رابطه حجاب و عفاف

نسخهٔ تاریخ ‏۱۴ فوریهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۲:۲۰ توسط Rahmani (بحث | مشارکت‌ها)


سؤال

آیا بین حجاب و عفاف رابطه‌ای وجود دارد یا اینکه اصل بر عفاف است و حجاب لازم نیست؟


«حجاب» و «عفت» در اصلِ معنای منع و امتناع مشترک‌اند. حجاب و پوشش به منزله یک مانع و حاجب در مقابل افراد نامحرم است که قصد نفوذ و تصرف در حریم دیگران را دارند. همین مفهوم منع و امتناع در ریشه لغوی عفت نیز وجود دارد[۱]؛ تفاوتی که بین منع و بازداری حجاب و عفت است، تفاوت بین ظاهر و باطن است؛ یعنی منع و بازداری در حجاب مربوط به ظاهر است، ولی منع و بازداری در عفت، مربوط به باطن و درون است.

عفت یک حالت درونی است، ولی با توجه به این که تأثیر ظاهر بر باطن و تأثیر باطن بر ظاهر، یکی از ویژگی‌های عمومی انسان است[۲] بین حجاب و پوشش ظاهری و عفت و بازداری باطنی انسان، تأثیر و تأثّر متقابل وجود دارد؛ بدین ترتیب که هرچه حجاب و پوشش ظاهری بیش‌تر و بهتر باشد، در تقویت و پرورش روحیه باطنی و درونی عفت، تأثیر بیشتری دارد؛ و بالعکس هر چه عفت درونی و باطنی بیشتر باشد باعث حجاب و پوشش ظاهری بیشتر و بهتر در مواجهه با نامحرم می‌گردد.

قرآن به صورتی ظریف به این تأثیر و تأثّر اشاره نموده است. نخست به زنان سالمند اجازه می‌دهد که بدون قصد تبرج و خودنمایی، لباس‌هایی مانند چادر را در مقابل نامحرم بردارند، ولی در نهایت می‌گوید: اگر عفت بورزند، یعنی حتی لباس‌هایی مثل چادر را نیز برندارند، بهتر است. [۳] این که ثیاب در آیه به چادر معنا شده، به دلیل روایات متعددی است که آن را به جلباب تفسیر کرده است.[۴]

رابطه علامت و صاحب علامت در حجاب و عفاف

بین پوشش ظاهری و عفت باطنی، رابطه علامت و صاحب علامت است؛ به این معنا که مقدار حجاب ظاهری، نشانه‌ای از مرحله خاصی از عفت باطنی صاحب حجاب است. این مطلب به این معنا نیست که هر زنی که حجاب و پوشش ظاهری داشت، لزوماً از همه مراتب عفت و پاکدامنی نیز برخوردار است. حجاب و پوشش ظاهری، لزوماً به معنای برخورداری از همه مراتب عفاف نیست. عفاف نیز بدون رعایت پوشش ظاهری قابل تصور نیست.[۵]

بعضی نیز رابطه عفاف و حجاب را از نوع رابطه ریشه و میوه دانسته‌اند؛ با این تعبیر که حجاب، میوه عفاف، و عفاف، ریشه حجاب است. برخی افراد ممکن است حجاب ظاهری داشته باشند، ولی عفاف و طهارت باطنی را در خویش ایجاد نکرده باشند. این حجاب، تنها پوسته و ظاهری است. درون پاک، بیرونی پاک می‌پروراند و هرگز قلب پاک، موجب بارور شدن میوه ناپاکِ بی‌حجابی نخواهد شد.[۶]﴿وَ الْبَلَدُ الطَّیِّبُ یَخْرُجُ نَباتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَ الَّذِی خَبُثَ لا یَخْرُجُ إِلاَّ نَکِداً؛ زمین پاک گیاهش به اذان خدا نیکو برآید و زمین ناپاک بیرون نیاورد، جز گیاه اندک و کم ثمر.(اعراف:4)


منابع

  1. الف) العفه: الکفِّ عما لا یحلّ و لا یجمل؛ ابن منظور، لسان العرب، واژه عفّت. ب) العفه: حصول حاله للنفس تمتنع بها عن غلبه الشهوه، راغب اصفهانی، معجم مفردات الفاظ القرآن، واژه عفّت. ج) عفّ عن الشیء: امتنع عنه؛ فیومی، المصباح المنیر، واژه عفّت.
  2. نگاه کنید به خسرو باقری، «نگاهی دوباره به تربیت اسلامی»، بحث ویژگی‌های عمومی انسان، ص۶۶–۷۳.
  3. سوره نور، آیه ۶۰
  4. نگاه کنید به وسائل الشیعه، ج۱۴، ابواب مقدمات نکاح، باب ۱۱۰، باب القواعد من النساء.
  5. نگاه کنید به مهریزی، حجاب؛ سیدعلی سادات فخر «حجاب ارزش یا روش»، کتاب نقد، ش ۱۷ (فمینیزم) و ناهید طیبی، «حجاب و عفاف، مروری دوباره» مجله پیام زن، ش ۹۵ و ۹۶. مؤسسه فرهنگی دارالحدیث، مجله حدیث زندگی، ویژه عفاف. شماره ۶، مرداد و شهریور ۱۳۸۱.
  6. ناهید طیبی، «حجاب و عفاف مروری دوباره»، مجله پیام زن، شماره ۹۵، ص۷۵ (با کمی دخل و تصرف)