سؤال

بنابر آیه شریفه: «إِلَّا مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ عَمَلًا صالِحاً فَأُوْلئِکَ یُبَدِّلُ اللَّهُ سَیِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِیماً» فردی که مثلاً ده سال گناه کرده از کسی که دو سال گناه کرده، مأجورتر است؟


عالی‌ترین جلوه غفران و رحمت الهی در این است که نه تنها گناهان گذشته خطاکاران را می‌آمرزد، بلکه آنها را تبدیل به حسنه می‌کند. این فعل الهی انگیزه فراوانی را برای توبه گنهکاران پدید خواهد آورد. این تبدیل سیئه به حسنه مشروط به انجام توبه حقیقی از سوی گنهکاران است. توبه حقیقی برای کسی که مثلاً ده سال غرق در گناه بوده، به مراتب سخت‌تر از کسی است که مدت زمان کمتری را مشغول گناه بوده است. همچنین حفظ توبه و جبران گذشته نیز برای شخص اول دشوارتر است. از این رو استبعادی ندارد که فرد اول در صورت موفق شدن به توبه حقیقی از پاداش بیشتری برخوردار گردد.

توبه

خداوند همه مردم را به توبه و بازگشت به سوی خود دعوت کرده و به آنها وعده داده که همه گناهان را خواهد بخشید.[۱] غفران و رحمت او چنان وسعتی دارد که نه تنها آن گناهان را می‌آمرزد، بلکه به استناد آیه شریفه سوره فرقان آنها را مبدّل به حسنات و خوبی‌ها نیز می‌کند: «إِلاَّ مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً فَأُوْلئِکَ یُبَدِّلُ اللَّهُ سَیِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ وَ کاَنَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِیمًا»؛ مگر کسانی که توبه کرده و ایمان آورده و عمل صالح انجام دهند، پس خداوند بدی‌های آنها را به خوبی تبدیل می‌کند و خداوند همواره آمرزنده و مهربان بوده است‏.

شرایط تبدیل سیئات به حسنات

تبدیل سیئات به حسنات شروطی دارد از جمله این که شخص گنه‌کار، توبه واقعی کند و عزم بر ترک گناهان گذشته نماید. یکی از نشانه‌های مهم توبه حقیقی آن است که شخص در ادامه مسیر اعمال صالح انجام دهد که در این آیه بدان تصریح شده است. اگر کسی به این شرایط عمل کند، خداوند هم به وعده خود عمل خواهد نمود. قبول توبه از طرف خداوند، لطفی است که به بندگان نموده تا هیچ‌گاه ناامید نشوند و بدانند که ناامیدی از عفو و رحمت خداوند سزاوار بندگان مؤمن نیست.

چگونگی تبدیل سیئات به حسنات

درباره چگونگی تبدیل سیئات به حسنات که در این آیه بدان تصریح شده، نظریات گوناگونی مطرح شده است.

از جمله این دیدگاه‌ها این است که پس از توبه، دگرگونی عمیقی در شخص توبه‌کار به وجود می‌آید و در آینده کارهای بد او تبدیل به کارهای خوب می‌شود. به نظر برخی منظور از سیئات همان آثار سوئی است که از آن عمل بد بر روح و جان انسان نشسته است و هنگامی‌که انسان توبه می‌کند و ایمان می‌آورد آن آثار سوء از روح و جانش برچیده می‌شود و تبدیل به آثار خیر می‌گردد. برخی نیز معتقدند خداوند گناهان سابق گنه‌کاران را با توبه محو می‌کند و اطاعت‌های بعدی ایشان را می‌نویسد، در نتیجه به جای کفر و قتل به غیر حق و زنا، دارای ایمان و جهاد- یعنی قتل به حق- و عفت و احصان می‌شوند.[۲]

علامه طباطبایی در تفسیر المیزان ضمن رد دیدگاه‌هایی که از طرف برخی مفسرین ذکر شده، این مسئله را مطرح می‌کنند که باید دید که حقیقت گناه چیست؟ آیا نفس عمل ناشایست گناه است و در مقابل نفس کاری دیگر حسنه است یا آنکه خود فعل و حرکات و سکنات در سیئه و حسنه یکی است و تفاوت این دو در امر دیگری است.

در باور ایشان تفاوت گناه و حسنه در موافقت و مخالفت با خداست؛ مخالفت و موافقتی که در انسان اثر گذاشته و در نامه اعمالش نوشته می‌شود و الّا خود عمل که در دو حالت گناه و حسنه از حیث نفس عمل فرقی با همدیگر ندارند. مثلاً خوردن مال حرام و حلال از جهت نفس عمل یکی هستند و تنها فرق‌شان در موافقت و مخالفت با خداست.

نکته دیگری که علامه بدان توجه می‌دهند، این است که چنانچه ذات کسی شقی یا آمیخته به شقاوت نباشد، هرگز مرتکب گناه نمی‌شود، پس اعمال زشت از آثار شقاوت و خباثت ذات آدمی است، چه آن ذاتی که به تمام معنا شقی است یا ذاتی که آمیخته با شقاوت و خباثت است. با این فرض اگر چنین ذاتی از راه توبه و ایمان و عمل صالح مبدّل به ذاتی پاک و خالی از شقاوت و خباثت شد، لازمه این تبدل این است که آثاری هم که در گذشته او وجود داشت و ما نام گناه بر آن نهاده بودیم، با مغفرت و رحمت خدا، مبدل به آثاری شود که با ذات سعید و طیب و طاهر مناسب باشد.

از آنجا که ممکن است برای برخی افراد این تبدل بعید به نظر برسد، در آیه بعد دلیل این امر آمده است. «وَ مَنْ تابَ وَ عَمِلَ صالِحاً فَإِنَّهُ یَتُوبُ إِلَی اللَّهِ مَتاباً»[۳]و کسی که توبه کند و عمل صالح انجام دهد، بسوی خدا بازگشت می‌کند. از این آیه بر می‌آید که امر توبه آن قدر عظیم و اثرش آن چنان زیاد است که سیئات را مبدل به حسنات می‌کند و هیچ استبعادی ندارد، چون توبه عبارت است از رجوع خاص به سوی خدای سبحان و خدای تعالی هر چه بخواهد می‌کند.[۴]

با توجه به آنچه گفته شد، منشأ گناه، خبث و شقاوتی است که در شخص گنه‌کار وجود دارد و شرط تبدیل سیئه به حسنه طهارت باطن فرد عاصی است که طهارت لازمه توبه می‌باشد.

حال اگر کسی ۱۰ سال آلوده به معاصی گوناگون بوده باشد، نشان از آن است که ذات وی نیز از خبث و شقاوت بیشتری برخوردار بوده است؛ چراکه بر اساس روایات[۵] بر اثر تکرار گناه نقاط آلوده در قلب شخص گسترش پیدا می‌¬کند و به مرور تمام وجود او را در بر می‌گیرد. انجام توبه حقیقی و حفظ و پایبندی به لوازم آن برای چنین شخصی به طور طبیعی بسیار سخت‌تر از کسی است که مثلاً دو سال آغشته به معاصی و گناهان بوده است.

نکته اصلی در پاسخ اشکال این است که آیه در مقام بیان اصل تبدیل گناهان به ثواب است و به میزان و حجم گناه و ثواب ناظر نیست و الا قطعاً نمی‌توان گفت کسی که گناه بیشتر یا بزرگتر انجام داده بعد از توبه وضع بهتری دارد. این سخن نظیر کار شخصی است که دزدی می‌کرد و بعد از آن مال، صدقه و کار خیر انجام می‌داد. بعد می‌گفت ثواب صدقه چند برابر است، در نتیجه من ثواب برده‌ام.

جستارهای وابسته

منابع

  1. فرقان/ ۷۰.
  2. برای مشاهده این نظرات ر.ک. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۷۴، چاپ اول، ج۱۵، ص۱۶۰؛ طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، مترجم: محمد باقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۳۷۴، چاپ پنجم، ج۱۵، ص۳۳۵.
  3. فرقان/ ۷۱.
  4. المیزان فی تفسیر القرآن، پیشین، ج۱۵، ص۱۶۱.
  5. عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ یَقُولُ‏: «إِذَا أَذْنَبَ الرَّجُلُ خَرَجَ فِی قَلْبِهِ نُکْتَه سَوْدَاءُ فَإِنْ تَابَ انْمَحَتْ وَ إِنْ زَادَ زَادَتْ حَتَّی تَغْلِبَ عَلَی قَلْبِهِ فَلَا یُفْلِحُ بَعْدَهَا أَبَداً»؛ «موقعی که انسان مرتکب گناه می‌شود، نقطه سیاهی در دل او پدید می‌آید، اگر از گناه خود توبه و بازگشت کند آن سیاهی می‌رود و اگر گناهی بر گناه قبلی بیفزاید سیاهی بر سیاهی می‌افزاید تا آن جا که قلب او سیاه گردد و دیگر هرگز روی رستگاری نبیند». کلینی، محمد، الکافی، تهران، دار الکتب الإسلامیه، ۱۴۰۷ق، چاپ چهارم، ج‏۲، ص۲۷۱.