مقام ابراهیم
چرا عمر بن خطاب مقام ابراهیم(ع) را از جای خود برداشت و در جای کنونی آن قرار داد؟ و چرا شیعیان این را پذیرفتند؟
مقام ابراهیم سنگی است کنار کعبه، که نشان پای حضرت ابراهیم(ع) بر آن نقش بسته و خداوند آن را از شعائر الهی قرار داده است. این مقام در بین مسلمانان از اماکن مقدس است و مورد تکریم پیامبر(ص) بوده است. خداوند درباره این سنگ در قرآن می فرماید:
- ﴿وَاتَّخِذُوا مِنْ مَقَامِ إِبْرَاهِيمَ مُصَلًّى؛ و [فرمان دادیم:] از مقام ابراهیم جایگاهی برای نماز انتخاب کنید﴾(بقره:۱۲۵)
- ﴿فِيهِ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ مَقَامُ إِبْرَاهِيمَ؛ در آن نشانه هایی روشن [از ربوبیّت، لطف، رحمت خدا و از جمله] مقام ابراهیم است﴾(آلعمران:۹۷)
در آثار مورخان و محدثان شیعه و سنی آمده است که مقام ابراهیم(ع) را پیامبر(ص) از جایی که در زمان جاهلیت بود به جای اصلش برگرداند، اما عمر بعد از بدست گرفتن خلافت آنرا در موسم حج به جایی که در دوران جاهلیت داشت برگرداند.
پس از پیامبر اسلام(ص) خلفاء کارهایی برخلاف سنت آن حضرت و طبق سلیقه خویش و به صورت اجتهادی در مقابل نصّ پیامبر(ص) انجام دادند که هیچکدام مورد تأیید ائمه(ع) قرار نگرفته است. امام علی(ع)در اینباره فرمودند: «این مدت را صبر کردم چونان کسی که در چشمش خار رفته و در گلویش استخوان مانده و حال من به چنین کسی میماند.»[۱]
خواص اصحاب امام علی(ع) نیز بر آنچه که به اسلام میگذرد و خواهد گذشت واقف بوده و موضعی مشابه امام داشتند اما با این وضع تأسف بار صبر کردند و نخواستند جامعه اسلامی که در آغازین مراحل شکلگیری بود از داخل دچار آشوب و پریشانی شده و توجه دشمنان خارجی که از ظهور اسلام احساس خطر میکردند به سوی سرزمین اسلامی جلب گردد.
از طرفی دشمنانی هم در داخل جزیرهالعرب بودند که نمیخواستند اسلام را قبول کنند و با آن مقابله میکردند؛ با این وضع اگر جمعی از مسلمانان با گروه اکثریت درگیر میشدند، لطمات خسارت باری به پیکر اسلام وارد میشد و بلکه اندک پیروان واقعی اسلام و افرادی چون سلمان، ابوذر، مقداد و عمار یاسر که از شاگردان علی(ع) بودند از بین میرفتند و صدمات دیگری براساس دین وارد میشد. با توجه به همین ملاحظات بود که صبر و پایداری از سوی شیعیان و جلوگیری از کثرت فسادها و نهی از منکرات کارسازتر بود.
ابنابیالحدید در شرح نهج البلاغه در جایی که کارهای عمر را میشمارد[۲] اشاره مختصری به این واقعه میکند. اکثر مفسران و مورخان بر آنند که مقام ابراهیم(ع) همان جای معروفی است در مسجدالحرام که دلالت ظاهری در آن به نبوت و پیامبری حضرت ابراهیم علیه السلام است[۳]
به هر حال بنابر نقل مورخان عمر جای مقام ابراهیم علیه السلام را تغییر داد و مورد اعتراض امیرالمؤمنین بود چنانکه برخی از مورخان چنین نقل کردهاند که امام علی(ع) در شمارش بدعتها چنین فرمود:
«مثل تغیر دادن مقام ابراهیم از جایی که پیامبر گذاشته بود به محلی که در زمان جاهلیت در آنجا بود و پیامبر از آنجا برداشته بود.»[۴]
در جایی دیگر آن حضرت در بیان علت مخالفت قطعی با این اعمال فرموده است:
«خلفای قبل از من کارهای بزرگی که مخالف پیامبر بود، انجام دادند اگر بخواهم مردم را مجبور به ترک آن کنم و آن را از حالت کنونی به حالتی که در زمان پیامبر بود برگردانم، همه سپاهیانم از اطرافم پراکنده میشوند به طوری که جز عده کمی از پیروانم ـ که از کتاب خدا و سنت پیامبر به امامت من پی بردهاند ـ کسی در لشکر باقی نمیماند.» بعد فرمود: «چگونه میشود اگر دستور دهم تا مقام ابراهیم به جایی که پیامبر آن را گذارده بودند، برگردانده شود». در ادامه فرمودند: «اگر به مردم دستور دهم در ماه رمضان جز برای نماز واجب در مسجد اجتماع نکنند که به دستور عمر آنها نمازهای مستحبی را با جماعت میخواندند در همین مورد بود که عدهای از اهل سپاهم که همراه من میجنگیدند، گفتند: ای اهل اسلام به فریاد برسید و نیز میگفتند: سنّت عمر را تغییر داده میگویی در ماه رمضان مستحب نخوانیم به طوری که ترسیدم از طرف لشکر خود به من هجوم جنگ بیاورند.»[۵]
البته ترس امیرمؤمنان نه برای خودش بلکه برای این بود که مسلمانان اختلاف کنند و اصل دین به خطر بیفتد و همه اینها میرساند که مسلمانان واقعی با این کار مخالف بودند ولی نمیخواستند جامعه دچار فتنه گری عده ای شود و به دین ضربه وارد گردد.
مطالعه بیشتر
- مقاله یوسفی غروی، مجله میقات حج، ش۹.
- اسرار آن محمد، تألیف سلیم بن قیس.
منابع
- ↑ نهج البلاغه، خطبه سوم، ترجمه مرحوم دشتی.
- ↑ ابنابیالحدید، شرح نهجالبلاغه، چاپ بیروت، ج۳، ص۱۱۳.
- ↑ طوسی، تفسیر تبیان، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ج۱، ص۴۵۳، و تفسیر مجمع البیان، بیروت، دار احیاء التراث العربی، سال ۱۴۱۲ هـ ق، ج۱، ص۲۶۱، و تفسیر المیزان، ترجمه موسوی همدانی، انتشارات بنیاد علمی و فرهنگی علامه طباطبایی (رحمه الله)، چاپ پنجم، ج۱، ص۲۲۳، تفسیر آیه۲۵۷ سوره بقره.
- ↑ سلیم بن قیس، اسرار آل محمد(ص)، انتشارات علامه، مترجم انصاری، چاپ دوم، ۱۴۱۳ق، ص۲۷۳، ۳۲۱، ۳۴۴.
- ↑ سلیم بن قیس، اسرار آل محمد(ص)، انتشارات علامه، مترجم انصاری، چاپ دوم، ۱۴۱۳ق، ص۲۷۳، ۳۲۱، ۳۴۴.