگ خندق با لشکر اعراب براي از بين بردن اسلام همکاري کردند. از آنجا که سپاه اعراب نتوانستند به داخل شهر به دلیل وجود خندق‌هائي که در اطراف شهر کنده شده بود، وارد شوند، از يهوديان بني قريظه کمک خواستند تا از داخل با مسلمانان درگير شوند و جنگ داخلي در شهر به وجود بياورند تا بدين وسيله مسلمانان مشغول جنگ داخلي شوند و سپاه اعراب از خندق ها عبور کرده و لشکر اسلام را از بين ببرند. به دلایل مختلف این نقشه عملی نشد و سپاه اعراب که با شکست مواجه شد، به مکه بازگشت و يهوديان تنها ماندند.

حکم سعد معاذ

پيامبر(ص) بعد از خیانت بنی قریظه و شکست کفار، سر تا سر دژ بني قريظه را محاصره کرد و پس از مدتي اينان نيز همانند يهوديان ديگر تسليم شدند. در اين راستا قبيله اوس به پاس پيماني که با يهوديان بني قريظه داشتند خواستار بخشش آن‌ها از طرف پيامبر شدند. پيامبر(ص) در برابر درخواست‌هاي آن‌ها داوري سعد معاذ که از سران قبیله اوس و هم پیمان یهودیان بنی قریظه بود را پذیرفت و يهوديان نيز داوري سعد معاذ را قبول کردند.[۲] سعد معاذ نيز حکم اعدام مردان جنگي و تقسيم اموال و اسير شدن زنان و فرزندان آن‌ها را که طبق قرار داد و پيماني بود که قبلاً ميان مسلمانان و يهوديان بسته شده بود، داد.

لطف پیامبر نسبت به ۲ قبیله دیگر

پيامبر با طوائف بني قينقاع و بني نضير با وجود خیانت این دو قبلیه با گذشت رفتار نمود و از خون آن‌ها گذشت. با اين که پيامبر از در لطف و گذشت با قبيله بنی قينقاع و بني نضير رفتار کرد ولي آن ها باز از کار خود دست برنداشته و در خيبر بر عليه اسلام و مسلمين دسيسه درست کردند و اعراب مکه را بر عليه اسلام شوراندند، ولي پيامبر باز پس از فتح خيبر با آن‌ها از سر لطف و گذشت برخورد کرد و آن‌ها را طبق قرار دادي وا گذاشت.


منابع

  1. استاد جعفر سبحاني، فروغ ابديت، انتشارات دفتر تبليغات، چاپ دهم، ۱۳۷۴، صفحه ۴۶۶، جلد ۱.
  2. فروغ ابديت، جلد ۲، ص۱۵۴.